حورا_نیکبخت؛ از همان ابتدا، پریودهایی بسیار پردرد داشتم؛ درحدیکه همیشه روزهای اولش از مدرسهام تماس میگرفتند و پدرم میآمدند و مرا به خانه برمیگرداندند. همیشه و هر ماه، وقتی میدیدم پدرم از کارشان میافتند، ناراحت میشدم و خجالت میکشیدم؛ برای اینکه بابت این مشکل ناخواسته از پدرم عذرخواهی کنم، به دروغ متوسل میشدم و میگفتم: «بابا، ببخشید؛ باز هم مدرسهمون خوراکی مسموم اورده بود و من نمیدونستم و خوردم»؛ همیشه هم در اوج درد طاقتسوز، سعی میکردم دقت کنم خوراکی تازهای را بهانه کنم؛ مثلا توضیح میدادم که حواسم بود فلان ساندویچ را نخورم، اما انگار این یکی ساندویچ هم فاسد بود.
پدرم هم همیشه با خوشرویی میگفتند: «اشکال ندارد؛ میدانم تقصیر تو نیست»، اما هیچوقت نمیگفتند میدانم اصل ماجرا چیست و تو مجبور نیستی این دروغها را بگویی. من خوب میدانستم پدرم میدانند چه اتفاقی افتاده، ولی چون نمیتوانستم بهصراحت از بیتقصیربودنم حرف بزنم، بار وجدانِ ناراحتم از اذیتشدن پدرم را در سایهی دروغ به زمین میگذاشتم.
آخرین باری که آن دروغها را سرهم کردم، دانشآموز دوم دبیرستان بودم، اما اگر پدرم زنده میماندند، مسلما همیشه نمیتوانستم خوراکیهای مدرسه را برای دلدردهایم بهانه کنم. هنوز هم هر ماه یاد آن روزها میافتم و حالا فکر میکنم اگر پدرم بودند، حتما از ایشان میپرسیدم که موقع شنیدن آن داستان همیشگی مسمومیت از من چه در ذهنشان میگذشت و چرا هیچوقت جمله و یا کلمهای نگفتند که مرا عمیقا آسوده کنند تا بدانم واقعا لازم نیست ناراحت و عذرخواه باشم.
پدرانی که دختر دارید، این تابو را در خانههایتان بشکنید؛ اگر نوار بهداشتی میخرید، خودتان آن را به دخترتان بدهید، نه اینکه با ایما و اشاره به در و دیوار خانه بفهمانید در میان لوازم خریدهشده نواربهداشتی هم هست. حتی سعی کنید اگر دخترتان در ایام پریود به دارو و یا خوراکی خاصی نیاز دارد، راحت و بیرودربایستی کنارش باشید و از او پرستاری کنید. اگر دخترتان بزرگ شده و ازدواج کردهاست هم، برای شکستن این تابو دیر نیست.
نهتنها آن بخشی از جامعه نباشید که صحبت از پریود را خلاف عفت عمومی میداند، بلکه در عمل هم ثابت کنید باید در کنار دختران و زنان بود تا دربارهی پریود و مسائل مربوط به آن بیشتر بگویند و بیشتر بدانند./
حورا_نیکبخت
منبع: انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران