اکنون دیگر مشکلات نظام بودجهریزی بر کسی پوشیده نیست و همه کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی به نواقص و اشکالات بودجه اذعان دارند. دولتهای مختلف نیز در سالهای اخیر بر ضرورت تغییر در بودجه کشور تاکید داشته اند اما هنوز اقدام شایستهای برای این منظور انجام نشده است. یکی از اقداماتی که برای اصلاح بودجه باید انجام شود تغییر در روش بودجهنویسی است.
بودجه بر مبنای عملکرد یا همان بودجه عملیاتی روشی است که میتواند بسیاری از مشکلات فعلی بودجهنویسی در کشور را برطرف کند و کارایی بودجه را به شدت افزایش دهد. درباره محاسن این روش به کرات صجت شده است و در اینجا قصد نداریم به این موضوع بپردازیم. آنچه در این نوشتار مورد توجه است دلایل عدم اجرای بودجهنویسی بر مبنای عملکرد است
متاسفانه علیرغم تمام تلاشهایی که در سالهای اخیر برای اجرای بودجهنویسی بر مبنای عملکرد شده است و بارها گفته شد که بودجه جدید برمبنای عملکرد است اما همچنان بودجه کشور فاصله زیادی با بودجه عملیاتی دارد و بیشتر ظاهر بودجه تغییر و شبیه به بودجه عملیاتی شده است. برای اثبات این مدعا میتوان دلایل مختلفی ذکر کرد که ساده ترین و روشنترین دلیل این است که هنوز هزینه تمام شده خدمات دولتی در بسیاری از سازمانها و نهادها به صورت دقیق و شفاف مشخص نیست تا زمانیکه هزینه تمام شده خدمات و کالاها مشخص نباشد و بر اساس این هزینه تمام شده بودجه به سازمانها اختصاص یابد نمیتوان از بودجهریزی عملیاتی صحبت کرد و ان را اجرایی دانست.
حال سوال این است که چرا با وجود همه تلاشها تاکنون بودجهریزی عملیاتی در کشور اجرایی نشده است؟ چه موانعی بر سر راه اجرای این طرح وجود داشته که سبب عدم موفقیت ان شده است؟ به نظر میرسد بودجهریزی عملیاتی نیازمند الزاماتی است که بدون تحقق آنها بودجهریزی عملیاتی اجرایی نخواهد شد. از مجموع الزامات مورد نیاز، چهار مورد از اهمیت بیشتری برخوردارند که در ادامه به بررسی اجمالی آنها خواهیم پرداخت.
برآورد هزینه تمام شده، در روش بودجهریزی برمبنای عملکرد، تخمین هزینه¬های سازمان و هزینه تمام شده خدمات ارائه شده از اهمیت بالایی برخوردار است. زیرا برای تخصیص بودجه ابتدا باید هزینه تمام شده خدمات ارائه شده محاسبه شود و متناسب با آن، بودجه اختصاص داده شود. این در حالی است که سازوکار مشخصی در بسیاری از دستگاههای دولتی برای تخمین هزینه تمام شده خدمات و محصول وجود ندارد. بطوریکه تخمین هزینه اجرای برنامه¬ها و فعالیتها به طور دقیق و شفاف مشخص نیست. بنابراین برای بودجهریزی عملیاتی ابتدا باید سازوکار دقیق و مشخصی برای تخمین هزینه تمام شده تمام فعالیتهای مراکز دولتی ایجاد کرد.
برنامه استراتژیک و راهبردی، بودجه عملیاتی را میتوان محصول برنامه¬ریزی استراتژیک دانست. بر اساس برنامههای جامع دولت، اولویت¬ها و اهداف سازمان¬های دولتی نیز تدوین می¬شود. سپس بر اساس این اهداف و استراتژی¬ها و نیز عملکرد گذشته سازمان، بودجه مورد نیاز تخصیص داده می¬شود. سازمان باید وظایف و برنامه¬های خود را به گونه¬ای تدوین کند که درنهایت اهداف میان مدت و استراتژی¬های آن محقق شود. بنابراین یکی از دلایل عدم امکان بودجه¬ریزی عملیاتی؛ عدم وجود چنین برنامه¬ها و استراتژی¬هایی در سازمان¬ها است. علیرغم انکه اسناد بالادستی متعدد و برنامه¬های توسعه پنج ساله در کشور تدوین می¬شود اما برنامه مشخص و مدونی برای میان مدت برای اکثر سازمان¬های دولتی وجود ندارد. درنتیجه امکان تدوین بودجه عملیاتی بر اساس اولویتها و استراتژیهای سازمان وجود ندارد.
توجه به تضاد منافع، هر تغییری در نظام بودجهریزی می¬تواند میزان دریافتی گروه¬های مختلفی که از بودجه دولتی ارتزاق میکنند را تغییر دهد و درنتیجه منافع آنها را به خطر بیاندارد. طبیعی است که دربرابر چنین تغییری مقاومت نشان دهند و بر سر راه آن مانع ایجاد کنند. برای تحقق بودجه عملیاتی باید فکری برای این موضوع کرد و راهکارهای مناسب برای آن اندیشید. یکی از راهکارهای مناسب برای کاهش مقاومتها دربرابر تغییر بودجه، تغییر پلکانی و مستمر بودجه است. بدین معنا که طی یک برنامه چند ساله بودجه سازمان¬ها تغیر کند و به مرور منطبق با عملکرد آنها شود.
تغییر ساختارهای مرتبط، در کشور ما سالهاست که بودجه سازمانها متناسب با تورم و براساس چانهزنی، افزایش پیدا میکند. روشی که دهها سال از عمر آن میگذرد در فکر و ذهن مدیران، کارمندان و ساختارهای کشور رسوخ کرده است. درواقع ساختار نهادی ما بر اساس این روش بودجهریزی شکل گرفته است و تغییر آن به سادگی و در کوتاه مدت ممکن نیست. لذا باید توجه داشت که چنین تغییری نیاز به صرف زمان و انرژی بسیاری دارد. باید موارد مرتبط با این روش بودجه¬نویسی در ساختارهای اداری و اجرایی کشور شناسایی گردد و بصورت تدریجی اصلاح شوند.