شنبه / ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ / ۰۱:۱۷
کد خبر: 29021
گزارشگر: 2
۸۰
۰
۰
۲
یادداشتی از امیرحسین برمکی | تورنتو

نجات جان انسان‌ها در اولویت است؛ چرا باید غزه را تخلیه نمود؟

نجات جان انسان‌ها در اولویت است؛ چرا باید غزه را تخلیه نمود؟
درگیری‌های غزه دوباره جهان را با صحنه‌های وحشتناک تلفات افراد بیگناه غیر نظامی و ملکی و رنج روبه‌رو کرده و نشان داده که چگونه سیاست‌های جهانی تنها به افزایش درد و رنج مردم این منطقه دامن می‌زند. سؤال این است که آیا در چنین شرایطی، غیر از مقاومت تا مرگ، گزینه‌ای باقی مانده است؟ آیا ارزش همان زمین کوچک و نابود غزه بیشتر از جان دو میلیون انسان است؟ این جنگ برای ایران و آزادیخواهان بیشتر چپگرا و حامیان فلسطین شده یک بازی تبلیغاتی! اما این‌ها آدم هستند، حق زندگی دارند، یا بروید اسرائیل را شکست دهید یا اگر نمی‌توانید آن ۲ میلیون نفر را تا وقتی هنوز زنده‌اند از آن تکه زمین نفرین شده بیرون بکشید.

دیدگاه «امیرحسین برمکی»:

چه ارزشی دارد که تمام یا بخش عمده مردمی به خاطرش همه کشته شوند؟ خاک در حقیقت زندگی بشری مهم نیست، جان آدم مهم است. اگر توانستید، دفاع جانانه کنید؛ اگر نه، تسلیم شوید و یا فرار کنید، بقولی جانت را نجات بده تا بعد بتوانید راه چاره‌ای پیدا کنید. کجای این نگاه با سنت چند هزار ساله‌ی بشر در تضاد است؟؟؟؟ در کجای تاریخ عقلانی بوده که ملتی تا مرگ اخرین نفر جمعیت مقابله کرده باشند؟ در کدام غزوه اسلامی یا جنگهای ایران و بقیه کشورها چنین شده است؟ معمولا شهرها و حکومتها تسلیم شده اند تا باقی جمعیت را نجات دهند. اکنون، تنها راه عملی برای نجات جان دو میلیون انسان در غزه، تخلیه‌ موقت این منطقه است. نه از روی بی غیرتی، بلکه از روی تعقل. دنیا چشم بر این فاجعه بسته است و حتی تشویق می کند و همه تقریبا مدافع اسراییل هستند؛ اگر نمی‌توان جلوی ماشین کشتار را گرفت، باید مردم را از زیر چرخ‌های آن بیرون کشید. باید غزه را تخلیه کنند و راهی نیست. دنیا اهمیت نمی‌دهد و می‌خواهند همه را بکشند.

الان داستان غزه کاملاً روشن است: هدف اسرائیل، آمریکا و غرب، حل این معضل ۸۰ ساله بخصوص بعد اشتباه استراتژیک یا توطٰ‌یه اسراییلی ۷ اکتبر برای همیشه است، آن هم به شکل نسل‌کشی! کشورهای اسلامی و ایران، هیچ توان و جربزه و جرأتی برای دفاع از فلسطین ندارند (حالا باز ایران در عمل و حرف کارهایی کرده اما بی نتیجه) و از نظر نظامی هم ناتوان از شکست اسراییل هستند. فقط شده‌اند ماشین های تبلیغاتی تلویزیونی و بیانیه دادن و زجه در فضای مجازی، با نمایش کلیپ‌های وحشتناک. اما این‌ها که در این کلیپ‌ها می‌بینید، انسان‌اند، عروسک نیستند. آن تکه زمین کوچک غزه در حقیقت، چه ارزشی دارد که دو میلیون انسان به‌خاطرش کشته شوند، تکه‌تکه شوند و آن‌همه زجر را تحمل کنند؟؟ واقعا هدف این مقاومت چیست؟‌ اگر توان مقابله نظامی با اسرائیل وجود ندارد، نباید جان دو میلیون انسان بی‌دفاع را فدای شعارهای آرمان‌گرایانه کرد. باید به واقعیت‌ها تن داد و به‌ جای تبلیغ مقاومت تا پای مرگ، برای نجات جان‌ها کاری کرد. تا کنون بیش از ۲۰۰ هزار نفر در غزه و کرانه باختری در ۱۶ ماه کشته شده اند.

