سه شنبه / ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ / ۲۲:۵۸
کد خبر: 591
گزارشگر: 49
۱۴۲۸
۰
۰
۰

حنجره «جنتلمن» در بلندگو های مدارس

شاید چندسال پیش کمتر کسی فکر می کرد خواننده جوانی با ترجیع بند معروف و شاید به زعم خیلی ها سخیف "نیناش ناش" روزی مرزهای آموزش و پرورش کشور را در نوردد و صدایش را از بلندگوهای مدارس ایران به گوش همگان برساند.

"ساسان حیدری یافته" متولد ۱۳۶۷ در اهواز یا همان ساسی مانکن معروف خوانندهٔ پاپی است که ظهورش را مدیون تلاطم وضعیت موسیقی زیرزمینی و روزمینی دهه هشتاد است. وی که تا مدت ها سن واقعیش را به علت نگرانی از قضاوت دیگران پنهان می کرد تحصیل در رشتهٔ کامپیوتر (نرم‌افزار) را رها کرد تا رؤیایش را در خوانندگی دنبال کند و موفق شد کنسرتهایی در دبی ، سوئد و کانادا اجرا کند.
ساسی اما امروز با آهنگ جدیدی پا به موسیقی فارسی گذاشت که به سرعت جایش را میان طرفداران و حتی مردم عادی باز کرد. آهنگ "جنتلمن" که نه شعر ویژه ای دارد و نه ریتم و آهنگ پیچیده ای، دیوارهای ممیزی ارشاد را شکست و با شتاب از هندزفری ها و اسپییکرها به گوش مخاطبان و دوستدارانش رسید. دوستدارانی اغلب نوجوان و شاید کمی بی پروا که ترسی از رقص با این آهنگ حتی در لباس و محیط مدرسه نداشته باشند.

بخواهیم یا نخواهیم ساسی نشان داد بهتر از ما رگ خواب نوجوانانی را بلد است که هزاران کیلومتر از آنها دورتر است. آهنگ جنتلمن که این روزها بطور ویژه ای در مدارس ما برای متولیان آموزش و فرهنگ و هنر و رسانه ی ملی خودنمایی می کند یک نمونه بارز از عقب ماندگی ما از موضوعات روز و شناخت واقعی، عمیق و درست آینده سازان مان است. ذائقه ای که ظاهرا" ساسی خوب آن را می شناسد و می تواند حتی با "ارژنگ" و "خرچنگ" و "تنگ" و "زنگ" هم قافیه محصولش را بسازد.

ساسی سلیقه مخاطبش را می شناسد و با ساخت آنچه که مخاطبش می پسندد توانست در جایی که روزی حتی جوراب سفید برای دختران و شلوار جین برای پسرانش ممنوع بود خودی نشان دهد. شاید کسی از آن همه کودک و نوجوانی که با "همه میگن ساسی پاشو همه رو برقصون دادا" بالا و پایین می پرند نداند درحال دم گرفتن یک آهنگ غیرمجاز آن ورآبی یا محتویات اروتیک است اما جالب آنجاست که اگر هم می دانست وقعی نمی نهاد و به حرکات موزونش ادامه می داد.

آقای جنتلمن که این روزها بحث داغ محافل آموزشی، فرهنگی و حتی سیاسی شده شاید فکرشم نمی کرد یک آهنگش بتواند پایه های صندلی وزیر را هم بلرزاند و انتقادهای بخشی از جامعه را متوجه عملکرد آموزش و پرورش کند.
وی که با قرار دادن نامش در متن شعر آهنگهایش به نحوی آنها را امضا می کند، انرژی را به بچه ها گسیل می کند که می باید از ما دریافت می کردند. لغو کنسرتها، تحریم موسیقی زنده در برخی شهرها، دشمنی بی پایان صداوسیما با نمایش ساز و نوازندگی و ... همه و همه پیش از آنکه نوجوانان و جوانان ما را با هنجارهای مورد نظر ما آشتی دهد، فضا را برای جولان ساسی ها باز کرده است و گرنه الفاظ اروتیک این آهنگ نه تنها چیزی بیشتر از شوخی های جنسی فیلم های سینمایی اخیر خودمان ندارد که خیلی هم کمتر دارد.

شاید وقت آن رسیده از خودمان بپرسیم خانواده ای که با فرزندش در سینما پای فحش ها و طنز جنسی برخی فیلمها می نشیند چرا باید فرزندش را از این آهنگ و امثال آن نهی کند؟ چرا صدا و سیما، این غول همیشه گرسنه بودجه با حدود بیست شبکه سراسری دیجیتالی برای خبر و ورزش و فیلم و سرالب و سرگرمی و طنز و مسابقه و امتیاز تک تلویزیونی در کشور نتوانسته جزئی از جامعه هدف ساسی را جذب کند؟ وزارت های فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش با این همه کارشناس و کارمند و سلسه مراتب ارادی نه تنها نتوانستند آموزش و آثاری همسنگ رقبای خارجی با نگاه به فرهنگ و هنجار داخلی تولید کنند که با دافعه ایجاد شده میدان را هم دودستی تقدیم رقبا کردند. اگر چه در این اتفاق اخیر نه مدیر و معلم گناهکار واقعی اند و نه حتی وزیر چرا که اینها هم بخشی از ساختار نارسای آموزشی کشورند.

