آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
در شرایطی که رسانههای ملی در اکثر کشورها به عنوان عامل انسجامبخش و تعدیلکننده تنشهای اجتماعی عمل میکنند، صداوسیما در ایران به نظر میرسد نقشی معکوس ایفا میکند. این نهاد عظیم با بودجههای کلان و امکانات گسترده، به جای ایفای نقش رسانهای متعادل و حرفهای، به بلندگوی جریانهای افراطی تبدیل شده است.
از تبلیغ افراطیگرایی تا تضعیف انسجام ملی
صداوسیما با هزاران میلیارد بودجه از بیت الملل و دهها هزار کارمند با هیچ منطقی در جهان امروز یک «رسانه» نیست و خود یکی از عوامل اصلی ایجاد دوقطبی و نزاع در جامعه است. بسیاری از کنشهای این رسانه نه تنها در راستای امنیت ملی نیست بلکه مو به مو در راستای برهم زدن آرامش جامعه و تقویت شکافهای اجتماعی است. این رسانه عجیب و غریب در بهترین حالت بنگاه تبلیغاتی جبهه پایداری و عدهای جوانک متوهم پرت از واقعیات کشور و جهان است که در عوالم دُن کیشوتی خویش سیر کرده و از هر رویدادی در کشور و جهان تفسیر و برداشت خاص خود را دارند و اینگونه همان چند درصد مخاطب خود را در مسیر دلخواه (بیراهه) خود هدایت میکنند. بلندگوی تبلیغاتی محافظه کارانِ افراطی نه به مخاطب بیشتر و نه به کسب درآمد از طریق تبلیغات نیازمند است، چرا که منبع درآمدش به چاههای نفت کشور متصل است و دغدغه دستمزد کارکنان و هزینه های سرسام آور برنامه هایش را ندارد. تلویزیون ما به بچه پولدارِ نُنُری میماند که از بچگی در دنیای خیالی و توهمگونه رشد کرده است و تصورش از واقعیات همان بحثهای خالهزنکی و کلکلهای کودکانه بدون در نظر گرفتن تبعات آن است.
قتل دانشجوی سنی دانشگاه تهران، توهین به خلیفه اول اهل سنت، تلاش برای ایجاد آشوب زبانی و قومی در شهرها و ورزشگاههای مختلف و ایجاد انفجار و آتشسوزی در هرمزگان را باید تلاش سیستماتیک مافیایی بسیار قدرتمند و رانتخوار دید که تمام تلاش خود را برای ایجاد جنگ داخلی و انزوای بینالمللی بیشتر ایران به کار گرفته است. ایجاد انفجار و آتشسوزی در یک بندر صادرات پتروشیمی برای آن جریانی که میتواند روزانه بیست میلیون لیتر سوخت قاچاق کند کاری راحتتر از آب خوردن است.
ایران برای گذار از بحرانهای متعدد و پیچیدهای که در حوزههای مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و امنیتی با آن مواجه است، نیاز به سیاستمداران و حاکمانی دارد که علاوه بر سواد و دانش و شناخت کامل تاریخ و فرهنگ و هویت و جغرافیا و فرصتها و تهدیدات پیش روی ایران، این سرزمین را بیشتر از خانواده خود دوست داشته باشند. به سیاستمداران و حاکمانی نیاز دارد که چیزی به نام منافع شخصی و قبیلهای و فرقهای نداشته باشند، به حاکمانی نیاز دارد که مولفههای هویتی ایران به ویژه زبان فارسی را چون ناموس خود پاس بدارند.
حاکمانی که ایران را دوست ندارند، منافع شخصی و فرقهای خود را اولویت میبخشند، به رانتخواری و انباشت چربی شکم با پول بیتالمال عادت کردهاند و یا بخشی از جامعه ایران را دشمن خود میدانند و یا به زبان ملی ایرانیان با بغض و کینه نگاه میکنند. این طیف در هیچ صورت نمیتوانند خیرخواه این سرزمین باشند. ایران برای گذار از وضعیت بحرانی کنونی بیش از هر برههای به سیاستمداران وطندوست نیاز دارد و متاسفانه نگاهی به مجلس و دولت و شوراها و برخی نهادهای دیگر نشان میدهد که چه میزان از این مسئله به دور است.
- وقتی عامل نفوذی بیگانه که مدام در حال توهین و فحاشی به ایرانیان و تاریخ و هویت ایرانی است با رییسجمهور دیدار میکند.
- وقتی تیمورزشی محبوب رییسجمهور و نزدیکان رئیسجمهور به پایگاه و سکوی توهین و لجن پراکنی علیه هویت و فرهنگ و تاریخ ایران تبدیل میشود.
- وقتی نماینده مجلس و شورای شهر به اردوکشی خیابانی برای ایجاد جنگ قومی مبادرت میکند.
- وقتی استاندار و عضو شورای شهر یک استان «ایرانشهر» را «حیوانشهر» مینامد.
- وقتی تلویزیون ملی کارکردی جز ایجاد نفاق و دمیدن در شکافهای اجتماعی ندارد.
- وقتی روشنفکر و استاد دانشگاه دفاع از ایران و هویت و رسومات ایرانی را نژادپرستی و خودبزرگ بینی ایرانیان توصیف میکند.
- وقتی دلال خودرو و ارز و طلا به متفکران قوم تبدیل میشوند و با کنترل نبض جامعه، دلالی خود را پیش میبرد.
- وقتی پستها و مقامات سیاسی به نسبت توان تولید رانت ارزشگذاری میشوند...
در این شرایط طبیعتا چیزی مظلومتر و بیصاحبتر از ایران نمیماند و در همین جا هم هست که دشمن با دهها رسانه فارسیزبان به جعل خبر و تولید ناامیدی و نفرت بیشتر و بیزار کردن مردم از سرزمین خویش مشغول شده و ضربات خود را فرود میآورد.
نقاط بحرانی عملکرد صداوسیما
-
شکافافزایی اجتماعی
-
تأکید افراطی بر تفاوتهای مذهبی و قومی
-
نادیده گرفتن تنوع فرهنگی موجود در جامعه
-
تولید محتوای تحریکآمیز علیه گروههای اجتماعی خاص
-
اقتصاد سیاسی رسانه
-
وابستگی کامل به بودجه دولتی و عدم پاسخگویی به مخاطب
-
فقدان مدل درآمدی مبتنی بر مخاطبپسندی
-
تبدیل شدن به ابزار تبلیغاتی جریانهای خاص سیاسی
-
فقدان حرفهگرایی رسانهای
-
جایگزینی ایدئولوژی به جای استانداردهای حرفهای
-
نادیده گرفتن اصول روزنامهنگاری بیطرف
-
تولید محتوای یکسویه و غیرمنصفانه
-
تشدید بحرانهای ملی
-
تخریب اعتماد عمومی به رسانه رسمی
-
ایجاد تصویر مخدوش از واقعیتهای اجتماعی
-
تقویت گفتمانهای افراطی در جامعه
راهکارهای اصلاحی پیشنهادی
-
تحول ساختاری
-
استقلال مدیریتی از نهادهای سیاسی
-
ایجاد شورای نظارت چندصدایی
-
شفافسازی مالی و پاسخگویی عمومی
-
تغییر رویکرد محتوایی
-
توجه به تنوع دیدگاههای موجود در جامعه
-
تولید برنامههای گفتوگومحور
-
پرهیز از کلیشهسازی و برچسبزنی
-
ارتقای استانداردهای حرفهای
-
تعامل سازنده با جامعه
-
توجه به نظرات و انتقادات مخاطبان
-
بازتاب دغدغههای واقعی مردم
-
پرهیز از تصویرسازیهای غیرواقعی
نتیجهگیری
عملکرد فعلی صداوسیما نه تنها به حل بحرانهای کشور کمک نمیکند، بلکه خود به عاملی برای تشدید تنشها و کاهش سرمایه اجتماعی تبدیل شده است. تحول در این نهاد عظیم رسانهای نیازمند جرئت سیاسی و عزم ملی است. رسانه ملی باید به جای تأکید بر تفاوتها، بر مشترکات ملی تأکید کند و به جای دوقطبیسازی، به تقویت گفتوگوی اجتماعی بپردازد. آینده ایران نیازمند رسانهای متعادل، حرفهای و انسجامبخش است، نه بلندگویی برای تشدید اختلافها و تفرقهافکنی