آسیانیوز؛ بر طبق این رویکرد مجموعی از ساختارها در اجتماع چارچوب اساسی پدیدههای ظاهری اجتماع را تشکیل میدهند. اگرچه مفهوم ساختارگرایی ریشه در علوم اجتماعی دارد، اما آرای زبانشناس فرانسوی فردینان دوسوسور نقطه شروع این مکتب فکری محسوب میشود. پس از آن این رویکرد به عنوان میراث گرانبهای سوسور به سایر علوم راه یافت.
ساختارگرایی به اندیشههای دهه 1960 فرانسوی نیز اطلاق میگردد و فیلسوفان بزرگی همچون میشل فوکو و لویی آلتوسر نیز از جمله سرامدان این مکتب فکری هستند. رویکرد مذکور فراتر از انسانگرایی و پدیدارشناسی میرود. در حوزه زبانشناسی چنانچه قائل به این امر باشیم که با یادگیری اجزا و ساختارهای خاص یک زبان میتوان آن زبان را آموخت، آن گاه در ساحت ساختارگرایی قدم برداشتهایم.
در روانشناسی بررسی و شناخت سازهها و ساختارهای تشکیلدهنده ذهن انسان و چگونگی ترکیب این ساختارها در حوزه روانشناسی ساختارگراست. بر اساس نظریه ساختارگرا در مردمشناسی اجتماعی، معنا از طریق اعمال، پدیدهها و فعالیتهای گوناگونی که بهعنوان نظامهای دلالت عمل میکنند، در یک فرهنگ تولید و بازتولید میشود.
در ادبیات، نقد ساختارگرایانه متون ادبي را به ساختاری بزرگتر مرتبط میکند، که ممکن است یک ژانر خاص، طیفی از پیوندهای بینامتنی، مدلی از ساختار روایی جهانی، یا سیستمی از الگوها یا نقوش تکرارشونده باشد. بنابراین رویکرد ساختارگرایانه در تمامی حوزههای علمی وارد شده و طرفدارانی را داشته است.