اوضاع آنقدر از دست آقایان خارج شده که نه فقط دانش آموزان و معلمان که عابران و رانندگان و باشگاهای ورزشی و مجالس شادی برای تخلیه انرژی و لحظات شاد کنار باهم بودن چیزی جز اینگونه آثار را پلی نمی کنند. جنتلمن فقط یک آهنگ نیست، ندای شیپور شکست متولیان چنددهه فرهنگ و هنر جامعه ایران است. آنچه و آن کس را در داخل درک نکردند در خارج برایشان تبدیل به پروژه شکست شد.

رقص امروز بچه های با آهنگ جنتلمن نه یکهویی بوده نه غیرقابل پیش بینی. وقتی سلیقه مخاطب با حذف شجریان و کلهر و علیزاده و تقوایی و بیضایی و... روبه انحطاط و مصرف آثار سخیف هنری می رود، ساسی مانکن و امثالهم هم هنرشان گل می کند. در واقع این ساسی مانکن نیست که هنرش والاست بلکه این ماییم که هنر داخل را ضعیف و ضعیف و ضعیفتر کردیم بحدی که "آقامون جنتلمه" یک شبه بشود ملکه ذهن دانش آموزان و مشکل سیاستمداران ما و از آن سو آثار فاخرمان مهجور و فراموش شوند.

جامعه شناسان، فرهنگ شناسان و روان شناسان باید پیشتر از اینها وقوع چنین چالش هایی را پیش بینی می کردند تا امروز پیجهای اینستاگرام و کانالهای تلگرام با تعجب تیتر نزنند: "نفوذ آهنگ ساسی مانکن تا کلاسهای درس ایران!" همه ما خوب میدانیم که آهنگهای این چنینی در پلی لیست روزانه خیلی از هموطنان است اما آنچه این مورد را خاص کرده پخش رسمی آن در بلندگوهای مدارس و انتشار تصاویر آن در فضای مجازی ست. برخی هم با اشاره به برخی الفاظ نامناسب و رقص دانش آموزان با آن، ضمن محکوم کردن این سلسله بپر بپرها، خواستار توبیخ بانیان آن شدند. اما هنوز از تب و تاب محکوم کردن اولین مدرسه نگذشته بودند که چندین مدرسه ی دیگر هم بلندگویشان را در روز معلم به حنجره ساسی پیوند زدند و فیلمش را دابسمش وار منتشر کردند. حقیقت این است که این انرژی جوانی و نوجوانی بود که بصورت شادی همگانی باید تخلیه می شد و زمان بندی انتشار آهنگ با روز معلم، امکان انتشارش را دو چندان کرد.

حقیقت دیگر آن است که دانش آموزان با موسیقی شش و هشت ساسی بهشان خوش گذشته و عامدانه (شایدهم لجوجانه) این خوشی را تصویر کرده و به اشتراک گذاشتند، فارغ از تمام مفاهیم و الفاظ جنسیش. الفاظی که منتقدان نگرانند در ذهن دانش آموزان رسوب کند و فردا تبدیل تکیه کلام و رفتارشان شود. ذکر این نکته جهت تببین این اتفاق ضروری است که اختلاف فاحش نوجوانان این نسل بانسل های گذشته براحتی مرزهای بلوغ زودرس و آشنایی با مفاهیم جنسی در سنین کم را درنوردیده و چه بسا همین دانش آموزان در فضای حقیق یا مجازی تجاربی عمیق تر از این آهنگ را داشته اند. در حالی که ما فکر می کنیم آنها هنوز به آوردن بچه ها توسط لک لک ها فکر میکنند آنها در دلشان به ما پوزخند می زنند و سعی می کنند برخلاف نسل های قبلی از هرچیزی در لحظه لذت ببرند.

از مجلسی که لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در آن بارها تصویب نشد و عقب افتاد و سال ها به دختران ۱۳سال اجازه ازدواج داده می شد، چگونه می توان انتظار داشت به دختری که در ۱۳سالگی اجازه ازدواج داشته باشد اما اجازه گوش دادن به آهنگی که در آن پند لفظ اروتیک بکاربرده شده نداشته باشد؟ افزایش میزان طلاق ها در سنین پایین که خود چالش بزرگ امروز کشور است اثباتی بر این مدعاست.

درهر صورت "جنتلمن" آمد و بی توجه به قوانین و تابوهای ما، فرزندانمان را رقصاند و شاید بازهم بیاید. حکم عقل سلیم آن است که اگر نخواهیم باز هم از احتمال آمدن جنتلمن، استاد یا پارمیدای دیگری برخود بلرزیم، باید بستر را برای عدم پذیرش و استقبال آنها توسط خود مخاطبان مهیا کنیم که اولین گام آن ارزش نهادن به هنر و هنرمندان واقعی ست. گام دومش هم شخم زدن قوانین و باورهای راکد فرهنگی در جهت بروز رسانی آنها با آنچه امروز در مغز و قلب آینده سازانمان بروز میمند با سرعت هرچه تمام تر است. پیش از آنکه پدران و مادران آینده مان را با یک آهنگ قضاوت کنیم ، شاید بهتر باشد خودمان را در جایگاه متهم محاکمه کنیم.

عباس مدحجی
https://www.asianewsiran.com/u/1wz
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید