در برخی نقاط از شهرهای توریستی کشور های توسعه یافته ، شبانه روز به مشاغل توزیعی و خدماتی می پردازند و برای این رفتارشان تدارکات گسترده ای فراهم شده است .
فرهنگ صنعت توریسم مبتنی بر خواست توریست ها طراحی شده است و آن از یک اصل کلی سرچشمه گرفته است : " استفاده ی بهینه اززمان !"
ژاپنی ها از این اصل سود جسته و زیست شبانه را از ارکان سود آوری صنعت توریسم خود تلقی کرده اند و به آن بهائی قابل توجه داده اند .حتی خیابان استقلال استامبول ازاین مزیت برخوردار است . در اروپا وایالات متحد آمریکا هم چنین " قدم گاه " هائی وجود دارند وچه بسا شهره و زبانزد هم هستند.
این زمزمه هم اکنون در تهران شنیده می شود که مکان هائی برای زیست شبانه قابل بهره برداری شوند. لیست بالا بلندی هم از مزایا و مضار این پدیده ی جدید الظهوردر ایران درکلان شهری چون تهران از سوی موافقان و مخالفان این طرح هم ، کم وبیش رسانه ای شده است که جای تامل دارد .
طبعاً اگر این پدیده در پایتخت جا بیافتد به سرعت به سایر شهرهای بزرگ و متعاقباً متوسط هم سرایت خواهد کرد .
قصد این یادداشت قضاوت در باره ی تاسیس " خیابان راه " ها و" قدم گاه" های شبانه نیست ؛ بلکه تاکید بر دو نکته است :
نخست در سایه قرار دادن این موضوع قابل اهمیت که چنین پدیده ای درکشورهای صنعتی پیشرفته رخ داده است . کشورهائی که طی قرون متمادی به جایگاه رفیعی از تولید ، توزیع وخدمات نائل گردیده اند که همگی از ابعادی جهانی برخوردارند .
دوم ؛ توانسته اند از صنعت توریسم به نحو شایسته ای به نفع اقتصاد ملی شان بر خوردار شوند .
بزرگترین مشکل فعلی ما سروسامان نداشتن تولید است . کلیه تولیدات فعلی کشورمان در وضعیت نابسامان و وخیمی بسر می برند . بقاء مناسبات سرمایه داری موجود ؛ در تولید کالا نهفته است .
اگر تولیدات صنعتی ، کشاورزی ودامپروری به طور منظم و سیستماتیک صورت نگیرد ؛ یکی پس از دیگری مشکلات اقتصادی وبه دنبال آن اجتماعی ، فرهنگی و در نهایت سیاسی دهان باز می کنند .
اگر می خواهیم مساله ای را حل کنیم که حلش راه گشای سایر مسائل باشد می بایستی اولویت را در جهت سرو سامان دادن به تولیدات کشورمان بنا کنیم و نیروی اصلی مان را صرف رفع این مشکل بگذاریم .
نیاز به تکرار چهل ساله نیست که تا وقتی مشکلات تولید حل نشود و قطار اقتصادی مملکت بر این ریل قرار نگیرد ؛ راه اندازی هر پروژه ی دیگری در ساده ترین تعبیر مصداق ضرب المثل " خرده بگیری وجمله ول کنی " محسوب می شود ؛ وحتی چه بسا راه گریزی بیش تلقی نگردد !