آسیانیوز ایران؛ در این کتاب بحران مالی ۲۰۰۸ و پیامدهای آن، از جمله بحران بدهی دولتی کشورهایی مانند یونان و پرتغال، برگزیت و علل انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا و رویکرد او به چالشهای جهانیشدن اقتصاد و رقابتهای ژئوپولتیکی با چین و روسیه، بهتفصیل مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.
به نظر آدام توز سپتامبر و اکتبر ۲۰۰۸ بهروشنی بدترین بحران مالی در تاریخ جهان، ازجمله رکود بزرگ، بود. او نشان میدهد که چگونه نیروی ویرانگر بحران مالی ۲۰۰۸ با بسیج امکانات دولتی بیسابقه در تاریخ سرمایهداری پاسخ داده شد. در حالی که هرگز سابقه نداشت در زمانی بهجز وقوع جنگ، دولتها دست به مداخلهای با چنین ابعاد و با چنین سرعتی زنند.
آدام توز تصریح میکند که این مداخله ضربهای کوبنده بر اعتقاد خوشخیالانه به «اعتدال بزرگ» و واژگونی شوکآوری برای ایدئولوژی حاکمِ دفاع از بازار آزاد بود. تجهیز تریلیونها دلار به حساب مالیاتدهندگان برای نجات بانکها از نتایج حماقت و حرصورزی خود آنان، ناقض اصول پایهای انصاف و حکمرانی خوب بود. اما با توجه به ریسک شیوع بیماری، دولتها چگونه میتوانستند دست به اقدام نزنند؟ اما آنها با این کار خود دیگر چگونه میتوانستند به تبلیغ این فکر بپردازند که بازارها کارآمد و خودتنظیمگر هستند، و بهترین کار این است که گذاشت به ابزارهای خودشان متوسل شوند؟ این چالشی عمیق در برابر پنداشتی اساسی بود که از دههٔ ۱۹۷۰ راهنمای عمل حکمرانی اقتصادی شده بود.
از نگاه آدام توز این پاسخ به بحران نمایانگر این است که رژیم نئولیبرالیسم مبتنی بر خویشتنداری و انضباط یک تبصره دارد و معلوم شد هنگام بروز بحران مالی عمدهای که منافع «سیستمی» را تهدید کند، ما نه در عصر دولت محدود، که در عصر دولت بزرگ، با قدرت اجرایی عظیم، و مداخلهگری شبیه عملیات نظامی یا پزشکی اورژانس، زندگی میکنیم، نه با نظام حکمرانی تابع قانون. بنیادهای نظام پولی نوین به نحو غیرقابل تقلیلی سیاسی هستند. بدون تردید همهٔ کالاها دارای بار سیاسی هستند. اما پول و اعتبار و ساختار مالی انباشته روی آنها توسط قدرت سیاسی، رسوم اجتماعی و قانون به طریقی ایجاد میشوند که با تولید کفش ورزشی، تلفن هوشمند و بشکههای نفت فرق میکند. در رأس هرم پولی نوین پول بدون پشتوانه قرار دارد. این پول که توسط دولتها به وجود آمده و مجاز شناخته میشود، «پشتوانه»ای بهجز اعتبار خود بهعنوان وسیلهٔ پرداخت ندارد.
به باور آدام توز، از ۲۰۰۷ ابعاد بحران مالی بر این رابطهٔ میان سیاستورزی دموکراتیک و الزامات حکمرانی به شیوهٔ سرمایهداری فشار شدیدی وارد کرده است. این فشار، بیش از هر چیز، خود را نه در بحران مشارکت مردمی، یا کنترل نهایی سیاستگذاری توسط رهبران منتخب، بلکه در بحران احزاب سیاسی نشان داده که از نظر تاریخی نقش میانجی بین این دو را بازی کردهاند. این فشار، برنامههای احزاب، انسجام آنها و توانشان در جلب حمایت را به آزمون گذاشته، و ثابت شده که هیچکدام از اینها کافی نبوده است. در بسیاری کشورها این سبب به حاشیه رانده شدن احزاب چپ میانهرو شده است، بهویژه در یونان و فرانسه.
