به گزارش آسیانیوز، سفرنامهنویسی ایرانیان در دوره قاجار آغاز دورانی بود که منجر به ارتباط بیشتر ایرانیها با جهان و دنیای غرب شد. انقلاب صنعتی و گسترش سرمایهداری دول اروپایی که موجب پیشرفتهای قابل توجهی در بسیاری از جنبههای زندگی اجتماعی بود، گروهها و افراد مختلفی در گوشه و کنار جهان، از سرمایهگذاران دولتی و هیئتهای سیاسی گرفته تا بازرگانان و ماجراجویان را به رفت و آمد در جوامع اروپایی فراخواند.
آشنایی ایرانیان با اروپاییان که قبل از آن در دورۀ صفویه، افشاریه و زندیه آغاز شده بود، در دولت قاجار گسترش چشمگیری یافت و رفت و آمد نخبگان و رجال سیاسی ایرانی به سرزمینهای دوردست اروپا را هموار نمود. نخبگان علمی، بازرگانان و رجال سیاسی تحتتأثیر فرهنگ سفرنامهنویسی اروپاییها، هنگام اعزام به به فرنگ به شرح تجربۀ زیستۀ خود روی آوردند.
اگرچه سفرنامهنگاری در میان ایرانیان تازگی نداشت و در دوران اسلامی چندین تن از ساکنان سرزمین ایران، هنگام سفر و یا اندکی بعد از گشت و گذار خود، گزارشی از آن تهیه میکردند، اما این سفرها اغلب در سرزمینهای اسلامی صورت میگرفت و مرکز توجه مسافران را مسلمانان و جوامع اسلامی تشکیل میداد که تفاوت چندانی از نظر فرهنگ و تمدنی با خودشان نداشتند.
آنچه سفرنامههای دورۀ قاجار را نسبت به نوع نگارشهای قبل از خود تفکیک میکند، گزارش سفر به سرزمین دارالکفر و توصیف آداب و رسوم اجتماعی و فرهنگی کسانی است که نه تنها هم کیش آنان نبودند، بلکه از جهت سایر جنبههای زندگی اجتماعی تفاوت قابل ملاحظهای با سیاحیان ایرانی داشتند.
رویارویی متقابل ایرانیان و غربیها پیامدها و تبعاتی به همراه داشت و اندیشههای نویی را در خصوص «دیگری» و «خود» به وجود آورد که در تاریخ معاصر ایران و آثار محققان و نخبگان ایرانی به وضوح نمایان است. از همین رو سفرنامههای ایرانیان دوره قاجار به فرنگ که حاصل نخستین مواجهۀ ایرانیان با جهان مدرن و مشاهدۀ مستقیم آنان در سایر نقاط دنیا بود، نه تنها بسیارخواندنی و جالب توجه است، بلکه مطالعۀ این نوع اسناد به خاطر ارائۀ نخستین تصاویر ذهنی ایرانیان از فرنگ اهمیت زیادی دارد. توصیفات و برداشتهایی که جهانگردان ایرانی از جوامع پیشرفتۀ غرب به دست دادند، در شکلگیری مفهوم «فرنگ»، «فرنگی» و «غرب» در ذهن و فکر ایرانیان و در مقابل گزارشهای سیاحان غربی از سرزمینهای شرقی در ایجاد «شرقشناسی» به شکلی جدید تأثیر به سزایی داشت.
به طور کلی، یکی از پیامدهای نگارش سفرنامهنویسی چه در شرق و چه در غرب، برآمدن اندیشۀ تفاوت بنیادین میان «جهان شرق» و «جهان غرب» و «انسان شرقی» و «انسان غربی» بود که این اندیشه در سفرنامهنویسی ایرانیان نیز سرایت کرد و از طریق آن در میان ساکنان ایران که تا قبل از آن آشنایی اندکی با فرنگ و تمدن مدرن داشتند، رواج یافت. تلاش سفرنامهنگاران در ارائۀ توصیف «دیگری» و تأمل در مظاهر تمدن غرب، زمینۀ تعریف «خود» را در ادبیات دورۀ قاجار فراهم کرد و تفاوتهای قابل توجه تمدن مدرن اروپا با ایرانیان همانگونه که برای سیاحان غربی حیرتآور بوده، باعث سرگشتگی سیاحان ایرانی نیز بوده است.
