کولین کال در فارین پالیسی نوشت: پنجم ماه می، مشاور امنیت ملی آمریکا، جان بولتون، بیانیه ای هشدارآمیز خطاب به ایران منتشر کرد. او اعلام کرد که آمریکا ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن را به همراه بمب افکنهای خود راهی منطقه خلیج فارس میکند تا پیغامی جدی به تهران بدهد که هر گونه اقدام خصمانه علیه آمریکا یا متحدان آن پاسخی کوبنده دریافت خواهد کرد. وی افزود که آمریکا به دنبال جنگ با تهران نیست اما آمادگی دارد که به هر اقدامی پاسخ دهد.
در ادامه این مطلب آمده است: هنوز آشکار نیست که دلیل اعزام این ناوگان و لحن تند بولتون چیست. گمانه زنی های نخست این بود که این اقدام در پاسخ به تحرکات شبه نظامیان شیعه عراقی برای حمله به نظامیان آمریکایی انجام شده است. احتمال دیگر این است که اسراییل درباره تصمیم تهران برای انجام عملیات علیه اهداف آمریکایی در منطقه به واشنگتن هشدار داده است. یک مقام آمریکایی اظهار کرده که این اعزام با هدف آمادگی در برابر اقدامات احتمالی ایران یا گروههای نیابتی آن انجام شده است اما وی افزود که نشانه ای از تهدید فوری دیده نشده است.
اگر ایران یا گروههای نیابتی وابسته به آن، پاسخی به فشارهای آمریکا بدهند که موجب ریختن خون نظامیان آمریکایی شده یا به زیرساختهای نفتی حیاتی در منطقه صدمه بزند، کنترل اوضاع ممکن است خیلی از زود از دست همه خارج شود. برخلاف سالهای پایانی در دولت اوباما، اکنون خط ارتباطی مستقیمی در سطوح بالا میان ایران و آمریکا برای مدیریت بحران وجود ندارد. تندروها در هر دو طرف نیز به درگیری نظامی دو کشور بی رغبت نیستند.
در شرایط یکسان، ترامپ علاقه ای به یک نبرد جدید در خاورمیانه ندارد. اما تجربه نشان داده که مانند طوفان های توییتری، او علاقه دارد با شدت به هر رفتار تحریک آمیز ایران پاسخ دهد. به علاوه میتوان تصور کرد که هر گونه اقدام تنش زا از سوی ایران موجب افزایش فشار حامیان محافظه کار دولت ترامپ، تندروهای کنگره و متحدان منطقه ای آمریکا بر کاخ سفید خواهد شد تا پاسخی نظامی به ایران داده شود. افرادی مانند مشاور امنیت ملی سابق، مک مستر و وزیر دفاع پیشین جیمز متیس نیز دیگر در کنار ترامپ حضور ندارند تا مشورت معقولی به او برسانند. ترامپ اکنون در محاصره افرادی مانند مایک پومپئو و بولتون است که مدتها خواهان حمله نظامی به ایران بودند.
در واقع مشاوران ترامپ در حال زمینه سازی برای رسیدن به همین فرجام بوده و توجیه قانونی آن را در دستور کار دارند. ماه گذشته در یکی از جلسات کنگره، سناتور پال از پومپئو پرسید که آیا فکر میکند مجوز قانونی سال ۲۰۰۱ برای حمله به القاعده، در اقدام نظامی علیه ایران نیز قابل استناد است؟ پومپئو از دادن یک پاسخ صریح طفره رفت اما مدعی شد که ارتباط میان ایران و القاعده مورد تردید نیست.
در این صورت اگر ایران برنامه هسته ای خود را از سر بگیرد، باید انتظار داشته باشیم تقاضا برای حملات موردی که اسراییل از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ آن را مطالبه میکرد، بار دیگر مطرح شود. حمایت ترامپ از بنیامین نتانیاهو، غیر مشروط و قطعی بوده و به نظر میرسد ریشه در محاسبات سیاست داخلی دولت او دارد. نزدیکان ترامپ نیز مایل هستند که ترامپ را برای نشان دادن چراغ سبز به اسراییل به منظور حمله به ایران تشویق کنند. در سال ۲۰۱۵ نیز بولتون بهترین راه برای حذف تهدید ایران را حمله اسراییل با پشتیبانی آمریکاییها دانسته بود.
همه این عوامل شرایط بسیار خطرناکی را به وجود آورده اند. قبل از اینکه اوضاع از کنترل خارج شود، تصمیم عاقلانه برای دولت ترامپ این است که از گفتمان خصمانه خود عقب بنشیند، کانالهای ارتباطی در سطوح بالا با تهران برقرار کند و حسن نیت برای آغاز مذاکرات را با اشاره به تمایل برای بازگشت به برجام نشان دهد. اما احتمال اتخاذ این رویکرد از سوی دولت ترامپ نزدیک به صفر است. واشنگتن در حال افزودن بر فشارهای سیاسی و اقتصادی است و ترامپ چه بداند و چه نداند، نشانه ها از حرکت دولت او به سوی جنگ حکایت دارند.