میلیون‌ها ایرانی و افغان و ملتهای دیگر و خود فلسطینیها به‌خاطر جنگ، ظلم و فشار اقتصادی، کشورشان را ترک کرده‌اند و پناهنده شده‌اند؛ حالا هم زندگی خوبی دارند. چه اشکالی داشت؟ چه ایرادی به فرار منطقی برای حفظ جان و پناهندگی به شکل یک ارزش اخلاقی و بشری وارد است؟ چرا این دو میلیون عرب فلسطینی نباید به کشورهای همسایه یا غرب، و به‌ویژه ایران، پناهنده شوند؟ چرا ایران بخشی از این‌ها را به ‌عنوان پناهنده نمی‌پذیرد؟ مگر مدافع فلسطین نیستید؟ آیا جان اینها برای ما نباید مهم باشد؟ ایران هم اکنون میلیونها پناهنده اففان که به طالبان دلبستگی دارند و مخالف نظام سیاسی ایران و فرهنگ حاکم بر جامعه ایرانی هستند را براحتی در کشور پذیرفته و اضافه شدن چند صد هزار فلسطینی در ایران که بسیار به ملت ایران و حکومت آن علاقمند هستند و دارای تحصیلات بالاتر و تفکر و فرهنگ شهر نشینی نسبت به افغانهای مهاجر هستند؛ چه اشکالی ایجاد می کند؟ مصر و ترکیه و اروپا و کانادا و آمریکا و سعودی و کرانه باختری می تواند میزبان بقیه پناهندگان باشند. اکنون زمان راستی آزمایی و بحث حقوقی و سیاسی در مورد اینکه آیا این راه حل قانونی است یا به نفع اسراییل تمام میشود یا خیر و اینکه نظر حقوق بین الملل چیست را نداریم! یک قتل عام سریع در حال انجام هست که هیچ کشوری توان با علاقه به توقف آن ندارد و ابرقدتهای جهان از آمریکا تا چین همه با هم مدافع اسراییل هستند!! عقل و عملگرایی تنها راه حل است.

دیگر بر همه واضح است که اسرائیل، غرب و آمریکا، برخلاف تمام قوانین نوشته و نانوشته‌ی جنگ در تاریخ بشر، در حال نسل‌کشی‌‌؛ جنایت و قتل‌عام هستند و در آن شکی نیست. لعنت بر آنها و باید محاکمه شوند؛ اما میدانیم این شوخی هست و آمریکا حتی قاضیان پرونده و خانواده شان در دادگاه بین المللی کیفری لاهه را بدلیل حکم دستگیری نتانیاهو تحریم کرده! خب معلوم است که این سازکار بین المللی مسخره و بی اثر هست. اما دنیا قانون جنگل است و حرف زور، حرف آخر است. یا باید از فلسطین به ‌صورت نظامی دفاع کرد، یا این‌قدر آن‌ها را تحریک به مقاومت نکنید که تبدیل به ابزار تبلیغاتی و جنازه در فضای مجازی شما برای دعواهای داخلی و خارجی شوند. عکس بچه‌ی بی‌سر فلسطینی را می‌گذارید روی پوسترها و فکر می کنید این مبارزه هست؟! این‌ها انسان‌اند، بازیچه‌ی سیاست های کشورهای همسایه و دعوای ما با اسراییل نیستند. روزی اگر قدرت پیدا کردیم، سرزمین‌ها را پس می‌گیریم. یهودیان ۴۰۰۰ سال تحمل کردند و موفق شدند. باید جمعیت و انسانی باقی بماند تا بعد بتواند در غزه زندگی کند!!! اگر همه را در قحطی، بمباران، بیماری و تیراندازی به قتل برسانند، آن زمین خالی چه فایده‌ای دارد؟ چه ارزشی دارد؟

عقل و تشخیص، نعمت بزرگی است که بسیاری از مسلمانان منطقه خاورمیانه از آن بی‌بهره‌اند و به اشتباه آنرا با غیرت و همیت میهنی خلط کرده اند. عمل‌گرایی و حفظ جان، از اصول اساسی اسلام است. اسلام از ابتدا، دین تعقل و مصلحت‌اندیشی بوده است. قرآن بارها و بارها مؤمنان را دعوت به تدبر، تفکر، و مشورت می‌کند. این در حالی‌ست که عمل‌گرایی و واقع‌گرایی، از ارکان مهم سنت نبوی و سیره اهل بیت بوده است. رسول خدا (ص) بارها برای حفظ جان یاران و جلوگیری از نابودی کامل امت، از صلح موقت، عقب‌نشینی، و حتی ترک موقعیت‌های خطرناک استفاده کردند. در سیره امام حسن (ع) نیز صلح با معاویه، نه نشانه ضعف، بلکه اوج بصیرت، حفظ خون مسلمانان، و فرصت‌سازی برای آینده‌ای بهتر بود. اسلام بر پایه‌ی حفظ جان انسان‌های مسلمان بنا شده است. «حفظ نفس» یکی از مقاصد پنج‌گانه شریعت است. جان انسان، در اسلام، آن‌چنان مقدس شمرده شده که حتی در شرایط اضطرار، بسیاری از احکام و محدودیت‌ها نیز برای حفظ آن لغو می‌شوند. پس چرا امروز برخی، مرگ حتمی را بهانه‌ای برای قهرمان‌سازی کرده‌اند و به‌جای نجات جان‌ها، آن‌ها را در آتش جنگ رها کرده‌اند؟ اما در بسیاری از جوامع مسلمان، شور و احساسات کور، جای منطق و آینده‌نگری را گرفته است. این رویکرد نه دینی است، نه عقلانی، و نه انسانی. عقل سلیم و آموزه‌های دینی می‌گویند: اگر می‌توانی، بمان و دفاع کن؛ اما اگر نمی‌توانی، خود را نجات بده و زنده بمان تا شاید روزی دوباره بازگردی و بجنگی. چون زنده‌ها می‌توانند امید و مقاومت را دوباره بسازند، نه مردگان. اکنون زمان آن است که پناه گرفت تا بمانیم و فردا را بسازیم. اگر مقاومت فلسطین می‌خواهد ادامه پیدا کند، باید زنده بماند و سرباز داشته باشد، نه جنازه.

در قرآن، آیه 195 سوره بقره می‌فرماید: «وَلا تُلقوا بِأَیدیکم إِلَى التَّهلُکَةِ»؛ «خود را با دست خود به هلاکت میفکنید.» این آیه مستقیماً بر پرهیز از رفتارهایی تأکید دارد که منجر به مرگ یا نابودی غیرضروری می‌شود. همچنین در آیه 32 سوره مائده آمده: «هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در زمین بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته است، و هر کس انسانی را نجات دهد، چنان است که گویی همه مردم را نجات داده است.» این آموزه‌ها نشان می‌دهد که نجات جان انسان، حتی یک نفر، از بالاترین ارزش‌های دینی برخوردار است. از نظر فقهی نیز اصل "دفع افسد به فاسد" اقتضا می‌کند که اگر بین دو شرّ قرار گرفتیم، باید شرّ کمتر را انتخاب کنیم. در شرایط فعلی غزه، تخلیه موقت آن، هرچند سخت و تلخ و غیر قانونی است، اما نسبت به نسل‌کشی و مرگ حتمی، شرّ کمتری است. همچنین قاعده‌ی "الضرورات تبیح المحظورات" (ضرورت‌ها محرمات را مباح می‌کنند) در فقه اسلامی حکم می‌کند که در شرایط اضطراری، حتی احکام سخت نیز می‌توانند معلق شوند تا جان انسان حفظ شود.

اگر حفظ جان، اصل است، پس باید تصمیم‌های سخت اما عاقلانه گرفت. باید از عقل، تدبیر، و تجربه تاریخی بهره گرفت و جان دو میلیون انسان را، که بسیاری‌شان کودک و غیرنظامی‌اند، بر تقدس خاک و شعار ترجیح داد. گاهی باید امام‌حسن‌وار عمل کرد، گاهی امام‌حسین‌وار. الان زمان عقب‌نشینی، صلح و تخلیه است. دلیل نیاورید که در این ۸۰ سال همیشه مقاومت بوده حتی در زمان کشتار و نباید تسلیم شد. خیر، تا به‌حال چنین نسل‌کشی‌ای رخ نداده بود و تا به‌حال جهان این‌قدر بی‌تفاوت نبوده است ! حتی کشورهای همسایه‌ی اسرائیل هم جرأت دفاع ندارند. آن شاه ترسو و بی‌عرضه‌ی اردن که رفت پیش ترامپ، زبانش بند آمده بود، دچار تیک عصبی شده بود. این بی‌لیاقت‌ها و بی‌غیرت‌ها به عنوان سران عرب واقعاً ننگین هستند و مایه‌ی شرمندگی‌اند. بعد از ۷ اکتبر حکومت فاشیستی اسراییل تصمیمش را گرفته است تا برای همیشه و یک بار این مسئله غزه را حل کند و از طریق قتل عام همه و اخراج بازماندگان. گرچه این پیشنهاد در این نوشتار ممکن است با این هدف پلید و غیر قانونی در ظاهر همسو دیده شود ولی تفاوت اصلی این است که باید جلوی نسل کشی را گرفت. چون احتمالا زمان اخراج به زور و غیر قانونی ساکنین غزه توسط اسراییل با کمک ترامپ، زمانی خواهد بود که کسر بزرگی از مردم کشته و معلول شده اند و عملا یک ملت نابود شده خواهند بود که دهه ها طول خواهد کشید تا از فاجعه جنگ بازسازی بشوند . بدلیل تبعات شدید روحی و عصبی ناشی از حجم کشتار و بمبارانها، اکثریت جامعه عملا افراد عادی و طبیعی برای انجام امور معیشتی روزمره و تفکر و حفظ تعادل زندگی نخواهند بود. اسراییل قصدش کشتار همه هست و کاملا در حال انجام موفق آن است. باید دهه‌ها تلاش کرد تا آمادگی نظامی و اقتصادی به‌دست آورد، تا بتوان غزه را بازپس گرفت. الان شکست را بپذیرید و آن دو میلیون انسان را که به قتلگاه فرستاده‌ اند را نجات دهید.

در ضمن بیهوده ناله و آه و شکایت نکنید که ای وای اسرائیل قاتل و نسل کش است! معلوم است که هست! اما دارد طبق تورات عمل می‌کند: نوشته شده باید همه‌ی غیر یهودی‌ها کشته شوند؛ نوشته‌اند قوم عمالِق را بکشید، حتی حیوانات اهلی‌شان را. این عین صهیونیسم و ذات اسرائیل است. یهودیان معتدلتر معتقدند این‌ها اما مربوط به جنگ‌های خاص و تاریخی هستند و هیچ ربطی به دستوراتی برای جنگ‌های معاصر ندارند. بیشتر دانشمندان یهودی این وقایع را مربوط به زمان‌های قدیم می‌دانند و هیچ‌گونه تفسیر مستقیم از آن‌ها برای دنیای امروز ندارند. اشاره به عمالقه در تورات وجود دارد که در برخی قسمت‌ها خداوند از اسرائیلی‌ها می‌خواهد که با آن‌ها مبارزه و معدوم کنند. اما صهیونیسم یک دیدگاه سیاسی است که به‌طور مستقیم دولت اسرائیل را با دستورات و دیدگاه قدیمی و تندرو تورات مرتبط می‌کند و این دیدگاه در میان مردم و محققان یهودی به شدت مورد مناقشه است. اما در واقعیت سیاست و کلام رسمی اسراییل بر نسل کشی استوار است و آنرا مخفی نمی کند. فعلاً باید مردم غزه را نجات دهیم و ایران، بیشترین مسئولیت را دارد. آنچه در رسانه‌ها نشان داده می‌شود، به هیچ وجه خیالی و فیک نیست؛ این‌ها انسان‌هایی هستند که حق زندگی دارند. اما به‌جای اقدامات واقعی، تنها شاهد شعارهای سیاسی و تبلیغات احساسی هستیم. دنیا اهمیتی نمی‌دهد و اسرائیل به هدف خود یعنی نابودی غزه ادامه می‌دهد. آیا جان انسان‌ها از این زمین بی‌ارزش ارزشمندتر نیست؟

تاریخ نشان داده که گاهی عقب‌نشینی تنها راه زنده ماندن است. تخلیه غزه ممکن است از نگاه حقوقی یک جنایت جنگی تلقی شود، اما در شرایط فعلی، اولویت باید حفظ جان‌ها باشد. این مسئله، نه‌ فقط سیاسی، بلکه شرعی و دینی نیز هست. مرگ قطعی در اینجا غیرقابل انکار است و تنها راه زنده ماندن، مهاجرت است. باید مردم غزه مهاجرت کنند تا بتوانند نیروهای خود را تقویت کرده و روزی برای بازگشت مبارزه کنند. هیچ پیروزی در این جنگ نیست؛ تنها مرگ و درد است که پیشِ‌روست. کشورهای عربی و اسلامی، به‌ویژه ایران، که خود را حامی فلسطین می‌دانند، باید پاسخ دهند: چرا درهای خود را برای پذیرش پناهندگان باز نمی‌کنند یا چرا بر ضد اسراییل اقدام نظامی نمی کنند؟ چون در برابر اسرائیل توان نظامی کافی ندارند، و اعتراضشان تنها به تبلیغات و شعار محدود شده‌اند. براساس کنوانسیون ژنو ۱۹۵۱ درباره وضعیت پناهندگان، کشورهای همسایه در شرایط بحران انسانی، موظف به تسهیل خروج غیرنظامیان و ارائه پناه هستند. اگر ایران و کشورهای عربی خود را حامی مردم فلسطین می‌دانند، باید با فراهم‌کردن مسیر امن و حمایت انسانی، این مسئولیت را بر عهده بگیرند.

کشتار بی‌گناهان به‌خاطر حفظ خاک، نه‌تنها اسرائیل را تقویت نمی‌کند، بلکه تاریخ را لبریز از جنایات تازه خواهد کرد. اگر فلسطینی‌ها می‌خواهند مقاومت کنند، باید با برنامه، سازماندهی و نیروی نظامی واقعی این کار را انجام دهند—نه با بدن‌های بی‌دفاع و کودکان بی‌سلاح. بر اساس حقوق بین‌الملل بشردوستانه، حفاظت از جان غیرنظامیان نخستین وظیفه‌ی تمامی طرف‌های درگیر است. در این چارچوب، تخلیه‌ی غزه نه به‌معنای تسلیم، بلکه به‌عنوان یک اقدام اضطراری برای نجات جان انسان‌ها قابل توجیه است. این اقدام، اگر درست و انسانی اجرا شود، می‌تواند نه‌تنها از وقوع فجایع جدید جلوگیری کند، بلکه بر مشروعیت مبارزات آتی نیز بیفزاید. در شرایط بحرانی، تصمیم‌گیری‌های فوری برای حفظ حیات باید در اولویت قرار گیرد. جان انسان‌ها نباید در بازی قدرت‌های جهانی قربانی شود. انسان زنده می‌تواند آینده بسازد؛ جنازه‌ها فقط در آمار می‌مانند. امروز باید اولویت را به نجات جان انسان‌ها بدهیم. به همین دلیل، لازم است هم‌زمان با فشار سیاسی بر نهادهای بین‌المللی برای توقف جنایات، کشورهای اسلامی به‌ویژه ایران، ابتکار عمل را در دست بگیرند. باید کمپین‌ها و ساختارهای حمایتی شکل گیرد، گروه‌های داوطلب، نهادهای مدنی، و شهروندان مسئول، به کمک انسان‌های محصور در غزه بیایند. آن‌ها نیازمند یک راه خروج امن هستند. شاید نتوان همه را نجات داد، اما می‌توان از مرگ حتمی هزاران نفر جلوگیری کرد.
نجات جان یک انسان، در نگاه اسلامی، برابر است با نجات همه‌ی بشریت. اکنون وقت آن است که این آموزه را از شعار به عمل تبدیل کنیم غزه امروز نماد یک انسان مجروح و بی‌دفاع است که در آستانه مرگ ایستاده و دست کمک به‌سوی ما دراز کرده. اگر امروز نجاتش ندهیم، فردا شرمسار تاریخ خواهیم بود. هر ساعت تأخیر، به‌معنای جان‌هایی‌ست که از دست می‌رود. زمان عمل فرارسیده است، نه برای جنگ، بلکه برای نجات جان.

امیرحسین برمکی، کارشناس حقوق بین‌الملل
https://www.asianewsiran.com/u/gq7
اخبار مرتبط
بحران هسته‌ای در ایران به یکی از پیچیده‌ترین چالش‌های بین‌المللی چند دهه اخیر تبدیل شده است. این در حالی است که بررسی تاریخچه برنامه هسته‌ای ایران نشان می‌دهد منشأ این بحران نه در فناوری هسته‌ای، که در بازی سیاسی قدرت‌های بزرگ نهفته است. طرح پیشنهادی حاضر با رویکردی نوین و عملیاتی، راه‌حلی عادلانه و همه‌جانبه ارائه می‌دهد که می‌تواند به این تنش‌های طولانی مدت پایان دهد. این طرح نه تنها در پی ایجاد راه‌حلی برای ایران است، بلکه می‌تواند الگوی جدیدی برای مواجهه با سایر بحران‌های مرتبط با انرژی هسته‌ای در جهان باشد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید