تجربه نشان داده است که در اکثر کشورهایی که دچار بحران اقتصادی طولانی مدت شده اند بدلیل افزایش نابرابری درآمد ، دولت با یک درگیری نظامی سقوط کرده است حال اینبار بعد از ونزویلا قرعه به نام کشور سودان افتاد تا رییس جمهور مستبد و دیکتاتور سودان نیز به قهقرای نابودی کشیده شود و اینبار تاریخ بدرستی گواهی خواهد داد که حتی غزال تیزپای صحرا نیز با خودکامگی و استبداد، نتوانست مشکلات اقتصادی مردم کشور خود را برطرف نماید و عواقب اشتباهاتش در امور اقتصادی گریبانگیر خود او شد و به جهانیان نشان داد که با زورگویی و قلدری نمی توان از بحران های اقتصادی عبور کرد و آنچه که باعث انفجار خشم مردم سودان شد، نابسامانی شرایط معیشتی، گرانی، افزایش قیمت نان و کالاهای اساسی بود و در عین حال نمیتوان سوء مدیریت، فساد، سیاستها و ائتلافهای خارجی سودان به رهبری «عمر البشیر»، وزرای ارشد و معاونان وی را در این نابودی نادیده گرفت اما عوامل اقتصادی بدون تردید نقش اساسی را در شکلگیری اولیه اعتراضات و افزایش نارضایتیها در این کشور ایفا کرد.
البته بحز عوامل اقتصادی بزرگترین اشتباه عمر البشیر این بود که تا پس از سرسپردگی به رهبران ریاض در جریان جنگ علیه یمن بواسطه نزدیکی به عربستان و آمریکا، فکر میکرد که محاصره اقتصادی و سیاسی تحمیلی آمریکا پایان یابد و میلیاردها دلار به صورت کمک بلاعوض، کمک مالی و یا وام و سرمایهگذاری به سودان جهت نجات این کشور از بحران اقتصادی ارائه شود اما این پیشبینیهای البشیر درست از آب درنیامد و کمکهای مالی که سودان در مجموع از عربستان، امارات و قطر دریافت کرد در مقایسه با کمک ۵۰ میلیارد دلاری اعراب خلیج فارس به مصر بسیار ناچیز بود و در عمل دردی از دردهای سودان را دوا نکرد.
سخن آخر اینکه با نگاهی گذرا در سی سال گذشته بر اقتصاد سودان در می یابیم که جنگهای داخلی، بیثباتی نظام سیاسی ، ضعف ارزش کالاهای تولیدی در بازارهای داخلی و جهانی و سیاستهای نادرست اقتصادی که از عمده دلایل فقر اقتصادی سودان به شمار می روز حتی سیاست های خارجی حکومت عمرالبشیر طی چند سال گذشته نیز دوایی برای اقتصاد بیمار سودان نشد و همه این عوامل سبب شد که البشیر در داخل تحت فشار برای تغییر حکومت قرار گیرد، در حالی که در خارج از کشور نیز صدای یاری نشنید و سرانجامی جز بازداشت نداشت!