به گزارش آسیانیوز، دانش آموز مدرسه ایرانی دوبی بودم که با فرا رسیدن تعطیلات تابستانی، با همکلاسی ها به فرودگاه دوبی رفتیم تا آموزگار های مدرسه که با خانواده راهی ایران بودند را بدرقه کنیم. به یک باره در بلند گو اعلام شد تا اطلاع ثانوی پرواز تهران لغو است چرا که بخشی از دروازه ورودی فرودگاه مهرآباد تهران فرو ریخته است.
-----------------
بیشتر بخوانید
افشای«فاجعه جنایی» در متروپل/ویدیوی «هولناک» از اجساد شناور در زیرزمین ساختمان
-------------------------------------------
به یاد دارم روزنامه های ایران تا مدت ها دست از سر شهردار و معمار و ساختمان سازها بر نداشتند و می نوشتند دروازه کشور فرو ریخته است و نباید خاموش نشست.
دامنه ی اعتراض دامن نخست وزیر شاه را نیز گرفت. هم اکنون با فرو ریختن ساختمان متروپل خیابان پیشینه دار امیری در شهر آبادان زنگ خطر برای همه شهرهای ایران به صدا درآمده است. برخی می خواهند هر چه زودتر موضوع را به دست فراموشی بسپارند.
ولی دولت آقای دکتر رئیسی نباید به آسانی از کنار فاجعه بگذرد. باید مسببان را با حکمی عادلانه مجازات و به مردمی که به ایشان رای داده اند معرفی کند. اگر دولت در شهرهای ایران به دنبال گزینش شهرداران و فرمانداران و استانداران برجسته نباشد ساختمان های بادکنی بساز و بفروش ها پی در پی فرو خواهد ریخت و مردم همه شهرها با زمین لرزه و ساختمان های پفکی در زیر آوار خواهند رفت.
برای شهر سازی به قانونی سفت و سخت نیاز است و با خواندن دعای امن یجیب گوش دغل بازان بدهکار جان شهروندان نخواهد شد. در چنبره ی شاهراههای اطلاعاتی الکترونیکی و ماهوارهها در عصر کنونی، جهان شبیه به یک دهکده شده است. مسئولان شهر سازی و شهرداران ما به دنبال سوداگری و زیرمیزی و بعضا نا آشنا به امور شهر سازی مثل کبک سر در برف فرو بردهاند.
آن ها به خوبی آگاهند دولت ها دنبال آدم های دعاگوی دست به سینه هستند نه به دنبال راستی و پاکی و آشنایی به کار و مسئولیت. این ناشیان چاپلوس بی خیال از آن هستند که اگر دولت ها توان دیدن ندارند اما شاهکارهای مضحکشان بر سر بازار جهان در حال نمایش است و دیده میشود.
اشتباهات مسئولان در کار شهرسازی و بازسازی شهرها در خوزستان به ویژه پس از پایان جنگ عراق با ایران، نابخشودنی است، چرا که پس از ویرانی آبادان و خرمشهر نظارت محکم و علمی بر نوسازی شهرهای جنگزده استان خوزستان صورت نپذیرفت. هنوز هم به همان گونه است و گوش کسی بدهکار نیست. خرمشهر و آبادان تا مدتی پس از جنگ از سکنه خالی بودند، با این وجود پیش از آن که شهروندان به شهر ویران شده ی خود برگردند، دولتها یکی پس از دیگری میتوانستند با کمک شهرسازان برجسته آبادان و خرمشهر ویران شده از هشت سال جنگ را دوباره با روش علمی، آباد کنند. اما این کار را نکردند و با سپردن مسئولیت احداث سیستم فاضلاب به نور چشمیهای ناشی و بیخبر از امور شهرسازی حدود سه بار عدهای آمدند و بودجه گرفتند و فرار کردند و فاضلاب شهر آبادان تا همین امروز هم دچار اشکال فنی و تخصصی است.
در سفری به خرمشهر شاهد ساختمانی بودم که به تقلید از «اوپرا هاوس» سیدنی با قیافهای بسیار زشت و خندهآور ساخته شده بود و لابد شهردار وقت، آن را یکی از عجایب هفتگانه خرمشهر به ثبت رسانده بود تا از دولت مربوطه خود در پایتخت تشویق نامه بگیرد!
اگر در پایان جنگ هشت ساله شهردار و شهرسازانی دلسوز و کارآمد بر سر کار گمارده بودند، شهر خرمشهر در نزدیکی آبادان را نیز یکی از زیباترین شهرها نه تنها در استان خوزستان و سراسر ایران، بلکه زیباترین شهر جهان میکردند. خرمشهر با وجود طبیعت بکر خود، شایستگی زیبارویی داشته و دارد. ولی صد حیف که پس از خونینشهر شدن، با جان فشانی و تلاش خستگی ناپذیر فرزندان این خاک و زدودن رخت ماتم از اندام این عروس ماتم نشسته در آتش جنگ ابلهانه صدام، مسئولان ناشی نتوانستند روح و روان شهر را خرم کنند.
با این که سال ها جنگ پایان گرفته اما هنوز چهره ی شهرهای خوزستان عبوس و رنج آوار است. علم و تجربه ثابت کرده که شهرهای عبوس کودکان و شهروندانی غمزده به بار خواهد آورد. استان خوزستان که به مدت یک قرن بر روی طلای سیاه نشسته است، حال و روزش نباید این چنین باشد. در پی نادانی مشتی مسئول ناکارآمد پس از جنگ شمار بسیاری از شهروندان خوزستانی به شیراز کوچ کردند و از آن روی با سیل کوچ ها به شیراز هم اکنون شهر حافظ می رود تا به دنبال بالا گرفتن شمار شهروند، خواهر خوانده ی شهر شانگهای چین باشد.
خوزستان از استانهای پرآوازه جنوب کشور، نیاز به قانونی کارآمد در راستای شهر سازی دارد. استان خوزستان که روزگاری مقر ایلامیها و جایگاه فصلی هخامنشیان بود و روزگاری تمدن ایلام و میانرودان را بههم گره زده بود، در حال حاضر با وجود شهرداران و شهرسازان مبتدی و بیخبر از تاریخ، نمای یک روستای زهواردر رفته بی در و پیکر دارد که تمدن آن را فقط در کتابهای تاریخ باید خواند و نمای کنونی آن خسته و رنجور گویای عظمت دیرینه آن نیست.
معماری و بالا بردن ساختمان های بلند در جلگه ی آبرفتی آبادان نیاز به دانش ژرف و گسترده دارد. این دو ساختمان فرو ریخته و آن هم در نزدیکی اروند رود، بی گمان دارای یک بیش و طرح گسترده معماری علمی نبوده است. در غیر از این صورت تنها گمانه ای که در کله یک انسان می تواند شکل بگیرد دسیسه ای به دور از نقص معماری در کار بوده که توانسته است این دو ساختمان را سوخته مان کند و آوار آن را بر سر مردم آبادان فرود آورد../