مهارت در امر مدارا کردن ذاتی نیست ؛ یاد گرفتنی ویاد دادنی است . این مهارت وقتی در جامعه به رسمیت شناخته شود وبزرگ وکوچک به آن دست یابند و متعهد به اجرای آن شوند ، جامعه مسیر آرامش را انتخاب می کند .
جامعه ی پر تنش جامعه ای است که مردمان آن نیاموخته اند اختلافات خود را با وسایل مسالمت جویانه ای که به نوعی چه بسا از قدمت تاریخی قابل توجهی نیز بر خوردار است حل وفصل کنند .
گفتمان یکی از راه کارهای به رسمیت شناخته ی رفع وکاهش تنش در جامعه است .
اگر از بدو تولد این آموزه نهادینه شود که درهر موردی که فکرش را بکنید دیدگاه ها وعقاید مختلفی در پهنه ی گیتی وجود دارد که باهم تضاد هم دارند و راه رستگاری در این دنیا آموختن مهارت مدارا کردن با این دیدگاه هاست ، قطعاً تحمل مصائب زندگی اسوده تر می شود .
یک جامعه وقتی به بلوغ دست یافته است که مردمش اموخته باشند چگونه از فن مدارا کردن در جهت حل معضلات مبتلا به شان سود بجویند . جامعه ی بالغ از تمام امکانات مادی ومعنوی خود سود می جوید تا به مردم یاد آوری کند برای حل اختلافات راهی جز مدارا نیست .
به جرات می توان گفت نام دیگر مدارا تحمل مخالف است . وجود مخالف در هر زمینه ای یک پدیده ی طبیعی است که باید به رسمیت شناخته شود .
هرکاری انجام شود مخالفینی دارد که ضروری است با آن ها با مدارای بسیار برخورد کرد .
بشر برای ابراز دیدگاه و عقایدش به علم ، هنر و فلسفه روی می آورد . در این عرصه ها نظراتش رابیان می کند و دیدگاه های مخالف اش را به نقد می کشد .
نظام های حکومتی که به مدارا کردن اعتقادی ندارد کوچکترین چالش های نظری را به نوعی امنیتی می کنند و بدین ترتیب گمان می کنند آن نحله ی نظری منکوب شده است ولی حقیقت ماجرا این است که همانطور که از قدیم گفته می شد جواب دیدگاه ونظر ، دیدگاه ونظر است .
عصبیتی که به دلایلی چند بر جامعه ما مستولی شده است سوای دلایل حاد مشخص اقتصادی و سیاسی به دلیل نبود شرایطی است که فضای گفتمان را مسدود کرده است .
تجارب تاریخی ــ جهانی نشان داده است تنها جوامعی راه رستگاری را در پیش خواهند گرفت که توانسته اند در چهار چوب دمکراتیک وجود انواع مخالفین را به رسمیت بشناسند و راه مبارزه با آن ها را مدارا کردن تلقی کنند .