خارجنشینانی که برانداز نیستند
پس از وقایع سال ۸۸، تعدادی از سیاسیون که تا پیش از این در فضای سیاست رسمی ایران تنفس میکردند، به دلایل مختلف از ایران خارج شدند. با فروکش کردن حوادث این دوره و با عمده شدن تهدید نیروهای خارجی، عمده این نیروها به همراه طیفی از روشنفکران، نویسندگان و فعالان رسانههای خارجی، علیرغم انتشار دیدگاههای انتقادی خود، به تدریج در یک نقطه همگرا شدهاند: ضدجنگ بودن و دفاع از ثبات ایران! شاید یکی از ملموسترین واکنشها به چنین اتفاقی، تغییر کادر مدیریتی و تغییر سیاستهای خبری شبکه فارسی BBC در اواسط سال ۹۶ بود. وضعیتی که بهوضوح در چشم کارشناسان رسانه و مخاطب عمومی نمایانده میشد. کنار رفتن نیروهای با گرایش اصلاحجویانه و به دنبال آن تقویت جایگاه براندازان و جنگ طلبان در کادر سیاستگذار این شبکه، نشان از جدی بودن تقویت گرایش ضدجنگ و حامی حفظ حیات جمهوری اسلامی در اتمسفر نیروهای خارجنشین، و واکنش حامیان مالی رسانههای خارجی بود؛ وضعیتی که میتوان آن را «نواصلاحطلبی» خواند. این وضعیت سبب شد تصویری که این شبکه تا پیش از آن بهعنوان یک شبکه خبری حرفهای و در ظاهر بیطرف ارائه میداد، از میان برود. در کنار آن افزایش چشمگیر اخبار زرد و مبتذل این شبکه نیز نشان از افول نسبی این رسانه است.
از مهاجرانی تا گنجی
شرایط کنونی، مواجهه واقعی و شناخت از نزدیک نیروهای برانداز هم حتماً در شکلگیری این گرایش در میان نیروهای خارج از کشور مؤثر بوده است. افرادی همچون «عطاالله مهاجرانی» با حضور در شبکههای خارجی در سالهای اخیر به مقابله جدی در برابر براندازان وابسته برخاستهاند. حتی روزنامهنگارانی همچون «اکبر گنجی» که از جمله منتقدان و مخالفانی است که در دوره حضور در ایران تجربه زندان هم داشت، با انتشار مواضع ضد جنگ، مرزبندی خود با براندازان را نشان داده است.
چندی پیش هم «عبدالکریم سروش» در یک سخنرانی که به شکل گستردهای بازتاب داشت، موضع خود در این مورد را روشن کرد. طیفی از روشنفکران سکولار که در دهه شصت و هفتاد از کشور خارج شدهاند، همچون «فرخ نگهدار» و «مسعود بهنود» نیز چنین وضعیتی دارند. در کنار این چهرههای شناخته شده، بسیاری از روزنامهنگاران و فعالان رسانهای نیز مرزبندی خود را با راستهای افراطی که از نفت دولت سعودی بهره برده و در سالهای اخیر نیز برخی اسناد آن منتشر شده است، نشان دادهاند. به نظر میرسد بسیاری از همین جنگطلبان خارجنشین نیز از سر اجبار معیشت تن به ابراز این مواضع دادهاند.
ضد جنگ بودن، معیار دستهبندی نیروها
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در همین خصوص در گفتوگو با ایرناپلاس میگوید: «طبقهبندی یک امر قراردادی است. بر حسب مورد، گروهها را طبقهبندی میکنند. مثلاً زنان از مردان یا کودکان از بزرگسالان و افراد سالم از بیمار هر کدام به فراخور وضعیت، از یکدیگر جدا میشوند. در شرایط امروز، طبعاً یکی از مسائل مهم و ضروری که میتوان بر اساس آن افراد و گروهها را طبقهبندی کنیم، موضعشان درخصوص خطر و تنشی است که در منطقه بین ایران و آمریکا وجود دارد. بنابراین ضدجنگ بودن و دفاع از ثبات ایران میتواند یک وجه ممیزه جدی میان نیروها در شرایط کنونی باشد»
تنوع نیروهای خارجنشین
وی درخصوص چگونگی دستهبندی این نیروها افزود: «نیروهایی که در خارج از کشور هستند تنوع زیادی دارند. من البته از همه آنها اطلاعات دقیق و ریز ندارم، چون خیلی مسائلشان را پیگیری نمیکنم. بعضی از آنها به دلایل عادی در خارج حضور دارند و طبعاً اگر برگردند هم نباید مشکل خاصی داشته باشند. بعضی هم در خارج تبدیل به یک کنشگر عمده سیاسی شدهاند، حالا با هر نوع گرایشی. بعضی هم قبلاً در ایران مسائل جزئی یا حادی داشتهاند که تصمیم به خروج قانونی یا غیر قانونی از کشور گرفتند و به گمانم فعلاً هم باز نمیگردند.»
عبدی در ادامه گفت: «مذهبی – غیرمذهبی، چپ – راست، مستقل – وابسته و… معیارهایی هستند که میتوان بر این اساس آنها را طبقهبندی کرد. بنابراین طبقهبندی این نیروها بر اساس نیاز و کاربردی است که داریم. امروز این تقسیمبندی «جنگ طلب – ضد جنگ»، نسبت به جهتگیریهای دیگر کاربردیتر شده است.»
تشتت و اختناق حاکم بر فضای ایرانیان خارج
این فعال سیاسی درخصوص تشتت این افراد و درگیریهای موجود در بین خارجنشینان معتقد است: «یکی از دلایلی که آنها خودشان با خودشان بیشتر مخالفت میکنند، تجربه ملموسی است که از یکدیگر دارند؛ از استبداد رأیی که برخی از آنان دارند و فضای بستهای که درون خودشان ایجاد میکنند. من مواردی را میشناسم که خیلی صریح میگویند ما چیزهایی را میخواهیم اینجا بگوییم، ولی بهشدت میترسیم که روی ما فشار بیاورند و ما را از زندگی ساقط کنند. لذا در چنین فضایی امکان این نیست که به تفاهم برسند.»
چرا خارجنشینان آلترناتیو نیستند؟
وی ادامه داد: «دلیل دیگر این وضعیت این است که شرایط ایران بهگونهای است که اکثریت قریب بهاتفاق و بخش عمدهای از آلترناتیوها و اپوزیسیون میتوانند در داخل کشور زندگی کنند و حضور داشته باشند. بنابراین هیچ دلیلی ندارد که نیروهای فرعیتر بخواهند داعیه آلترناتیوی داشته باشند.»
حاکمیت نباید راه را بر خارجنشینان ببندد
این پژوهشگر و روزنامهنگار در خصوص نوع برخورد سیستم قضائی و امنیتی کشور با این نیروها و لزوم برخورد منطقی با آنها گفت: «یکی از اشتباهاتی که در حکومت صورت میگیرد، بیتوجهی به نیروهای خارج از کشور است. حکومت وقتی راه را برای بازگشت آنها ببندد، توجه ندارد که آنها بیش از پیش رادیکال و ضد حکومت میشوند. البته این صورت عام قضیه است، نه در مورد تکتک افراد. این یکی از اشتباهات سیستم است که هر چه آنها را بیشتر دفع میکند و با آنها برخورد تند میکند، بهجای آنکه آنها را متعادلتر کند، تندتر میکند. بنابراین بهترین کار این است که راهی برای بازگشت آنها وجود داشته باشد. مثلاً بگویند اتهاماتی که مربوط به پنج سال پیش به قبل است را رسیدگی نمیکنیم.»
عبدی افزود: «یکی از پیشنهادهایی که شده بود و خیلی هم اهمیت داشت، این بود که یک هفته برای کسانی که نزدیکان و عزیزانشان فوت میکنند، فرجه بدهند که بیایند و برگردند. هیچکسی هم حق ندارد صحبتی کند و فرد ضمانت شده بیاید و برگردد. نمیشود که افراد تا سی، چهل سال به کشور نیایند. به لحاظ حقوقی هم در قانون جزا داریم که پروندهها پس از مدت مشخصی مختومه میشوند.»