به گزارش آسیانیوز؛ به بیان دیگر آیندهپژوهی تلاشی است برای شناخت حوادث و رویدادهای مثبت و منفی آینده.
آیندهپژوهی به عنوان رشتهای نو در دنیا پس از جنگ جهانی دوم مطرح شد و رشد کرد و به عنوان یک رشته علمی معرفی شد. در ایران این رشته بسیار جوان است. با اینکه فعالیتهای پژوهشی در این حوزه از دهه ١٣٧٠ به تدریج در کشور مورد توجه قرار گرفت اما دپارتمان آموزشی آن از سال ١٣٨٧ برای اولین بار با پذیرش دانشجو در مقطع دکتری در دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) آغاز شد. از لحاظ کاربرد عملیِ آیندهپژوهی نیز اگرچه سابقه آن را به تدوین و اجرای برنامههای توسعه نسبت میدهند، اما اولین کار جدی آیندهپژوهی در ایران تدوین سند چشم انداز بیست ساله ١٤٠٤ بود که در دهه ١٣٨٠ انجام شد و براساس آن مسیر حرکت بیست ساله کشور از سال ١٣٨٤ تا ١٤٠٤ برای ساختن یک آینده مطلوب ترسیم گشت.
یکی از بهترین و شیواترین تعاریف آیندهپژوهی را وندل بل ارائه داده که اظهار میکند آیندهپژوهی در پی شناسایی، ابداع، ارائه، آزمون و ارزیابی آیندههای ممکن و محتمل است تا بر پایه ارزشهای جامعه، آیندههای مرجّح را انتخاب و برای پیریزی ساخت مطلوبترین آینده، کمک کند.
آیندهپژوهی استراتژیک، روشی ساختاریافته و سیستماتیک برای استفاده از ایدههای مربوط به آینده برای پیشبینی و آمادگی بهتر برای تغییر است. در شرایط عدم قطعیت و پيچیدگی زیاد و در جایی که پیامدها در بازه زمانی مربوطه به میان مدت تا بلندمدت رخ میدهند، روشهای آیندهپژوهی میتوانند به سازمان کمک کنند تا آینده را بهتر درک کند.
آیندهپژوهی دارای ارکان مختلفی است که باید به آنها توجه داشت:
رکن اول، پیش فرضها یا سناریوهای آینده است که گویای احتمالات متفاوت برای آینده یک کسب و کار است.
رکن دوم، هدف از آیندهپژوهی است که دربرگیرنده عواملی همچون منابع انسانی و پیشرفت تکنولوژی است و باید در مطالعات آینده مورد توجه قرار گیرند.
رکن سوم، متدولوژی یا روششناسی است که تکنیکهای مورد استفاده در فرآیند را بیان می کند.
رکن چهارم، خروجی آیندهپژوهی است که نشان می دهد در حال حاضر باید چه کارهایی انجام دهیم تا برای هر آینده احتمالی آماده شویم.
رکن پنجم، ویژگیهای آیندهپژوه است که بیانگر سطح دانش و آگاهی و همچنین خصوصیات اخلاقی فرد محقق است.
رکن ششم، افق آیندهپژوهی است که تا بی نهایت گسترش می یابد و بر اساس آن، باید به تاثیر اقدامات آتی کسب و کار بر نسلهای بعدی و دهههای بعدی توجه کرد.
همچنین آینده دارای انواع گوناگونی است که میتواند به موضوعات مختلف تقسیم شود. یکی از آنها آیندههای ممکن است: از دید آیندهپژوهان، آیندههای ممکن ناظر به پدیدههایی هستند که امکان وقوع دارند. البته این امکانپذیری، پدیدههای مستعد را در بر میگیرد. رویدادهایی که از استعداد لازم برای رخ دادن برخوردار باشند. برای کشف آیندههای ممکن باید وضع موجود را با روشهایی جدید و متفاوت بررسی کرد؛ روشهایی که آگاهانه از قید و بند تفکر سنتی، رایج و معمول رهایی یافته باشند و از دیدگاهی که برای توده مردم غیرعادی و حتی ناخوشایند به نظر میرسد، به مسائل بنگرند.
آیندههای محتمل یکی دیگر از آینده هاست: هدف از بررسی آیندههای محتمل، یافتن پاسخی برای این پرسش است که در یک بازه زمانی معین و با توجه به مقتضیاتی ویژه، محتملترین آینده برای دیدهای خاص چه خواهد بود؟ به عبارت دیگر، اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد، محتملترین آینده برای پدیدهای خاص چه خواهد بود؟ آیندههای محتمل، آیندهپژوهان را به مطالعهی شرایط موجود فرامیخوانند تا پیشبینیهای خود را بر اساس آنها استوار سازند و از سویی دیگر نیز به بررسی روندها جهتدهی میکنند؛ روندهایی که از گذشته تا حال ادامه یافتهاند.
درباره آیندههای مرجّح باید گفت: آیندهپژوهان میکوشند با کاوش رؤیاپردازانه آیندههای ممکن، بررسی نظامیافته آیندههای محتمل و ارزشیابی اخلاقی آیندههای مرجّح، انگارههایی نو و بدیل از آینده بیافرینند. بنابراین آیندههای مرجّح دربردارندهی رویدادهایی هستند که باید رخ دهند.
و نهایناً آینده مطلوب: نوع دیگری از آینده است که توسط آیندهپژوهان مطرح میشود. هدف غایی آیندهپژوهان شکل بخشیدن به آیندهای مطلوب برای جامعه است و چشمانداز آیندهپژوهان، برپایی جامعه مطلوب است.