طبق پژوهش های انجام شده، عدم آموزش جنسی به کودکان ( سن 5-12 سال) زمینه رفتارهای جنسی ناآگاهانه و انحرافات جنسی در دوران نوجوانی را افزایش می دهد. تفکیک جنسیتی در محیط عمومی، در دوران کودکی و نوجوانی باعث دور شدن دو جنس زن و مرد از یکدیگر و عدم شناخت آنها از شباهتها و تفاوتهای یکدیگر شده و زمینه انحرافات جنسی (از کم تا زیاد) را در آینده فراهم می کند.
پیشنهاد می شود که اگر فرهنگ رایج جامعه اجازه نمی دهد که مدارس بصورت مختلط برگزار شود و امکانات لازم برای آموزش دختران و پسران در دبیرستان وجود ندارد. کلاس های آموزشی مکمل در آموزشگاه ها که شاگردان کمتری نسبت به مدارس دارند بصورت مختلط برگزار شود تا زمینه آموزش و یادگیری با جنس مختلط در محیط آموزشی سالم فراهم شود. در زیر تعدادی از معایب تفکیک جنسیتی ذکر شده است:
عدم شناخت از جنس مخالف
وقتی از سنین کودکی دختر و پسر از هم جدا می شوند و ارتباطی با هم ندارند و بعد از 18 سالگی و پایان دبیرستان به یکباره وارد جامعه شده و در دانشگاه یا محل کار و محافل عمومی با موجود عجیبی به نام جنس مخالف روبرو می شوند. این عدم شناخت موجب افزایش هیجان جنسی و آزمایش و خطاهایی برای شناخت جنس مخالف می شود که عموما به روان فرد صدمه زده و موجبات درونگرایی، جمع گریزی و عدم اعتماد به جنس مخالف را ایجاد می کند.
شکست در رابطه عاطفی
نوجوانان در دوران دبیرستان در یک محیط سالم ، ارتباطات عاطفی سالم را ب تدریج می آموزند. یاد می گیرند که زن و مرد برابر هستند و قبل از رابطه جنسی، رابطه عاطفی باید شکل بگیرد. با ایجاد دوستی های سالم به رشد یکدیگر کمک می کنند و زمینه ایجاد رابطه عاطفی سالم و ازدواج در آینده، در آنها شکل می گیرد. اما در مدارسی که تفکیک جنسیتی وجود دارد و ارتباط دختر و پسر در محیط های عمومی نهی می شود. بخاطر عدم تجربه تدریجی و شناخت دو طرف از همدیگر، بعد از اتمام دبیرستان و در محیط جامعه رابطه با جنس مخالف بدون طی دوران شکل گیری رابطه عاطفی به یکباره و با سرعت بیشتری به سمت رابطه جنسی و تجربه شکستهای عاطفی متعدد سوق پیدا می کند.
بالا رفتن سن ازدواج
بر خلاف دیدگاه عمومی تفکیک جنیستی باعث بالارفتن سن ازدواج می شود. زیرا نوجوان تازه از سن 18-20 سالگی شروع به ارتباط و شناخت جنس مخالف کرده و تا این اعتماد و خودآگاهی جنسی ثبات پیدا کند و فرد برای ازدواج آماده شود، فرد سال هایی را برای زندگی زناشویی دست می دهد.
افزایش طلاق
فردی که از دوران کودکی با تفکیک جنسیتی و عدم شناخت از جنس مخالف بزرگ شده است و تمام دوران نوجوانی را با ناآگاهی وتخیلات جنسی گذرانده است و به یک باره بدون آموزش و خودآگاهی از سن 18 سالگی و پایان دبیرستان از بین جمع نوجوانان به داخل گروه بزرگسالان سوق داده می شود و بدون آموزش ازدواج می کند. اکثرا بعد از ازدواج در روابط جنسی، زناشویی، ارتباطات کلامی و رفتاری با همسر خود دچار مشکلات زیادی شده که احتمال طلاق در آینده نزدیک را افزایش میدهد.
کاهش خلاقیت و کاهش ایده ها
مردو زن از بخش های مختلف مغز خود استفاده می کنند و تفکیک جنسیتی باعث می شود که افراد یک کلاس درس تک وجهی رشد کرده و سطح خلاقیت و نوآوری و ایده پروری در محیط کلاس درس کاهش یابد. تحقیق ها ثابت کرده است که حضور دختر و پسر در کلاس درس باعث افزایش رقابت سالم و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان می شود.
افزایش ارتباطات در خیابانها و مکانهای ناامن
شناخت از جنس مخالف و ارتباط سالم با جنس مخالف جزو نیازهای اساسی نوجوان می باشد. تفکیک جنسیتی در مدارس و مهمانیهای خانوادگی باعث می شود که نوجوانان برای شناخت از یکدیگر در مکانها ناامن مانند پشت بام، زیرزمین، خیابان یا منزل خالی دوستان تمایل پیدا کرده و بخاطر نداشتن آگاه و شناخت از خود و هیجانات جنسی نوجوانی، آسیبهای روانی و جنسی افزایش پیدا کند.
کنترل نکردن هیجانات جنسی
حضور جنس مخالف در کلاس درس و محافل عمومی و مراوده نوجوانان دختر و پسر با یکدیگر باعث می شود که از همدیگر بعنوان یک انسان، یک زن و یک مرد شناخت پیدا کرده و تعاملات سالم و سازنده بین آنها شکل بگیرد. این تعاملات کنترل شده و مفید در محیط سالم باعث کاهش هیجان جنسی نوجوان شده و انرژی جنسی بجای رابطه جنسی به سوی گفتگو، ورزش، ارتباطات دوستانه و جمع های دوستانه سوق داده شود.
افزایش تجاوزات جنسی نوجوان به کودکان
نوجوانی که در سن بلوغ جنسی و جسمی قراردارد ( حدودا از 12 تا 16 سالگی براساس ژنتیک فرد) و هیچ شناختی از بدن جنسی خود و جنس مخالف خود ندارد و برای این شناخت به سمت کودکان اطراف خود تمایل پیدا می کند. از لمس های ساده و تا تجاوز کامل را بدون آگاهی و صرفا از روی هیجان جنسی و تخلیه روانی و جنسی انجام می دهد. که این عمل هم آینده زندگی جنسی کودک قربانی را تخریب می کند و هم خود نوجوان بخاطر انجام رفتاری که درون او آن را نمی پذیرد در سنین بزرگسالی دچار اختلالت روانی می گردد. در صورتیکه از سنین کودکی به فرد آموزش بدن جنسی و خطوط قرمز برای کودک مشخص و آموزش داده شود، کودکان دختر و پسر در محیط سالم و کنترل شده با هم در ارتباط باشند، در سنین بلوغ، نوجوان بخاطر کنجکاویهای جنسی به سمت رفتارهای جنسی ناآگاهانه تمایل پیدا نمی کند.
انحرافات جنسی
نبود جنس مخالف و عدم شناخت از هویت جنسی در زمان مناسب و هنگام بلوغ جنسی، در نوجوان باعث می شود که او کنجکاوی های جنسی، هیجان جنسی و نیاز جنسی خود را از ابزار و امکانات در دسترس خود برآورده کرده و به انحرافات جنسی تمایل پیدا کند؛ مانند یادگیری رفتار جنسی نادرست و فانتزی های جنسی از طریق دیدن فیلمهای پورن، خواندن داستانهای تخیلی، تخیلات فردی جنسی، گوش دادن به خاطرات بزرگسالان، خواندن اخبار و حوادث و ../