" در حال حاضر 561 هزار خانوار در استان تهران و 318 هزار خانوار در شهر تهران در سکونت گاه های غیر رسمی چون زاغه نشینی ، کپرنشینی و کانکس نشینی زندگی می کنند . "
این آمار تکان دهنده را " مدیر کل راه و شهر سازی استان تهران" اعلام داشته است .
پدیده ی حاشیه نشینی یعنی زندگی درحاشیه ی خطر وپرتگاه های اجتماعی ؛ پایه ی مهیب ترین سقوط انسانی را بنا می کند .
داشتن سر پناهی که از حداقل های فضای زیستی برخوردار باشد ؛ یعنی آب وبرق وگاز داشته باشد ؛
از امنیت و آرامش برخوردار باشد ؛ از محیط های شایسته ی آموزشی ، بهداشتی وتفریحی برخوردار باشد از جمله مسلم ترین حقوق شهروندی به حساب می آید که طبق گفته ی همان مقام 30 در صد جمعیت کشورمان که قریب 19 میلیون نفر ارزیابی می شوند، در حال حاضر از آن محرومند .
طبعاً همانطور که "مسئول ستاد همآهنگی باز آفرینی شهرستان تهران " ابراز داشته است ؛ تجربه ی خاک سفید نشان داد ؛ این مشکل را نمی توان با اعمال زور وبا هر شکل آن حل کرد و نیازمند برنامه ریزی و رعایت ظرایف بسیار و زمان بر است .
وی حتی به تجربه ای اشاره می کند که عمق وخامت اوضاع را نشان می دهد و می گوید : در شهرستان قدس و ملارد امکاناتی را برای تبدیل قولنامه به سند در نظر گرفته ایم ؛ اما ساکنان تمایلی به تغییر وضعیت خود ندارند ، زیرا نگران آن هستند که مجبور باشند هزینه های مالیات ، عوارض و غیره را بپردازند . ( شرق : 19/4/98)
راستی بر سر بخشی از مردم چه آمده است که رعایت قوانینی که پر واضح است به نفع انان است را هم تاب بر نمی دارند ؟
طبعاً گرانی فوق العاده ی خرید مسکن و اجاره بهای آن ، تشدید بیکاری ، تورم ، گرانی و کاهش پرشتاب ارزش پول ملی هم دست به دست هم می دهند که آتش این تنوره ی پر هیمنه را صد چندان کنند.
وجود خیل عظیم خانوارهای بی خانمان که زندگی خود را نقش بر آب می بینند ؛ در قرن بیست ویکم میلادی ما را به روایات مشابه " بینوایان " ویکتور هوگو فرو می برد که امام راحل آن را به عنوان اثری بسیار خواندنی ، مورد تقدیر قرار می داد .
گذشت زمان بیش از چهل ساله از انقلاب نشان می دهد که ملاحظه ی تبعیض های بسیار هولناک در جامعه وبدرستی انگشت های اشاره بسوی آنها راست کردن برای رفع آنان کافی نیست ؛ بلکه تک تک آن ها نیاز به ریشه یابی دارند و صرفاً بابرنامه ریزی هائی که متکی بر آخرین دستآوردهای علم اقتصاد سیاسی است بدون هر گونه شعارزدگی با جلب اعتماد مردم قابل حل هستند .
مشکل مسکن چیز کمی نیست که در معادلات اقتصادی در سایه قرار گیرد . جامعه ی مالامال از نهادی ترین تبعیض ها ی اقتصادی مشکل در مسیر عافیت گام بر می دارد .
از مردمی که از اساسی ترین و پایه ای ترین حقوق اجتماعی خود محروم هستند نمی توان انتظار اعتماد داشت !