چهارشنبه / ۵ تیر ۱۳۹۸ / ۲۳:۱۶
کد خبر: 798
گزارشگر: 49
واقع گرایی در سیاست های گردشگری
مدیران گردشگری در روزهای گذشته از تجدید نظر در سیاست های بازاریابی گردشگری و تغییر رویکرد در حوزه ی جذب گردشگران سخن گفتند. بر این اساس، بازار هدف گردشگری ایران، از غرب( اروپا و امریکا) به سوی بازارهای شرق( آسیا)، تغییر کرده است.
مدیران گردشگری در روزهای گذشته از تجدید نظر در سیاست های بازاریابی گردشگری و تغییر رویکرد در حوزه ی جذب گردشگران سخن گفتند. بر این اساس، بازار هدف گردشگری ایران، از غرب( اروپا و امریکا) به سوی بازارهای شرق( آسیا)، تغییر کرده است.
مدیر کل بازاریابی و تبلیغات گردشگری با اعلام تجدید نظر در بازارهای هدف گردشگری، گفت: در ارزیابی کارشناسی و بازتعریف بازارهای هدف، به این جمع بندی رسیدیم که باید بازار گردشگری ایران را در شرق تعریف کنیم...توان اصلی صنعت گردشگری روی جذب توریست غربی متمرکز شده که توفیق چندانی هم نداشته است. این در حالی است که از ظرفیت کلان گردشگران شرقی و همسایگان مان غافل شده ایم( ایرنا پلاس، 98/1/24).
توریسم آسیا و خاورمیانه رو به رشد است. برآوردها حاکی است تا سال2020 حدود300 میلیون گردشگر آسیایی از کشورهای حوزه خلیج فارس بازدید خواهند کرد. برای پذیرش آن هابه200 هتل و100 هزار اتاق جدید وظرفیت های فرودگاهی و...نیاز است. فرودگاه دوحه که در 2015 بهره برداری شد، ظرفیت پذیرش 50 میلیون نفر توریست را دارد.
باورود این حجم توریست، 1.5 میلیون شغل ایجاد می شود. درآمد کشورهای حوزه خلیج فارس از صنعت توریسم در سال2020 به 280 میلیارد دلار خواهد رسید.
امارات متحده عربی به ویژه در دبی و ابوظبی، حدود 400 میلیارد دلار در توسعه زیرساخت های گردشگری سرمایه گذاری کرده است. توسعه خطوط پروازی با آسیای شرقی؛ توجه به توریسم فرهنگی- ایجاد موزه های در کلاس جهانی؛ تاسیس دانشگاه های معتبر برای جذب دانشجو؛ زیرساختهای ورزشی و... از بخش های مورد توجه آن ها برای جذب توریست است. دبی لند دو برابر پارک معروف والت دیسنی امریکاست. دبی ظرفیت جذب 2 میلیارد نفر گردشگر را در سال دارد. کویت حدود 150 میلیارد دلار در توسعه زیرساخت های گردشگری، برج، شهرجدید و... سرمایه گذاری در دست اقدام دارد. عربستان 40 میلیارد دلار برای زیرساخت های توریسم در دریای سرخ سرمایه گذاری کرده است. (محسن شریعتی نیا و زهرا توحیدی؛1393؛ همگرایی آسیایی- فرصت ها و تهدیدها برای ایران؛ صص116-115).
سالانه بیش از 135 میلون توریست چینی از کشورهای مختلف دیدار می کنند. با وجود تعاملات سیاسی و اقتصادی رو به رشد ایران و چین و بیش از 50 میلیارد دلار تجارت سالانه، توریست ایران از چین، بسیار اندک است.
به رغم پیوند ژرف و دیرینه ایران با شرق و خاورمیانه، در سیاستگذاری های گردشگری، تاکنون به بازار این بخش ها توجه لازم نشده است.
ما کشوری آسیایی هستیم. در غرب آسیا، آسیای مرکزی، و خاورمیانه دارای عمق استراتژیک ایم. توجه به بازار گردشگری شرق، در چارچوب همگرایی شرقی- که ایران جزو پیشگامان این مساله بوده- نیز، معقول است. بعلاوه، آسیا در افق نزدیک، موجد تحولات بزرگ و سرنوشت ساز جهانی خواهد بود.
طرح راه ابریشم جدید: یک کمربند- یک جاده، که دومین اجلاس مجمع همکاری کشورهای عضو این طرح از 25 تا 27 آپریل2019 در پکن برگزار شد، ابر پروژه قرن نامیده می شود. این پروژه، پیوستگی سه قاره اسیا، اروپا و آفریقا را از طریق توسعه زیرساخت های حمل و نقل، توسعه تجارت، فناوری ها، ارتباطات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و... هدف قرار داده است، طبق اطلاعات همایش، اکنون125 کشور از سراسر جهان و 29 سازمان بین المللی و جهانی به آن پیوسته اند. تردیدی نیست که پر نمودترین بازتاب فعالیت های اجتماعی و اقتصادی طرح مزبور که معماری جدید اقتصادی جهان را در پی خواهد داشت، در گردشگری مشهود خواهد بود.
بهبود شرایط اقتصادی از طریق به کارگیری تعاملات خارجی، یکی از کارکردها و وظایف اصلی سیاست خارجی است. تجربه جهانی در پنج دهه گذشته، شاهد موفقیت چشمگیر سیاست خارجی توسعه گراست. گرچه در دولت یازدهم، سیاست خارجی تهاجمی دولت های نهم و دهم به سیاست خارجی تعامل گرا اصلاح و اولویت همگرایی منطقه ای و همسایگان در دستور قرار گرفت که دستاوردهای مثبت و موثری در بهبود خط مشی ها و تعاملات داشت، اما اصلاح مبنایی سیاست خارجی کشور به سیاست خارجی توسعه گرا، در کنار درونزایی مورد نظر در سیاست های اقتصاد مقاومتی، و فراهم کردن ساز و کار بهره گیری از فرصت های فرارو، ضروری است.
جامعه ایران یکی از پویاترین جوامع است. حضور چند میلیون ایرانی در ماورای سرزمین و دسترسی به فضای بین المللی، تعامل گسترده در زمینه های
تحصیل، تجارت، سیاحت، زیارت، علمی و فرهنگی و اجتماعی و...، فرصت مغتنمی برای توسعه گردشگری ایران است. چندین میلیون ایرانی در مناطق غربی جهان حضور دارند که ظرفیت کم نظیری در بازارسازی، جذب گردشگران غربی و توسعه گردشگری ایران است. جمعیت ایرانی مقیم در چین، آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه نیز، به لحاظ کمی و کیفی، چشمگیر و قابل توجه است. این نیز در پیشبرد سیاست های بازاریابی و کسب سهم مناسب از توریسم آسیا، بسیار ارزشمند است. توسعه گردشگری به ویژه باید در چارچوب طرح جامع همکاری های ایران و چین، پررنگ دیده شود.
تجدید نظر واقع گرایانه در سیاست های بازاریابی و بازارهای هدف گردشگری، اولویت حوزه نفوذ و بازارهای همسایگان، معقول است لکن هیچ بخشی مباین توجه به سایر بخش ها نیست. توجه بیش تر به یک حوزه، نباید موجب کمرنگ شدن توجه به سایر مناطق باشد. سیاستگذاری باید متوازن، جامع و فراگیر باشد. در عصر فشردگی زمان و مکان؛ و جهان جهانی شده؛ متناسب با تعریف توسعه، تجدید نظر در محتوای سیاست ها نسبت به کوچ جغرافیایی برای بازیگری و نیل به اهداف، معقول تر می نماید.
گردشگران از ملیت ها، هویت ها و جغرافیای سیاسی گوناگون؛ و گردشگری، از جنس اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل است. بر اساس نظریه ژئوپولیتیک احساسات در روابط بین الملل، دارندگان حس مثبت و امیدواری، برنده اند. طبعاً ماهیت گردشگری، کشش بدین سمت و سوست. بهبود روابط با جهان؛ همگرایی؛ و حرکت به سوی همزیستی مسالمت آمیز در پارادایم سرنوشت مشترک، بیش از هر مولفه ی دیگر، با سیاست خارجی توسعه گرا و دیپلماسی عمومی در بستر گردشگری قابل تحقق است. حصول این هدف، مستلزم نهادسازی است. بدون نهادهای قوی و کارآمد، قواعد روشن، و پشتیبانی دولت، هیچ برنامه توسعه ای پیش نخواهد رفت. قدرت آینده، در اختیار اقتصادهای برتر است. اقتصادهای برتر بر پایه تولید ثروت دانش محور و مزیت ساز، شکل می گیرند. گردشگری از پر مزیت ترین حوزه های اقتصادی است. همگرایی مناسب دولت و بازار، می تواند این مزیت ها را به ثروت و قدرت تبدیل کند. دولت به عنوان سیاستگذار،تنظیم کننده قواعد، ناظر، هدایتگر و تسهیل گر؛ و بخش خصوصی به عنوان متصدی، عامل و ایجاد کننده مزیت های رقابتی.
اگر بر آنیم که کشوری پیشرفته، ثروتمند، قدرتمند؛ و کانون تعاملات اقتصادی و اجتماعی، دانش و اندیشه و فرهنگ، و پایگاه صلح و دوستی برای جهان باشیم، ناگزیر از سیاستگذاری درست و نهادسازی مناسب هستیم.
علی شعبانی
https://www.asianewsiran.com/u/1ix