«گذر از دولت عمیق به یک دولت نظامی» عنوان یادداشتی از دکتر سعید مدنی، جامعه شناس و پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، استاد دانشگاه و روزنامه نگار است که چندی پیش منتشر شد، به این بهانه درباره انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری در ایران با وی گفت و گویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
آقای دکتر در یادداشت شما آمده که آمدن نظامی ها چیز تازه ای نیست و سبب می شود دولت عمیق به سطح بیاید.. سوال این است که آیا آمدن دولت نظامی کمکی به دموکراسی یا وضع موجود در ایران خواهد کرد؟
در انتخابات پیش رو دو گروه از جامعه ایرانی با دیدگاه متفاوت حساسیت نشان می دهند؛ یک گروه که خوشبین هستند و فکر می کنند با آمدن نظامی ها مسایل ایران حل می شود و گروه دیگر که فکر می کنند آمدن نظامی ها فاجعه بار است که مخاطبان یادداشت من در واقع هر دو گروه بودند؛ چرا که تا کنون نظامی ها در قالب دولت عمیق یا deep state همواره دارای جایگاه بودند. اساسا بعد از وقوع هر جنگ دو حالت پیش می آید؛ یا نظامی ها به پادگان بازمی گردند و یا نقش مسلط پیدا می کنند و مدعی سهم می شوند و از نظام حکمرانی سهم خواهی می کنند.. در ایران سناریوی دوم رخ داده و نظامی ها سهم خواهی کردند؛ درست است که برخی یونیفورم درآوردند، ولی با پیشینه ذهنی که سهمی باید به آنها تعلق بگیرد، وارد عرصه سیاست و اقتصاد شدند و نهاد دولت عمیق به آرامی شکل گرفت که نقشی اساسی در تصمیم گیری های کلان داشت؛ در واقع بسیاری از اتفاقاتی که بعد از جنگ رخ داد، تحت تاثیر تصمیمات دولت عمیق بوده است. همچنین پاسخ من به کسانی که در باره روی کار آمدن نظامی ها خوشحالی می کنند؛ به تجربیات دوران رضا شاه اشاره دارند و برخی تجربیات دوران جنگ؛ این است که اصلا وضع موجود محصول حضور همین گروه، در اقتصاد، سیاست و اجتماع بوده ... و به گروه مقابل که گمان می کنند با آمدن نظامی ها فاجعه رخ می دهد، باید بگویم که فاجعه رخ داده است و نشانه آن همین وضع موجود است...
بله و مفهوم دولت عمیق در یادداشت شما بسیار جلب توجه داشته است.. بسیاری از تحلیلگران هم دولت عمیق را با عناوین مختلف مانند دولت در سایه، دولت در دولت، دولت موازی و حکومت سایه بیان کرده اند؛ که هسته سخت حاکمیت جمهوری اسلامی بوده و از قبل جنگ هم وجود داشته است.. و حالا قرار است با روی کار آمدن نظامی ها در ریاست جمهوری، کاملا یکدستی در قوه قضاییه، مقننه و مجریه به وجود بیاید .. و این هسته سخت تا کنون برای دولت هایی که بر سر کار آمده اند نیز مقاومت هایی داشته است.. و حالا با ورود فرد نظامی در 1400 استنباط این بوده که مذاکرات هم به اسم ایشان تمام شود و حتی ژنرال حمید دهقان گفته است که قرار است آغاز عقلانیت و تلاش برای فصل جدای سیاسی رخ دهد...شما فکر می کنید چنین موضوعاتی صحت پیدا می کند؟
دولت عمیق در یک فرآیند تدریجی شکل می گیرد.. در سال های اول پیروزی انقلاب همه چیز بناچار باید شفاف می بود و تکلیف رهبری، ترکیب شورای انقلاب و دولت موقت معلوم بود، ولی به تدریج بخشی از نیروهای سیاسی تصمیم گرفتند بروند سراغ اداره امور؛ بدون پذیرش مسوولیت مستقیم.. اینجاست که آرام آرام نطفه دولت پنهان شکل می گیرد .. در زمان جنگ هم به نوعی شفافیت نسلی وجود دارد و سیطره حکمرانی هم اساسا نیازی به دولت پنهان ندارد؛ چرا که تحولات دوران انقلاب و جنگ انسجام نسبی را ایجاد می کند..اگر چه در این دوران ها هم شاهد تعارض ها میان گرایشات مختلف سیاسی بودیم؛ مانند جریان سازی برای حذف دولت موقت که پنهانی صورت گرفت، ولی نطفه دولت عمیق در فرآیند جنگ شکل گرفت و از اوایل دهه ۷۰ قدرت و سامان پیدا کرد؛ البته دولت عمیق، معادل دولت پنهان نیست و ترکیبی است از چهره های آشکار و پنهان در نظام سیاسی. در خاطرات آقای هاشمی می بینیم که خودش هم در شکل گیری دولت پنهان نقش دارد و افرادی را هم که در شکل گیری دولت پنهان نقش دارند، معرفی می کند و به نظر من خود ایشان هم قربانی دولت پنهان شد.. به این ترتیب برخی چهره هایی که سهم موثری در ساختار سیاسی داشتند، در دولت پنهان هم سهم داشتند.. و مساله مهم این که ساز و کار تصمیم گیری در دولت عمیق اساسا متفاوت از ساختارهای رسمی است...مثلا در قتل های زنجیره ای می بینید که دولت عمیق به آرامی دارد تصمیم گیری می کند.. در هر حال از اوایل دهه ۷۹ دولت عمیق نقش اساسی داشته است.. و اینکه آمدن نظامی ها روند تحولات را به سوی عقلانیت می برد، اساسا طنز عجیب و غریبی است..چون موقعی که چهره های غیر نظامی و افرادی که تجربه برخورد عقلانی و علمی را با اقتصاد و امور دارند، وارد عرصه نمی شوند و یک نظامی می آید تعارض و تناقض وجود دارد..در مجموع باید گفت آمدن نظامی نه تنها مشکل را حل نمی مند، بلکه به پیچیدگی مشکلات هم می افزاید...
ولی به زعم خیلی ها هسته اصلی دولت عمیق قبل از انقلاب شکل گرفته.. کسانی مانند حاج مهدی عراقی، حبیب الله عسگراولادی و محی الدین انواری، هر سه در ۱۵ بهمن ۵۵ از زندان آزاد شدند و هیات های مسجد و بازار دست آنها بود و حتی زمانی که آقای خمینی در نوفل لوشاتو بودند، آنها سعی داشتند افرادی از تیم خود را آنجا بگمارند ..در مواقع مختلف تاکتیک های مختلف به کار می بردند و حتی در مقابل آیت الله طالقانی که خیلی محبوب بود، آیت الله منتظری را علم کردند..این افراد در انتخابات علنی پذیرفته نمی شدند؛ مثلا عسگر اولادی رای نمی آورد، ولی وزیر انتخاب می کرد و در نهایت هر فردی مانند آقایان خاتمی هاشمی یا روحانی که غیر از دولت عمیق بودند نتوانستند کار کنند..و حالا با چهره نظامی می توانند هر سه قوه را در دست بگیرند و هر آنچه را در ذهن دارند در کشور به نام خود تمام کنند؛ حتی مذاکرات را هم تا آن زمان انجام نمی دهند.. فکر می کنید این دسته تحلیل ها تا چه حد درست است؟
در نگاه صاحبنظران سیاسی دو نگاه به مسایل ایران؛ مانند فقر، فساد، رکود و بیکاری وجود دارد؛ یک دسته مشکلات را به دلیل نبود مدیریت مناسب می دانند و فکر می کنند با آمدن مدیریت درست مسایل کشور حل می شود و نگاه دوم معتقد است که ساختار دارای مشکل است و درون ساختار مشکلاتی وجود دارد که حتی بهترین مدیران هم خروجی غیر از این ندارند و ما در طول این ۴۰ سال مدیران اعم از نظامی یا تکنوکرات زیادی را تجربه کرده ایم؛ در حالی که روند تحولات مطلوب نبوده است و مشکلات به قوت خود باقی است..دولت عمیق هم بخشی از مشکلات بحران ساختاری است..شاید آمدن یک نظامی برای حل مسایل ساختاری موجود، تکرار مساله آقای احمدی نژاد شود..در واقع تغییر رفتار تا کنون امکان پذیر نبوده و تغییر ساختار می تواند راهگشا باشد.. البته در تغییر ساختار هم استراتژی هایی وجود دارد و تغییر رفتار به سمت اصلاح ساختار می تواند صورت بگیرد./