چنانچه سفرنامهنویسان ایرانی بسته به نوع وظیفه و مسئولیتی که برعهده داشتند، تفاوت زندگی اجتماعی اروپاییان با زندگی خود را چشمگیر یافته و به واسطۀ نوع باورها و تفکرات خود، برخی به ستایش و برخی به نکوهش آن دست زدند.
یکی از مواردی که سیاحان ایرانی در برخورد با تمدن غرب به تأمل در آن پرداختند، تصویر زن فرنگی و بازنمایی زندگی اجتماعی آن بوده است که مسافران بسته به نوع دیدگاه خود، برداشتهای متفاوتی از آن ارائه دادهاند.
آنها با توجه به وضعیتی که زن ایرانی در اوایل عهد قاجار و تحت تأثیر جامعۀ سنتی این دوره داشت، در سفرنامههای خود به زنان فرنگی توجه ویژهای کردند. تصویری که جامعۀ قاجار از زنان میشناخت، سیمای کاملاً سنتی از آنان اظهار میداشت که در آن حیات زنان محدود به خانه و اندرونی بود.
هر چند ایفای نقش زنان این دوره با توجه به طبقهای که در آن قرار داشتند، متفاوت بوده و زنان شهری نسبت به زنان روستایی و زنان طبقات بالا نسبت به زنان طبقات پایینتر جامعه موقعیت به ظاهر برجستهتری داشتند، اما این امر نمیتوانست بیانگر وضعیت مطلوبی از زنان این دوره باشد.
نوع باور سنتی موجود در دورۀ قاجار که زن ایرانی را از معاشرت با مردان باز میداشت؛ در صورتیکه با وجود پرده و حجاب به هنگام ضرورت یافتن هم صحبتی با مردان، امکان معاشرت تحقق مییافت و همچنین عدم وجود مراکز دولتی در امر تعلیم و تربیت نوین برای زنان که حق یادگیری مهارتها و شیوههای جدید آموزشی را از دختران و زنان سلب میکرد، مانع ورود آنان به عرصۀ اجتماع و فعالیت زنان بود. همین چگونگی برخورد با زن «خودی» و وضعیتی که در اندیشۀ ایرانیان نسبت به زنان این دوره نقش بسته بود، در نوع نگارش سیاحان ایرانی نسبت به «زن دیگری» هم تاثیر شگرفی داشت؛ به طوری که یکی از نخستین موضوعات مدنظر مسافران ایرانی هنگام برخورد با آداب و رسوم غرب، توجه به زنان فرنگی و چگونگی ارتباط شان با مردان بوده است.
این دسته از منابع، نوع برداشت ایرانیان از نسوان فرنگی را شکل داده و الگوی جدیدی برای زن مدرن ارائه کرده که در آن زنان بر اساس بیحجابی ارزشگذاری شده و چگونگی وضعیت پوشش او در جامعه را با آزادی زنان یکی پنداشته و آن را یکی از عوامل مهم پیشرفت و یا انحطاط آن جامعه در نظر گرفتهاند؛ به گونه ای که از سوی برخی از سفرنامهنگاران یکی از علل پیشرفت غرب به خاطر خودمختاری زنان آنها و از طرف برخی دیگر یکی از عوامل انحطاط فرهنگی غرب بیعصمتی زنان فرنگی پنداشته شد.
با وجود این که هر کدام از این سفرنامهها واجد فهمی متفاوت از زن فرنگی بودند، میتوان دو دیدگاه به ظاهر متفاوت در مقابل با زنان فرنگی به آنان نسبت داد؛ نگاه دسته اول که از آن با عنوان غربگرا یاد میشود، با شیفتگی و حیرت مسافران نسبت به جامعه غربی همراه بوده و چهرههای پسندیدهای از زنان غربی ارائه کرده است.
در نگاه دسته دوم، غرب ستیزان قرار داشتند که برای زنان غربی چهرۀ قبیحی در نظر گرفته و آنان را بیعصمتان شهوتپرست معرفی کردند. هر دو نوع دیدگاه برخاسته از عقاید و باورهای سیاحان و تجربۀ زیستۀ آنان در برخورد با فرنگ بود. «عجایب فرنگ» که در گزارشات این سیاحان به کار رفته، حاکی از حیرتزدگی آنان بوده و ورود سیاحان به سرزمینهای صنعتی و مدرن اروپایی که تفاوت قابل ملاحظهای با دنیای خودشان داشت و مواجهه با پیشرفت علمی و فرهنگی دنیای غرب علاوه بر شگفتی و اعجاب مسافران، مقایسۀ باورها و آداب و رسوم خود با آداب اجتماعی ساکنان فرنگ را به دنبال داشت.
آنچه بر دیدگاه این سیاحان تأثیر زیادی داشت، عقاید و باورهای آنان دربارۀ جامعه آرمانیشان بود. در واقع سیاحان، زن غربی را از دریچۀ نگاه به زن ایرانی مینگریستند که با انگارههای فرهنگی آنها در آمیخته بوده و از دریچۀ همان باورها و عقاید خود، ساختههای ذهنی از زنان فرنگی ارائه کردند؛ به طوری که از غرب به عنوان «فردوس» و «بهشت زمینی» تعبیر کرده و زن فرنگی را به «حوریان»، «فرشتگان» و «پری رویان بهشتی شمایل» تشبیه کردند.
برای نمونه میتوان به سفرنامۀ میرزا ابوطالب خان که در سال 1804م/ 1219ق و رضاقلی میرزا نوۀ فتحعلی شاه قاجار که در سال 1836م/ 1252ق به لندن سفر کردند اشاره کرد. آنها به زنان لندن توجه ویژه کرده و از آتشبازیها و چراغانیهای این شهر چندان حیرتزده شده که لندن را باغی چون باغ بهشتی که از هر طرف آن آبهای روان و ریاحین جاری است به تصویر کشیده و در توصیف خود استعاراتی چون «حورلقا»، «حوران ابکار» و «فرشته خو» را برای زنان فرنگی به کار بردند.
امر پوشیده نبودن زن فرنگی و ظاهر شدن بدون حجاب او نزد مردان بازتاب زیادی در نگارشهای مسافران ایرانی داشته است. در نظر این دسته از سیاحان، غرب نماد بهشت زمینی بوده که عادات پسندیده دربارۀ زنان به کار بسته و موجباب خود مختاری او را فراهم کرده بود. این دیدگاه بیشتر بر پوشش و حجاب زنان نظر داشته و مفهوم زن و آزادی را با پوشش او در هم تنیده دانسته و آن را موجب ترقی زنان فرنگی تعبیر کرده است.
جلوۀ دیگر دیدگاه غربگرا به ستودن آموزش همگانی و نشر دانش در میان دختران و پسران ساکنان فرنگ اشاره دارد که به دلیل گسترش صنعت چاپ در اروپا در قرن نوزدهم رواج داشته است. چنانکه میرزاصالح شیرازی از نخستین محصلان ایرانی اروپا در سفر خود به لندن در توصیف مدرسهها و اهتمام بسیار بالای آموزشی آن دیار نوشته و از موسساتی نام برده که بعد آموزشی و حمایتی در برابر دختران یتیم و زنان از کار افتادۀ جامعه داشتند.
همچنین میرعبداللطیف شوشتری در کتاب تحفة العالم، آموزش و تعلیم زنان به گونۀ عمومی را ستایش کرده و مکتب رفتن پسران و دختران با یکدیگر را یکی از نشانههای ترقی فرنگیان اطلاق کرده است. به نظر میرسد که شوشتری دیدگاه دوگانهای نسبت به زنان فرنگی داشته است؛ چنانکه از یک طرف آداب تعلیم زنان فرنگ را پسندیده و از طرف دیگر حضور آنان در جامعه و زندگی روزمره و در مجالس شهود را ناسپند و عملی قبیح دانسته است؛ زیرا به اعتقاد وی زنان اروپا بر طبق سنت یونانی خود از هنگام ازدواج تا به هنگام مرگ از خانه خود قدم به بیرون نمیگذاشتند و بعد از فتح آمریکا بود که چنین پدیده ای وارد فرهنگ اروپا شده و به جامعه آنان سرایت کرده است.
این نوع نگاه به دیدگاه موسوم به غربستیز نزدیکی بیشتری داشته که آزادی زنان را بیبند وباری آنان تعبیر کرده و به نکوهش آن پرداخته است. بازنمایی زنان فرنگی در سفرنامۀ میرزافتاح خان گرمرودی موسوم به شبنامه که با هدف تنبیه و تقبیح مفاسد دنیای غرب نگارش یافته، بیپرده جریان عیش و نوش و عشرت طلبی اروپاییها را شرح داده و غرب را «کفرستان» و زنان آنجا را «بیعصمت» توصیف کرده است. در نظر او اگر زنی بدون حجاب در اجتماع ظاهر میشد، به معنای خودنمایی و جلوه گری و دعوت مردان به سوی خود تعبیر شده که این نگاه تا مدتها در آثار تجددگرایان تأثیرخود را برجای گذاشت.
در کتاب دلیل السفرای محمد هادی علوی شیرازی، منشی میرزا ابوالحسن ایلچی که سفیر ایران به روسیه در سال 1193 بوده، زنان روسیه را نسبت به سایر مناطق فرنگ بیعصمتتر اطلاق کرده و گزارشاتی درخصوص شیوع اعمال قبیح در میان آنان بیان داشته است.
بازنمایی سیاحان از نسوان فرنگی هم در رویکرد تجددستیز و هم تجددگرا به بازنگری دربارۀ نسوان خودی انجامید. مسافران فرنگ، فارغ از ادبيات سنتی پیرامون زنان و با زبانی بیپرده و به دور از تکلف، درک جدیدی از مفهوم زن که دیگر با مفهوم «ضعیفه» یکی پنداشته نمیشد، ارائه کردند و علاوه بر به تصویر کشیدن زن فرنگی به بیان الگوی جدیدی از زن مدرن پرداختند و بسیاری از جنبههای زندگی زنان و نابرابری های میان دو جنس توجه کردند.
سفرنامهها که انعکاس دهندۀ مفاهیم دوره مدرن به ایرانیان بود، مقدمات آشنایی و حضور فرهنگی و اجتماعی زنان را در جامعه قاجار به هنگام مشروطیت فراهم کرد و به دیده شدن نسوان قاجار و مسألهمند شدن آنان منتج شد./
ربابه جعفرپور؛ دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن دانشگاه فردوسی مشهد
-----------------------------------
. ابو طالب بن محمد اصفهانی، مسیر طالبی یا سفرنامۀ میرزا ابوطالب خان، به کوشش حسین خدیو جم، ناشر دیجیتالی، مرکز تحقیقات رایانهای قامیه اصفهان، 160، 258، 273، 444؛ رضا قلی میرزا، سفرنامه رضا قلی میرزا نوۀ فتحعلی شاه دربارۀ احوال خود و عموها و برادرنش در ایران و اروپا، به کوشش اصغر فرمانفرمائیان، انتشارات دانشگاه تهران: 1361، 408.
. میرزا صالح شیرازی، سفرنامهها، تصحیح غلامحسین صالح یار، تهران: نشر نگاه معاصر، 1387، 402-406.
. شوشتری، میر عبداللطیف خان، تحفة العالم و ذیل التحفة، به کوشش صمد موحد، تهران: طهوری، 1363، 266- 284.
. علوی شیرازی، ابوالحسن، تحفة العالم، تصحیح صمد موحد، تهران: طهوری، 1363، 74.