جمعه / ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ / ۰۸:۰۱
کد خبر: 9757
گزارشگر: 213
۱۲۵۵
۳
۰
۱۷
یادداشت

نگذاریم قاجاریه تکرار شود!

نگذاریم قاجاریه تکرار شود!
چقدر این روزها و یا بهتر است بگویم این سال‌ها یاد قاجاریان می‌افتم! شاید چون هرگز نمی‌خواستم یکی از مردمانِ زیسته در آن برهه‌ی تاریخی باشم، ولی پیوسته این ضرب‌المثل در ذهنم تکرار می‌شود: آدمی از هر چه بدش آید، به سرش می‌آید!

به گزارش آسیانیوز، محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه در خاطرات روز دوشنبه ۲۴ جمادی‌الاول سال ۱۳۰۳ ه.ق برابر با سال ۱۲۶۴ ه.ش می‌نویسد: «صبح خواستم لباس نپوشم تمام روز خانه باشم، مشغول خواندن سکه‌ی کهنه که حالا به این خیال افتادم سکه‌ی کهنه جمع می‌کنم، ‌شوم. باز نشد. خانه ظل‌السلطان رفتم. خیلی صحبت شد. بعد خانه آمدم. کاغذ سختی به نایب‌السلطنه (نوشتم) استعفا از احتساب نمودم. بعد تا عصر با شیخ‌مهدی و عارف‌خان سکه‌های قدیم (را) که تازه خریده‌ام خواندیم ... (اعتمادالسلطنه، ۴۱۳).

این سرگرمی و خرید و فروش آثار باستانی بیشتر در میان طبقه‌ی اعیان و اشراف جامعه در اواخر عهد ناصری رایج بوده است و آثارِ فرهنگ ایران به شیوه‌های گوناگون وارد مجموعه‌های خصوصی می‌شده است. ناصرالدین‌شاه قاجار در خاطرات روز پنجشنبه ۱۷ رجب سال ۱۲۷۸ ه.ق برابر با سال ۱۲۴۰ ه.ش در سفرنامه کربلا و نجف خود در این مورد چنین می‌نویسد: «امروز هم طلاشویی کرده بودند. من نرفتم. باد می‌آمد گرد و خاک بود. امین‌حضور میرزا علیخان محقق را فرستادم رفته طلا و نقره و اسباب زیاد درآوردند ....» (ناصرالدین‌شاه، ۳۶). اعتمادالسلطنه نیز درباره‌ی به‌دست آوردن آثار باستانی با روش طلاشویی1 شواهد زیادی ارائه می‌نماید که یک نمونه از آن به این شرح است: «شاه دوشان‌تپه تشریف بردند. من خانه ماندم.عصر طرف شاهزاده عبدالعظیم به تماشای طلاشویی رفتم» (اعتمادالسلطنه، ۷۳۲)۲.

من هیچ‌گاه تاریخ دوره‌ی قاجار را دوست نمی‌داشتم. همواره هنگام خواندن کتاب‌های خاطراتی که از آن دوره باقی مانده‌اند و یا کتاب‌هایی که مورخان در دوره‌های سپسین نوشته‌اند، بی‌اغراق اشک در چشمانم حلقه می‌زد! شاید این‌که من وطنم را همچون مادری می‌دانم که همواره فرزندانش را دوست می‌داشته، ولی بسیاری از فرزندانش روح و جسمش را تازیانه زده‌اند، برای برخی تعجب‌آور و یا حتی مبالغه‌آمیز باشد، ولی باور کنین من عاشق وطنم هستم. عاشق دیرینگی‌اش و بدان افتخار می‌کنم. از این‌که در دامن چنین مادری پرورش یافته‌ام به خود می‌بالم؛ مادر مرا بیش از این رنج مدهید!

چقدر این روزها و یا بهتر است بگویم این سال‌ها یاد قاجاریان می‌افتم! شاید چون هرگز نمی‌خواستم یکی از مردمانِ زیسته در آن برهه‌ی تاریخی باشم، ولی پیوسته این ضرب‌المثل در ذهنم تکرار می‌شود: آدمی از هر چه بدش آید، به سرش می‌آید! من با خواندن تاریخ و نوشته‌ها درباره‌ی قاجار، همواره وجود خود را در آن دوره تخیل و تصور می‌کردم و با خود می‌گفتم اگر دختری بودم که در آن زمان می‌زیستم برای به‌یغما رفتن خاک وطنم چه می‌کردم؟

وطنم را دوست بدارید!

