شنبه / ۶ اَمرداد ۱۴۰۳ / ۱۵:۳۷
کد خبر: 23325
گزارشگر: 464
۳۱۸
۰
۰
۴
آخرین هنرمند مکتب کمال الملک

درگذشت مهرالملوک اردلان در غربت

درگذشت مهرالملوک اردلان در غربت
خلوت گزینی بانو اردلان و کم کاری و غفلت به اصطلاح هنرشناسان برای شناسایی این هنرمند،باعث شد هنر تجسمی ایران از آثار منحصربه فرد هنرمندی که آخرین شاگردان اسماعیل آشتیانی بزرگ بود،محروم بماند.

به گزارش آسیانیوز؛ مهرالملوک اردلان،آخرین هنرمند مکتب کمال الملک،در خلوت ماند و در غربت مرد

ایران بزرگ و هنرخیز،هنرمندان بیشماری را در دامن خویش پرورش داده و می دهد که بسیاری از آنان یگانه دهر و شهره عالم هستند.یکی از این هنرمندان و نقاشان بزرگ، اسماعیل آشتیانی از شاگردان برجسته استاد کمال الملک است که بعد ها به ریاست مدرسه صنایع مستظرفه رسید.
مهرالملوک اردلان
اسماعیل آشتیانی از هنرمندان و نقاشان برجسته ایرانی در سده ۱۳ هجری بود که بیش از 100 اثر از خود برجای گذاشت. توانایی قابل توجه در طراحی، هماهنگی رنگ‌ها و به‌کارگیری ذوق شاعرانه از ویژگی‌های آثار اوست.

نقاشی طبیعت بی‌جان برای نخستین بار در نقاشی رنسانس شمال اروپا و همچنین در نقاشی باروک به تدریج از سده ۱۶میلادی ظاهر شد،اما این نوع از نقاشی در ایران از دستاوردهای مکتب کمال‌الملک است که بعد از وی این شیوه در ایران تجلی یافت.
مهرالملوک اردلان
یکی از بزرگ ترین شاگردان کمال‌الملک که توانست این شیوه را به حد کمال برساند،اسماعیل آشتیانی بود.وی هنرمندی طبیعت‎گرا و پیروی مکتب کمال‎ الملک بود. بسیاری از آثار خود را مستقیماً از روی طبیعت و به کمک مدل زنده می‌کشید.

اسماعیل آشتیانی سال ۱۲۷۱ خورشیدی در خانواده ای روحانی در شهر تهران به دنیا آمد. وی فرزند شیخ مرتضی آشتیانی و نوه حاج میرزا حسن آشتیانی بود.

علوم ابتدایی را در مدرسه اسلام و متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند و بعد به هنر نقاشی پرداخت.ابتدا نزد مصور الممالک ،میرمنصور، میرزاحاج آقا نقاش باشی و شیخ المشایخ نقاشی را آموخت.

در آغاز با استفاده از تصاویر شاهنامه فردوسی نقاشی های تقلیدی می کشید.روش و سبک مقدماتی هنر را در مدرسه صنایع مستظرفه نزد کمال‌الملک و در مدت سه سال فرا گرفت.استعداد و هنر وی باعث شد که در۱۲۹۶ خورشیدی از طرف استاد خود به معاونت مدرسه انتخاب شود.پس از بازنشستگی کمال‎ الملک در ۱۳۰۷ خورشیدی نیز به ریاست مدرسه رسید.

آشتیانی سال ۱۳۰۹خورشیدی به اروپا سفر کرد. در این سفر که بیشتر به قصد بررسی و کسب تجربه انجام گرفت، به درخواست شرکت فیلم برداری «اوفا» در آلمان، از برخی هنرپیشگان معروف آن شرکت، تک چهره‎ هایی تهیه کرد که بسیار مورد توجّه قرار گرفت.آنها پیشنهاد استخدام در آن شرکت و اقامت دائم در آلمان را به او دادند، اما آشتیانی نپذیرفت و پس از پایان تکمیلات تحصیلی به ایران بازگشت.

توانایی قابل توجه در طراحی، هماهنگی رنگ‌ها و به‌کارگیری ذوق شاعرانه از ویژگی‌های آثار اوست. نقش اسماعیل آشتیانی در تحکیم جایگاه نقاشی رئالیستی و طبیعت‌گرا در ایران قابل توجه است.

او درگیر سوژه‌های تزیینی، اشرافی و درباری نشد، بلکه بیشتر صحنه‌هایی از زندگی روزمره، مردمان کوچه و بازار و همچنین طبیعت را مورد توجه قرار می‌داد.

دقت دید هنری، قدرت طراحی، رنگ‌های متناسب و به کار گرفتن ذوق شاعرانه از ویژگی‌های نگارگری اوست. گرچه بیشتر تابلوهای او رنگ روغنی است، اما در کار آبرنگ و سیاه قلم نیز توانا بود.

آشتیانی در خلق آثار خود از استادش کمال الملک بسیار تاثیر پذیرفته است. تأثیر روش و سبک هنری کمال‎ الملک در آثار استاد آشتیانی به گونه‌ای‌ است که وی گاه در انتخاب موضوع تابلوها نیز از استادش پیروی می ‎کرد.

تشابه دید و موضوع تابلوهای «فالگیر» و «میرزاهادی» خوشنویسِ کمال‎ الملک با تابلوهای قهوه‎ خانه و نامه‎ نویسِ آشتیانی از این نمونه‌ها هستند.با وجود اینکه سبک کار آشتیانی در نقاشی همان سبک کمال الملک است، اما وی به جنبه شاعرانه نقاشی توجه و اهمیت خاصی می داد .دو تابلوی «ترقی معارف ایران» و «حافظ» بهترین گواه این مدعا ست.

وی در طول مدیریت خود، آموزش درس هایی مانند مینیاتورسازی، تذهیب، تاریخ هنر و قواعد مناظر و مرایا را به دروس مدرسه افزود و کتابخانه ‎ای را هم در آنجا افتتاح کرد.

آشتیانی که پرورش یافته مکتب کمال الملک بود،علاوه بر تدریس در مدرسه صنایع مستظرفه،به شاگردان بااستعدادی که تشنه فراگیری هنرنقاشی و ریزه کاری های آن بودند نیز به صورت خصوصی آموزش می داد.

وی مانند مراد و استاد خویش،کمال الملک بزرگ،اگر در فردی توانایی،علاقه و استعداد مشاهده می کرد،او را برای آموزش نقاشی می پذیرفت،اما اگر این فاکتورها را در وجودشان جلوه گر نمی دید،از آموزش آنان خودداری می کرد.

اطلاع چندانی از شاگردانی که در مکتب او آموزش دیده و به مقام هنرمندی رسیده اند،در دست نیست،اما یکی از آخرین شاگردان اش که تا آخر عمر،یعنی به مدت ۱۵ سال از محضر استاد فیض برد و رموز هنر نقاشی و اخلاق مداری را آموخت، مهرالملوک اردلان است.

وی از خاندان بزرگ اردلان بود که در کردستان ایران صاحب مکنت،اصالت و منزلت بودند.از خانواده بزرگ اردلان،هنرمندان و سیاستمداران تاثیرگذار و مشهوری پا به عرصه نهاده اند که بسیاری با نام، مقام علمی،سیاسی و هنری آنان آشنایی دارند که ذکر آن اسامی موجب اطاله کلام می شود.

مهرالملوک اردلان هفتم مهرماه ۱۳۰۸ در تهران پا به عرصه وجود نهاد. پس از تحصیلات معمول و یادگیری زبان فرانسه،به دلیل علاقه و استعدادی که داشت، برای آموختن این هنر ارزنده،دنبال استادی صاحب سبک و دارای اخلاق حسنه بود.

چنین سجایایی را در وجود با برکت میرزااسماعیل آشتیانی،شاگرد مورد توجه استاد کمال الملک یافت.به همین دلیل به دیدار وی شتافت.

آشتیانی بعد از اینکه به استعداد و علاقه وافر مهرالملوک جوان پی برد،او را به شاگردی پذیرفت و تا آخر عمر به آموزش وی پرداخت.

بانواردلان پس از درگذشت استاد و مرادش،به کشیدن نقاشی پرداخت و به سبک او که همان ناتورالیست است وفادار ماند.او در خلوت خویش به خلق آثار ادامه داد و توانست چندین و چند تابلوی نفیس از خود به یادگار بگذارد.

وی به انتخاب قاب برای تابلوهای خویش بسیار حساس و دقیق بود،زیرا اعتقاد داشت قاب نیز بخشی از اثر است که به آن جلوه می دهد.به همین خاطر تمام قاب نقاشی هایش با طراحی و نظارت مستقیم او ساخته شده اند.هر صاحب ذوقی که به یکی از این تابلوها نگاه کند،به این مهم پی می برد.

مهرالملوک اردلان،به دلایلی نتوانست در جلوت به کار خود ادامه داده و نمایشگاه های مختلف از آثارش برپا کند.برای همین از دید هنرشناسان، پژوهشگران و رسانه ها مخفی ماند.

بانواردلان که استا دش را مانند پدر خویش دوست می داشت، همراه دختر او تا لحظه مرگ از وی پرستاری کرد.این مهم نشان دهنده این است که وی چه جایگاه مهمی در نزد استاد خویش داشته است.

مهرالملوک اردلان،نه از روی تعصب و علاقه ای که به استادش داشت،بلکه به عنوان یک نقاش مکتب کمال الملک و متخصص این فن ،اعتقاد داشت و مدام بیان می کرد که اسماعیل آشتیانی در این سبک از استادش کمال الملک سرتر بود.

به همین دلیل،کارشناسان،منتقدان و علاقه مندان هنر،نتوانستند با نقاشی و توانایی های هنری این هنرمند مهجور که آخرین هنرمند مکتب کمال الملک آشنا شوند.

در هیچ نشریه هنری، غیرهنری و تذکره های هنری نیز نامی از وی به چشم نمی آید.

خلوت گزینی بانواردلان و کم کاری و غفلت به اصطلاح هنرشناسان برای شناسایی این هنرمند،باعث شد هنر تجسمی ایران از آثار منحصربه فرد هنرمندی که از آخرین شاگردان اسماعیل آشتیانی بزرگ بود،محروم بماند.

عجیب و ناراحت کننده است که وقتی به کارشناس درجه یک و قیمت گذار اصلی تابلوهای نقاشی در ایران و بسیاری از منتقدان و خبرنگاران حوزه هنرهای تجسمی نام او را گفته و از آنان درباره این بانوی هنرمند اطلاعات خواستم،هیچ کدام او را نمی شناختند،چه رسد به مدیران دولتی حوزه هنر!

ای کاش مانند کشورهای صاحب هنر،در ایران هنرخیز نیز محققان و پژوهشگرانی کاربلد و خستگی ناپذیر داشتیم که با تحقیقات دقیق،آثار هنری کشور و هنرمندان را شناسایی کرده و به همگان بشناسانند.حیف که چنین کسانی نداشته یا بسیار کم داریم.اگر داشتیم،هنرمندی مانند مهرالملوک اردلان که از آخرین شاگردان مکتب اسماعیل آشتیانی است،این قدر مهجور نمی مانند.

بی شک مهرالملوک اردلان حرف های زیادی برای گفتن داشت.زیرا آخرین حلقه اتصال سبک استادان بزرگ نقاشی ایران،یعنی کمال الملک و اسماعیل آشتیانی بود.برای همین می توانست اطلاعات بهتر،دقیق تر و بیشتری از این سبک و استاد خود که تا آخرین لحظه در کنارش بود،به سمع و بصر کارشناسان هنر نقاشی،نسل جدید و علاقه مندان برساند تا در تاریخ هنر ایران زمین ثبت شود.

اکنون نیز دیر نیست،اگر معاونت هنری وزارت ارشاد،مدیرکل هنرهای تجسمی، کارشناسان،نمایشگاه داران،اهالی رسانه و علاقه مندان هنر نقاشی همت کنند،می توان با آثار باقی مانده از مهرالملوک اردلان و امانت گرفتن برخی از تابلوها که در خانه آشنایان وی در ایران و خارج از کشور وجود دارد،نمایشگاهی شایسته جایگاه اش برپا کرد تا همگان با این هنرمند مهجور آشنا شده و تحسین کننده آثارش باشند.

مهرالملوک اردلان وصیت کرده تابلوهای نقاشی اش به موزه مجلس اهدا شود.امیدواریم با کمک متولیان این موزه و حمایت مدیران دولتی هنر،وصیت این هنرمند مهجور اجرا شود تا روح اش که در آسمان ایران در پرواز است به آرامش برسد.

مهرالملوک اردلان سال های پس از انقلاب نیز در ایران ماند،زیرا به این سرزمین عشق غیرقابل وصفی داشت،اما به دلیل کهولت سن مجبور شد نزد فرزندان خود به خارج از کشور برود.

سرانجام این هنرمند مهجور و بی حاشیه که آخرین هنرمند سبک کمال الملک بود 18 شهریورماه سال ۱۳۹۷ کنار فرزندان خود،اما دور از وطن در شهر پاریس درگذشت و به خاک سپرده شد.


رضا اورنگ
https://www.asianewsiran.com/u/eXe
اخبار مرتبط
در پیشینه چند هزارساله ی ایران هنر نگارگری (نقاشی) همچون ادبیات و بویژه شعر جای برجسته ای دارد. اما شعر پارسی با همه ی فراز و فرودها بسیار ژرف تر از رشته های دیگر هنر در میان فرهنگ های پیشرفته ی جهانی عرض اندام کرده است.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید