آسیانیوز - امتیاز این کتاب در این است که افزون بر بخش منظوم که برای حماسه و تراژدی بسیار مناسب است، مصنف در بخش منثور بهتر و بیشتر به تعریف، تبیین و تحلیل مضامین دست میزند.
برای مثال، امین در «تعریف حماسه و تراژدی و تفاوتهای آنها»، شرحی جامع از حماسه و تراژدی و وجوه اشتراک و افتراق آنها ارائه میدهد و مینویسد: «حماسه گونه ادبی خاص است که در ادبیات یونان ریشه دارد و ربًالنوع آن ایلیاد و اودیسه هومر بوده است. ابنسینا هم بوطیقای ارسطو را در بخش منطق شفا به عربی باز نوشته است و حسن امین متن آن را از عربی به پارسی ترجمه کرده و در بخش مقدمات دیوان خویش منتشر کرده است.»1
ارسطو و به تبع او ابنسینا، ضمن اشاره به انواع گونههای شعری، از حماسه و تراژدی در کنار هم یاد میکنند و ارسطو در مقام مقایسه حماسه با تراژدی و بیان وجوه اشتراک و افتراق بین آنها مینویسد که «مشابهت و وجه اشتراک حماسه با تراژدی در این است که هر دو یک نوع تقلید و محاکات است به وسیلهی کلام موزون، از احوال و اطوار مردمان بزرگ و جدی. لیکن اختلاف حماسه با تراژدی از این بابت است که حماسه همواره وزن واحدی دارد و شیوهی بیان آن نیز بر خلاف تراژدی نقل روایت است نه فعل و عمل.»2
بهرغم ترجمه بوطیقا به وسیله ابنسینا، در عمل مسلمانان تا قرنها تصویر درستی از حماسه و تراژدی نداشتند و حماسه را مدح" و تراژدی را هجو گمان میکردند. مصنف شاهنامه امین، در توصیف کتاب خود مینویسد: «بخشهای خاصی از این کتاب، به بازنویسی و گاهی بازآفرینی تاریخ اساطیری، تاریخ یادبودی و ادبیات ملی ایران اختصاص یافته است.» شاهنامه امین، اساطیر، داستانها، تاریخ یادبودی، توصیفهای آرمانی و مفاخر تاریخی را به بهترین وجه روایت میکند.
امین در کتاب حاضر، تأکید میکند که حماسههای ایرانی را بیشتر بر اساس روایتهای شاهنامه فردوسی اما همزمان با سودجویی از دیگر منابع و متون، در بخشهای مختلف مجلدات هفتگانه این کتاب، آگاهانه گزینش، بازنویسی و بازآفرینی کرده است، به گونهای که میتوان ادعا کرد که شاهنامه امین عصاره و چکیده همه حماسههای شاهنامه فردوسی و نیز حماسههاییست که در شاهنامه فردوسی مذکور نیست. از جمله؛ حماسههای آرش کمانگیر، آریوبرزن، پوریای ولی و... که در شاهنامه/ دانشنامه حاضر (با تأویلات اجتماعی و انسانی مترقی) به زبان امروز(با پرهیز آگاهانه از کاربرد واژگانِ مهجور) بازگو شده است. امین در یک مثنوی بلندبالا، هدف خود را از تالیف این شاهنامه/ دانشنامه چنین میسراید:
چو ایران بود میهن و کشورم/ چو فرزندِ این مینوی مادرم
بدین نامه، فرهنگ نو سازمی/ خرد را به کار اندر اندازمی
جهان را بگردم چه غرب و چه شرق/ کنم سیر آفاق و انفس چو برق
ز تهران گهی سوی لندن شوم/ وزان جا به پاریس و برلن شوم
سفر میکنم بس به هند و به چین/ مگر هند و چین را کنم نقطهچین
مرا شام یلداست گه در پکن/ گهی جشن نوروز اندر دکن
کنم گاه سالی در ایران درنگ/ به ماهی برآیم به مرز فرنگ
دو مه ساکن مشهدم یا قمم/ دگر ماه، عازم به نیس و رمم
حسنامین در این مثنوی بلند و بالا که بالغ بر دهها بیت دیگر است، اشاره به همان نکتهای دارد که سعدی در غزل ۵۹۷ دیوانِ غزلیات خود به آن اشارت دارد. شیخ اجل در این غزل کامیابی انسان را در سفرهای بیشمار و خطر کردن میداند. امین هم به پنجاه کشور در پنج قاره جهان سفر کرده و به مناسبت آنها را برشمرده است. البته خود سعدی هم قرنها پیش از امین بسیار سفر کرده است تا هرچه بیشتر تجربه کند و بیاموزد:
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی/ صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجات است ور رند خراباتی/ هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی/ در کام نهنگان رو گر میطلبی کامی
پینوشت:
1. امین، حسن، دیوان امین، تهران، انتشارات دایرهالمعارف ایرانشناسی، ۱۳۷۸، صص ۱۷- ۳۸
2. ارسطو، فن شعر، ترجمه عبدالحسین زرینکوب، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳، ص ۳۵