برای مردمی که به دلیل کوتاهیِ دولت‌مردان در آموزشِ توده‌ی جامعه، از بی‌سوادی، جهل و ناآگاهی رنج می‌بردند، چه می‌کردم؟ برای مردمی که غم نان، زمانی برای فکرکردن و یارایی برای شاد و سالم زیستنشان باقی نمی‌گذاشت، چه می‌کردم؟ برای مردمی که فرسنگ‌ها از علم و تمدن روز دنیا عقب مانده بودند، چه می‌کردم؟ برای مردمی که میراث فرهنگی‌شان برای دولت‌مردان به‌مانند «گنج» بود که باید حفاریش کرد و بدست آورد و به دلاری فروخت، چه می‌کردم؟

برای وطنی که زمامدارانش دیرینگیِ آن‌را به حراج می‌گذاشتند، چه می‌کردم؟ بیشتر که فکر می‌کنم مطمئنم می‌شوم، هیچ از دستم برنمی‌آمد! و افسوس و دریغ که امروز نیز چنین است! زمانی‌که دوستانِ جان و جانی من، تنها به عشقِ خواندن و آموختن، برای داشتنِ درآمدی هرچند ناچیز و کم، مشغولِ میوه‌چینی و گارسونی و نگهبانیِ ساختمان‌های بلندمرتبه‌ هستند و البته که کار ننگ نیست و هر شغلی که نان حلال بر سر سفره آورد شریف است و ارزشمند، ولی دانشجوی مقطع دکتری باستان‌شناسی کجا و میوه‌چینی کجا ....، در هر حال، در این زمان برخی از دولت‌مردان پس از اشتباه ‌پشتِ اشتباه، پس از  ویرانی‌های بسیار، و پس از نابودیِ بسیاری از آثار فرهنگی و منابع طبیعی و البته جان‌های عزیزِ جوانان وطنمان، اینک دغدغه‌شان گنج و گنج‌یابی شده است!

برخی آقایان و شمار بسیار اندکی از خانم‌ها، دست از الگوی زمامداری قاجاری بردارید، قاجارها هیچ نکردند جز وطن‌فروشی، جز فرو بردنِ جامعه در قعرِ چاهِ بی‌فرهنگی و نادانی! باور کنید نسخه‌های بهتری برای کپی‌برداریِ وجود دارد!.

قاجارها آن‌گونه که شما فکر می‌کنید زمامداری درستی نداشتند؛ گواه آن به‌یغما بردنِ خاک ایران و عقب‌ماندگی فرهنگی و علمی باشندگانِ آن برهه‌ی زمانیِ تلخ است. لازم نیست از بای بسم الله تا تای تمتی که قاجارها بر سر ایرانمان آوردند، تکرار شود! بگذارید آیندگان درباره‌ی ما نگویند که زمامداران، وطن را به بیگانه فروختند و مردم در جهل و نادانی به‌سر می‌بردند! بگذارید از ما باشندگان این دوره به‌سانِ مردمانی ناآگاه و بی‌اهمیت به آنچه بر سرشان می‌آمد یاد نشود!

وطنمان را بیشتر از این نیازارید، وطنِ ما را دوست بدارید!/

 

پانوشت:
۱- منظور از طلاشویی این بود که قسمت‌هایی از یک محل باستانی را که می‌بایست با صبر و حوصله‌ی زیاد و دقت، توسط باستان‌شناسان کاوش و بررسی گردد، با آب می‌شستند که در نتیجه گل‌ولای و خاک و خاکستر با آب شسته می‌شد و اشیا و آثاری که در آب غیرقابل حل‌شدن بودند و به اندازه‌ی کافی نیز سنگین بودند که با آب از محل خارج نشوند، باقی می‌ماندند.
۲- ملک‌ شهمیرزادی‌، صادق‌، ۱۳۶۵. اشاره‌ای مختصر بر تحول باستان‌شناسی در ایران. فصلنامه علمی اثر، ۷ (۱۲ و۱۳ و۱۴) :۱۶۰-۱۳۳.
- اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌خان، ۲۵۳۶، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، مقدمه و فهارس: ایرج افشار، امیرکبیر، تهران.
- ناصرالدین‌شاه، بی‌تا، سفرنامه ناصرالدین‌شاه به کربلا و نجف (به خط میرزا رضا کلهر)، کتابخانه سنائی، تهران.

نویسنده: سمانه نظیف، دانشجوی مقطع دکتری باستان‌شناسی، دانشگاه تربیت مدرس تهران


آسیانیوز
https://www.asianewsiran.com/u/6ld
اخبار مرتبط
تجارت عادلانه یا Fair trade هر روز بیشتر و بیشتر در جهان مورد توجه قرار می‌گیرد؛ در واقع جنبشی اجتماعی در سراسر دنیا شکل گرفته است که از مردم می‌خواهد تنها از کسانی خرید کنند که اصول تجارت عادلانه را رعایت می‌کنند.
پس از کشته شدن یک پلنگ سرگردان در شهر شاهی(قائمشهر) در اثر ضرب و جرح و با شلیک ماموران پلیس، یک قلاده خرس در روستای کنازق شهرستان نمین استان اردبیل نیز بر اثر آزار و اذیت اهالی مجروح و کشته شد؛ این در حالی است که به گفته برخی کارشناسان روی آوردن گونه های حیات وحش به شهرها به دلیل بروز خشکسالی و تشنگی های طولانی این جانداران است.
در حالی که در شبکه‌های اجتماعی انتقادهایی از سازمان محیط زیست مطرح شده و کاربران اعلام کرده‌اند پس از حدود هفت ساعت سرگردان بودن این پلنگ، ماموران محیط زیست نتوانستند او را زنده‌گیری کنند؛ این سازمان مدعی شد که این پلنگ به دو مامور نیروی انتظامی حمله کرده است! در حالی که فعال محیط زیست و بوم شناس تاکید کرد اگر این حیوان دچار آزار و اذیت و استرس شده است.
پس از هشدارهای متعدد فعالان محیط زیست و افزایش مخالفت عمومی با تاسیس پالایشگاه پتروشیمی میانکاله در توابع شهرستان بهشهر، دادستانی کل ایران دستور دادا از ادامه فعالیت طرح جلوگیری شود».
در حالی که برخی مسوولان و از جمله مشاور رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس علت اصلی پیدایش پدیده گرد و خاک را منشا داخلی و یا وزارت نیرو دانسته است، برخی کارشناسان این گونه گفته ها را به دلایلی اغراق‌آمیز تلقی می‌کنند.
در حالی که به اعتقاد کارشناسان حوزه بحران‌های طبیعی، رانش زمینی که در جاده چالوس رخ داده است و تردد در آن احتمال تلفات انسانی دارد، هشدارهای آن از سال ۹۶ داده شد و بار ترافیکی ایجاد شده آن را رقم زده است.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
سالار خان
۱۴۰۱/۰۲/۲۳
0
0
1

بسیار عالی ای کاش انان که زمامدار امورند اندکی به تفکر و تعلق خاطر به تاریخ و فرهنگ ابن مملکت می داشتند. دریغ که مردم ما بر اساس نظریه مازلو همچنان در قاعده هرم که براورده کردن نیازهای اولیه زیستی یعنی اب و نان هستند.توقع از حفظ تمدن و پاس داشتن بازماندگان به جا مانده از ان شکوه و جلال کار دشواری است. الناس علی دین ملوکهم

Jafartirex
۱۴۰۱/۰۲/۲۵
0
0
1

رویایی بود بنام سرزمین باستانی ایران ... از زمانیکه ابر قاره پانگه آ شروع به جدا شدن کرد مثل اینکه قرار بود این سرزمین در جایی قرار گیرد که محل تجمع بیشترین میزان انرژی فسیلی باشد. درجایی واقع شد که هوا نه گرم بود و نه سرد و بعد از میلیونها سال تحت سیطره انسانها قرار گرفت و تمدنها و امپراطوری های زیادی در این سرزمین بوجود آمده و از بین رفتن و هرکدام زخمی به تن این سرزمین زدند ...دیگه این سرزمین طاقت زخمی دیگر ندارد و باید حالشو خوب کنیم ...

سیدحسن غیاثی
۱۴۰۱/۰۲/۲۵
5
0
1

بسیار عالی


تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید