آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که جنگ آمریکا با ایران چه شکلی است و در جنگ با ایران در خاورمیانه چه اتفاقاتی رخ می دهد؟
حال که با گذشت 3 روز از حادثه حمله به بزرگترین تاسیسات نفتی عربستان سعودی می گذرد و اکثر رسانههای منطقهای و جهانی ایران را مقصر اصلی این حادثه می دانند و اعتقاد دارند که این حمله از حریم دریایی و یا حتی خاک ایران برای حمله به تاسیسات نفتی آرامکو استفاده شده است همگی در انتظار وقوع گزینه جنگ نظامی بین ایران و آمریکا هستند اما بنظر بسیاری از کارشناسان سیاسی و بین الملل حملات مستقیم به آرامکو به عنوان قلب تپنده اقتصاد عربستان سعودی و ستون فقرات چشم انداز 2030 ولیعهد جوان، بن بستی استراتژیک به شمار میرود که تنها راه خروج از آن، مذاکره مستقیم با مقاومت یمن و به رسمیت شناختن آن است؛ امری که در حقیقت معنایی ندارد جز فروپاشی پدیدهای به نام طوفان قاطعیت ،عملیات نظامی عربستان سعودی علیه جنبش انصارالله که قرار بود ظرف چند ماه تمام اهداف خود را محقق کند اما با این حملات این چشم انداز در معرض نابودی قرار گرفته است و خلاصه آنکه در می یابیم که رسانههای جهان به شکل هدفمند در تلاشند با نشان دادن انگشت اتهام به سمت ایران، افکار عمومی جهانیان را از حرکت به سوی پرسشها و چالشهای حقیقی مرتبط با حادثه آرامکو منحرف کنند و با شعاری همچون حمله آمریکا به ایران ، از منتشر شدن اخبار واقعی در خاورمیانه جلوگیری نمایند و دلیل اینکه آمریکا نسبت به نقض امنیت یکی از مهمترین متحدین خود یعنی عربستان در غرب آسیا واکنش جدی و عملی نشان نمیدهد خبر از این می دهد که مواضع رسمی دولت آمریکا نیز عملا با این رسانهها همسو بوده است و در پایان به مطلب زیبای خانم بنفشه کینوش نویسنده کتاب «ایران و سعودی: دشمن یا دوست؟» اشاره می کنم که گفته است : “ حکومت ایران به دنبال حفظ خود و در نتیجه به دنبال ثبات است و واکنشهایش علیه آمریکا، چه عملگرایانه و چه ایدئولوژیک، بخشی از آن بخاطر اقدامات تحریکآمیز است که خود آمریکا انجام میدهد و در واقع اگر جنگی رخ دهد بخاطر «محاسبات غلط بر اساس برخی رخدادها» است در حالی که «شما نمیتوانید از طریق جنگ با ایدئولوژی مقابله کنید».