«ر.اعتمادی» روزنامه نگار و داستان نویس گفت: روزنامه کیهان با تیتر «دستور احضار آیشمن ایران صادر شد!»، ظرف دو ساعت در تهران نایاب شد و روزنامه اطلاعات روی دکه ها ماند. این موضوع سبب شد که تحریریه اطلاعات که اغلب جوانان تحصیل کرده کلاس خبرنگاری بودند، اعتصاب کنند و گفتند که ما در رقابت با کیهان خیلی زحمت می کشیم، ولی با چنین تیترهایی می بازیم!
گفت و گوی هفته گذشته ما با آقای «ر.اعتمادی» روزنامه نگار و داستان نویس با سابقه ایرانی که بنیانگذار پدیده تازه ای در روزنامه نویسی دهه ۴۰ و ۵۰ ایران بود، به اینجا رسید که وقتی انور خامه ای، سردبیر نشریه برای تحصیل در رشته اقتصاد به سوییس رفت، منوچهر سعید وزیری، عهده دار مدیریت و سردبیری نشریه اطلاعات هفتگی شد.. ادامه این گفت و گو را بخوانید:
آقای اعتمادی درباره چگونگی سردبیری سعید وزیری برایمان کمی بگویید..
ایشان قبل از آن که به اطلاعات هفتگی بیایند، سردبیر روزنامه اطلاعات بودند و اینکه ایشان به نشریه ما آمدند، به سرلشگر آزموده که به «آیشمن» و جلاد ایران معروف شده بود، ارتباط پیدا کرد...
به او چه ارتباطی داشت؟
مربوط به کابینه امینی است که وزیر دادگستری اش با نام دکتر الموتی، تمایلات چپ گرا و کمونیست داشت و در مصاحبه ای با کیهان گفت که دستور دادم سرلشگر آزموده محاکمه شود.. آزموده آن زمان در دادگاه های نظامی فعال و رییس دادگاههای نظامی بود که لابد از سوی او احکام سنگین وضع شده بود..
بله البته اعدام های بعد از ۱۳۳۲ تعدادشان کم نبود..
نه، آن موقع اعدام زیاد نبود و شاید بیشتر حکم های سنگین می دادند..و در مصاحبه ای که گفتم، کیهان تیتری از زبان الموتی زد با این عبارت که: «دستور احضار آیشمن ایران صادر شد!».. در روزنامه اطلاعات نیز که آقای سعید وزیری و با روحیه محافظه کار سردبیر بود، از این تیتر خوشش نیامد و تیتر ساده تری انتخاب کرد.. خلاصه آنکه روزنامه کیهان با این تیتر ظرف دو ساعت در تهران نایاب شد و روزنامه اطلاعات روی دکه ها ماند. این موضوع سبب شد که تحریریه اطلاعات که اغلب جوانان فارغ التحصیل کلاس خبرنگاری بودند، اعتصاب کردند و گفتند که ما در رقابت با کیهان خیلی زحمت می کشیم، ولی با چنین تیتری می بازیم و این مساله باعث شد سعیدوزیری سردبیری روزنامه را از دست بدهد و به اطلاعات هفتگی بیاید.. ایشان وقتی آمد، بدون سلام به اتاقش رفت و مرتب هم با اعضای تحریریه در تماس بود برای ارسال گزارش روز... که در نهایت آقای ارونقی که مسوول صفحات بود به او گفت از گزارش خبری نیست و سعید وزیری هم در پاسخ می گفت می آید .. می آید..که دست آخر هم خبری نشد و البته شاید برخی می گفتند که اعتمادی آنجا را مال خود کرده.. و در نهایت روز دوشنبه و سه شنبه رسید و ۸ صفحه نشریه سفید ماند که به من گفت آقای اعتمادی چی داری؟ و من ۴ گزارش آماده انتشار داشتم که همه آنها را خواند و همان موقع تایید کرد...از آن موقع ایشان نظرش به من تغییر کرد و از مشوق های درجه اول من شد..
ببخشید شما در نشریه حقوق داشتید یا حق تحریر؟
من هم حقوق داشتم و هم بابت گزارش ها حق تحریر می گرفتم و از آنجایی که سعی می کردم کار درجه یک تحویل بدهم، خیلی ها فکر می کردند من نشریه را مونوپول(انحصار) کرده ام!
رجبعلی اعتمادیزاده معروف به «ر.اعتمادی»، رماننویس روزنامه نگار و داستان نویس ایرانی است که تیراژ کتاب های پرطرفدارش زمانی رکوردشکن بوده است؛ از کتاب های او «آبی عشق» «اتوبوس آبی»، «روزهای سخت بارانی» و ...را می توان نام برد./