در میان بسیاری از روایتهای آزار جنسی دو نکته مشهود است:
اول، آشفته بودن و ضدونقیض بودن اظهارات راوی، به این دلیل که او روایت را کامل نمیگوید و بخشهایی را با هدف طلب همدلی بیشتر حذف میکند، و دوم، عدم توجه به اعمال پیشگیرانه و فراهم کردن محیطی برای آزادی عمل مجرم، به عنوان مثال در بسیاری از روایتها، آزار دیده به حدی مست بوده که قادر نبوده حتی نسبت به رفتار متجاوز اعتراض کرده یا مقاومت کند.. این دعوت به عقلانیت مطلقا به این معنا نیست، زنانی که از مشروبات الکی استفاده نمیکنند یا دخترانی که روی خوش به شوخیهای جنسی استاد خود نشان نمیدهند، مورد تعرض قرار نمیگیرند.
منظور این است که ناهوشیار بودن با یک مرد مست در خانهای تنها، و یا عدم واکنش نسبت به رفتارهای جنسی و نامتعارف استاد، آزار دیده را آسیبپذیر و بی حفاظ کرده و احتمال در معرض تجاوز قرار دادن را بالا میبرد؛ بنابراین هدف آگاهی بخشی و پرسش از تناقضات روایتها، نه نکوهش قربانی و تبرئه متجاوز، بلکه پیشگیری از وقوع تجاوز با دادن آگاهی به آزاردیده است.
وقتی گفته میشود درِ کیف خود را ببندید و یا کیف را به شانه سمت دیوار بیندازید، منظور این نیست که اگر کیف به سرقت رفت شما مقصرید، این هشدار بدان معناست که کیفی با در باز که صاحبش نیز دقت چندانی ندارد، بیشتر در معرض سرقت است. به همین اعتبار، اگر زنی تنها به خانه مردی رفت، به این معنا نیست که میدانسته چه اتفاقی میافتد پس خود به رابطه جنسی تمایل داشته که رفته، اما احتمال لمس و تعرض برای زنی که میدانسته نقاش در خانه تنهاست و میخواهد پرترهای لخت از او بکشد! زیاد است؛ بنابراین چسباندن انگ قربانی نکوهی به کارشناسان، جرم شناسان و فعالان زنی که هدفی جز جلوگیری از به انحراف کشیده شدن کارزار و آگاهی بخشی در زمینه پیشگیری از وقوع تجاوز ندارند، کمال بی انصافی و بسیار دردآور است.
افشای نام افراد در فقدان تحلیل ساختاری اثری بر کاهش تجاوز ندارد
انتظاری که از کارزارهای مبارزه با تجاوزات یا خشونتهای جنسی میرود، کمک به کاهش تجاوز از طریق نقد فرهنگ تجاوز، سخن گفتن در خصوص دلایل شیوع آزار جنسی، آگاهی بخشی و افزایش دانش افراد در معرض آزار و تلاش برای تغییر رویههای قانونی به نفع آزاردیدگان است. هرچند افشای نام متجاوزین یکی از سطوح مبارزه علیه آزار جنسی است، اما اگر اهداف گفته شده فراموش شوند، افشای صرف حتی هزاران نام کمک چندانی به مبارزه با آزار جنسی و کاستن از دامنه آن نمیکند.
در خصوص کارزارهای اجتماعی مهم این است که ایده اصلی بر مبنای کنشی مدنی صورت گیرد. به این معنا که بدون دلیل و مدرک نام افراد ذکر نشود و به افرادی که مورد اتهام هستند اجازه دفاع و سخن گفتن داده شود. به صورت کلی، تاکید زیاد بر مصادیق و نامها اگرچه خالی از اهمیت نیست اما، کمک چندانی به مبارزه با فرهنگ تجاوز نمیکند، فرض کنید اسم ۱۰۰ نفر هم مطرح شود، روایتهایی که گفته میشود، دربردارنده تنها ۱۰ درصد از آزارهای جنسی است، ۹۰ درصد از آزاردیدهها هرگز حرف نمیزنند؛ بنابراین مهم این است که حساسیت عمومی نسبت به مساله تجاوز برانگیخته شده و سپس روشهای پیشگیرانه مورد توجه قرار گیرد، وگرنه افشای نام افراد به تنهایی به کسانی که در آینده ممکن است مورد آزار قرار گیرند، کمک موثری نمیکند.
نکته دیگری که میبایست در این کارزار مطرح شود این است که چرا سیستم قضایی ما نظامهای حمایتی ندارد که آزاردیده همان زمانی که مورد تجاوز قرار گرفته شکایت کند، و یا چرا نکوهش قربانی در فرهنگ ما به اندازهای قوی است که حتی کودکان هم جرات بیان ندارند. اگر مساله تجاوز در این سطوح مورد مطالبه گری قرار نگیرد، بردن نام افراد آن هم در شرایطی که اثبات تجاوزش ممکن نیست، اثر چشمگیری بر کاهش تجاوز ندارد.
کارزاری که مدعی است هدفش مبارزه با آزار جنسی است، میبایست مساله آزار را در سطح کلان بررسی کرده و سپس به سطح خرد برسد. سطح کلان این است که جامعه مردسالار است و اغلب زنان برای اینکه پیشرفت کنند خود را ناچار میبینند که به مردان متوسل شوند؛ این فضا طبیعتا موجب سوء استفاده میشود. در سطح خرد این بحث میبایست مطرح شود که در چنین فضایی همه در معرض تجاوز نیستند و یا اجازه نمیدهند که مورد تجاوز قرار گیرند، بنابراین، آنهایی مورد تجاوز قرار میگیرند که مهارت و آگاهی کمتری دارند، آسیب پذیرترند و احساس ضعف بیشتری میکنند، در نتیجه تربیت جنسی از کودکی، آگاهی بخشی، افزایش مهارت و آموزش خودمراقبتی، در راستای جلوگیری از آزار جنسی مهم است.
آیا کارزار «در برابر تجاوز جنسی سکوت نکن» منحرف شده است؟ / افشای صرف نام افرادِ متهم به آزار جنسی، کمکی به مبارزه علیه تجاوز نمیکند/ آیا کارزار اعتراض علیه آزار جنسی به افشای نامها تقلیل یافته است؟/