توز با بررسی دقیق رفتار دولتها و احزاب از حضور سیاست و امر سیاسی در پسابحران خبر میدهد: با توجه به این نظرِ قبلاً مرسوم که ما در عصر پسادموکراسی، یا حتی پساسیاستورزی، زندگی میکنیم، اهمیت این رویدادهای اکیداً سیاسی پدیدهای غیرمنتظره به نظر میآید. نظامهای اجتماعی پیچیده از قبیل بازارهای مالی، و دستگاههایی مانند دولت مدرن و نظام مناسبات بین دولتها که در آن جای دارد، به دلیل وزن سنگین خود، نوعی حس استحکام را ایجاد میکنند. این نظامها سبب شک ما در این میشود که اصلاً آنها بتوانند پذیرای ابتکارها، تصمیمات یا بحثهای مستقل از ساختارهای سیاسی موجود باشند. ما شاهد پیشدستی و غصب تکنوکراتیک در هر گوشه، و اغلب به دلایل موجه، هستیم.
راههایی برای توصیف عملیات این نظامها وجود دارد که حضور سیاستورزی را منتفی میکند. اما اگر تاریخی مانند این دارای هدفی باشد، همانا آشکار ساختن فقر چنین روایتهایی است. انتخاب سیاسی، ایدئولوژی و ابتکار و فاعلیت سیاسیِ مستقل در سراسر این روایت حاضر است، با نتایجی بسیار بااهمیت، نه صرفاً بهعنوان عوامل مزاحم بلکه بهمثابه واکنشهای حیاتی به نوسانات و بحرانهای ناشی از سوء عملکرد «نظامها» و «ماشینها» و دستگاههای مهندسی مالی. موفقیت و شکست، ثبات و بحران، درواقع میتواند متکی بر لحظات خاص مورد انتخاب باشد. بیدلیل نیست که ما به «لحظهٔ لیمَن»[ورشکستگی بانک لیمن] اشاره میکنیم. و نمونههای دیگری هم هست: دوویل؛ کان ۲۰۱۱؛ همهپرسی برگزیت یا انتخابات شگفتآور نوامبر ۲۰۱۶ و پیروزی ترامپ در آمریکا هم که جای خود دارند.
تاکید بر ژرفنگری در شناخت رویداد و تلاش برای درک مسئلهٔ تاریخی و اهمیت فاعلیت سیاسی را باید جان کلام آدام توز دانست: با بازگشت به قرن شانزدهم و تولد همزمان سرمایهداری و نظام دولتی مدرن، اینگونه لحظات تصمیم، اضطرار، انتخاب و ماجرای پر کشوقوس همراه آن، حس ما را از تاریخ مدرن شکل داده است. اگرچه ممکن است بعد از ۱۹۸۹ [فروپاشی بلوک شرق] چنین حسی از تاریخ موقتاً به حال تعلیق درآمده بود، ولی اینک به ناگهان و با هیجان بازگشته است. چنین لحظاتی تشکیلدهندهٔ نقاط عطف در حافظه و یادآوری رویدادها هستند. آنها محرک عمل هستند: بعد از ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۸، اجتناب از وقوع ورشکستگی لیمَنی دیگر بهصورت اصل ثابت اعتقادی مدیران بحران در سراسر جهان درآمد.
این لحظات خط زمانی روایت رویدادها و تاریخ را میسازند. آنها سالگردها را مشخص میکنند، و سبب مباحثات و بازنگریها میشوند. با توجه به آشوب اوایل قرن بیستم، اوایل قرن بیستویکم پر است از یادآوری صدسالگیها. ۲۰۱۴ زمان بزرگترین آنها بود: صدسالگی ۱۹۱۴. یادآوری و گفتگو دربارهٔ آغاز جنگ جهانی اول با ابراز علاقهٔ عمیقی در سراسر جهان روبرو شد. تاریخدانان از نخستین زخم قرن بیستم یاد کردند. و این کار را در شرایط منازعهٔ جاری در اوکراین و شرق آسیا انجام دادند که ربط ویژهای به درسهای ۱۹۱۴ میبخشید. از نگاهی کمتر معطوف به ظاهر رویدادها، ۱۹۱۴ شاید راهی مناسب برای تأمل دربارهٔ آنگونه مسئلهٔ تاریخی باشد که بحران مالی ۲۰۰۸ تجلیبخش آن است.
کتاب «سقوط اقتصادی ۲۰۰۸: چگونه یک دهه درگیری با بحرانهای مالی جهان را تغییر داد» نوشته آدام توز با ترجمه پیروز اشرف در ۷۵۶ صفحه و با قیمت ۷۸۰۰۰۰ تومان را انتشارات اختران رهسپار بازار کتاب کرده است.