این خبر توسط یک مقام عالی رتبه رسانه ای می شود و طبعاً بازتابی دارد که اقلاً درسه کلمه مورد اشاره قابل تعریف است .
27/2/98سرپرست سازمان توسعه ی تجارت اعلام می دارد :"ازکانالی که مدنظر بانک مرکزی بوده ، به کشور بازنگشته ولی قطع ویقین از کانال های دیگری برگشته چراکه اگر چنین رقمی به کشور باز نمی گشت ، الان باید کشور قفل می شد ."
چنان چه ملاحظه می شود عبارت"نه به صورت کالا ونه به هیچ صورت دیگری" برنگشته در عرض کمتر از یک هفته تبدیل می شود به صدردصد ، که همان "قطع ویقین "باشد ،خلاف آن!
این که هر صاحب منصبی چیزی بگوید و جوابگوی گفتارش نباشد ، که نمی شود کار !
آیا مقامی ،مرجعی،دلسوزی ، مسئولی یافت نمی شود که به این گونه هرج ومرج ها پایان که بماند لااقل پاسخی بدهد.
ازبیانات این دو بزرگوار قدری فاصله بگیریم ببینیم رئیس کل بانک مرکزی در جدیدترین پست صفحه ی اینستاگرام خود چه می گوید :
"درسال 97 ارز برگشتی بر اساس روش های ابلاغی بانک مرکزی ...60 درصد ارزناشی ازصادرت "است،ودرادامه ابراز می دارند ،بقیه ی ماجرا هم به عهده ی قوه قضائیه است که باید تصمیم لازم را بگیرد !
یه کلوم ختم کلوم !
قبلاًباتناقض گوئی حضرات روبرو بودیم ، اکنون قوزی هم بالای قوزمان آمد راه حلی مشعشع افزوده شد !
بله تمام راه ها درج.ا.ا.نه به روم ، بلکه به قوه ی قضائیه ختم می شود !اوست که باید تصمیم بگیرد چگونه 40درصد ارز صادراتی که به قول مدیر کل بانک مرکزی " به چرخه ی اقتصاد برنگشته "دچار چه بلیه ای شده است و مقصرین راشناسائی وتوبیخ کند !
به عبارت دیگرمرکزیت نظام بانکی کشوررسماًاعلان می دارد توانائی برقراری ساز وکاری که ما بازاء فروش کالا معادل ارزی آن را دریافت کند، ندارد .
آن ازتناقض گوئی های دولتمردان مان این هم ازراه حل بدیع جناب مدیرکل مان !
این جاست که به قول یزدی ها باید گفت :"خدا عاقبتمون رو خیر گردونه !"