هدف این نوشته نقد سریال «لحظه گرگ و میش» که قرار است ماجراهای یک خانواده ایرانی را طی سه دهه روایت کند و از شبکه سوم تلویزیون ایران در حال پخش است، نیست.
ماجرا حتی اعتراض به پخش صحنههای دوش گرفتن پاشا رستمی بازیگر نقش حامد در سریال نیست بلکه نقد استانداردهای دوگانه و چندگانه صداوسیمای ایران در مواجه با این قبیل موارد است.
دمدستیترین مثال دراینارتباط پخش فوتبال و سانسور تماشاگران فوتبال و حتی شادیهای پس از گل در تلویزیون ایران است.
استانداردهای دوگانه تلویزیون/ از سانسور تماشاگران فوتبال و شادیهای پس از گل تا پخش دوش گرفتن در سریال
بینندگان فوتبال به خاطر دارند که سالهای طولانی است هر بار فوتبالیستی برای شادی پس از گل لباس ورزشیاش را از تن خارج میکند تلویزیون ایران در صدم ثانیه تصویرش را سانسور میکند و میرود سراغ تصاویر ضبط شدهی قبلی. همین ماجرا درباره بازیهایی که تماشاگران زن در استادیوم حضور دارند اتفاق میافتد. مخصوصا اگر یکطرف این بازیها تماشاگران زن ایرانی باشند.
طبق سیاست تلویزیون ایران تماشاگران زن تنها در شرایطی امکان پخش از صفحه تلویزیون را دارند که پوشش آنها طبق استانداردهای این سازمان باشد. وگرنه آنها به دفعات به سانسور تصاویر مربوط به زنان در ورزشگاه میپردازند و روی اعصاب بینندهای که برای دیدن تماشای فوتبال تلویزیون را روشن کرده و نه لذت از تصاویر زنانه، راه میروند.
همین ماجرا درباره پخش بازیهای دیگر مانند والیبال هم صدق میکند. بهگونهای که در ایام مسابقات جهانی والیبال سانسور زنان روی سکو و حاشیه زمین آنقدری زیاد بود که حتی گزارشگران خود تلویزیون هم نسبت به آن اذعان داشتند. این ماجراها هنگام پخش بازیهای جام جهانی و المپیک و ... هم بارها و بارها تکرار شده است.
البته تصویر همان زنان هنگام تبلیغات انتخاباتی علیرغم آنکه پوششی غیرمتعارف از نظر تلویزیون دارند، مجوز پخش میگیرند. تا به بیننده قبولانده شود که تلویزیون متعلق به تمام ایرانیان با سلایق مختلف است.
سوال این است بعد از نمایش دستکم دو بار دوش گرفتن بازیگر سریال «لحظه گرگ و میش» چه اتفاقاتی برای بینندگان سریال افتاد؟ آیا آنها از صراط مستقیم خارج شدند؟ چند بیننده ممکن است به خاطر دیدن تصویر صدم ثانیهای چند زن و یا بدن ورزشکاران و بازیگران در تلویزیون به گناه بیافتند و مقدمه نزول اخلاقی آنها فراهم شود؟
استانداردهای دوگانه تلویزیون/ از سانسور تماشاگران فوتبال و شادی پس از گل تا پخش دوش گرفتن در سریال
آیا دسترسی به فیلمهای روز جهان و یا مشاهده بازیهای مختلف ورزشی این روزها برای مردم ایران سخت است؟ قطعا میلیونها ایرانی با چند کلیک بهآسانی میتوانند به منابع اصلی انتشار اخبار، فیلم و بازیهای ورزش دست پیدا کنند. همین شرایط باعث میشود که بهمحض سانسور یک صحنه در فیلم و یا تلاش تدوینگران برای طراحی لباس برای بازیگران فیلمهای خارجی تنها دقایقی بعد از نمایش از تلویزیون در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود و اسباب خنده و تفریح مردم را فراهم میکند.
موضوع عجیب درباره سانسور در تلویزیون آن است که گویا معیارها از شبکهای به شبکه دیگر هم متفاوت است. یعنی مشاهده شده است که گاه سریال و یا برنامهای در یک شبکه پخششده است اما همان برنامهها موقع بازپخش در شبکهای دیگر سیما با سانسورهای عجیب مواجه شده است. و یا صحنهای هنگام پخش برنامه برای بار اول روی آنتن رفته اما ساعاتی بعد و در پخش دوباره قلع و قمع شده است.
این روش تاکنون صدای اعتراض کارگردانان و بازیگران زیادی را بلند کرده است. هنرمندانی که میگویند با قبول شرایط سخت و ممیزهای زیاد تلویزیون، فیلمی به آنها تحویل دادهاند اما آنچه هنگام پخش مشاهده میکنند مثله و از معنا تهی شده است.
ممیزی کردن بعضی از آثار خارجی با توجه به عرف جامعه ایران گاه اجتنابناپذیر است اما خواسته بیننده تلویزیون رعایت استانداردهای حداقلی و احترام به شعور مخاطب است.
همان مخاطبانی که شاید هرگز مانند ممیزان تلویزیون به پستان گرگ در لوگوی باشگاه رم ایتالیا خیره نشده بودند و در مخیلهشان هم آن تصویر تحریکآمیز نبود. اما گویا برای بعضی از مدیران تلویزیون ابدا اهمیتی ندارد با انتشار این قبیل موارد در سطح وسیع و بازتاب آن در رسانههای خارجی چه تصویری از خلقوخوی مردم ایران در ذهنشان ایجاد میشود.
مدیران تلویزیون باید به این باور برسند که علیرغم هزینههای گزافی که روی دست بیتالمال میگذارند از تعداد بینندگان و شنوندگان صداوسیما هر روز کاسته میشود. مرجع شدن این رسانه فراگیر برای مردم ایران در شرایطی ممکن میشود که سیاستگذاران صداوسیما به تنگنظریها در بخشهای خبری و سیاسی تا نمایش واقعی از زندگی مردم پایان دهند.