به گزارش آسیانیوز، اقتصاد رفتاری از یک واقعیات فردی درست آغاز میکند اما به نتایج غلط ختم میشود. مثلاً افراد دارای دانش محدود هستند و معمولاً غیرعقلانی رفتار میکنند نتیجه میگیرد پس آزادی عمل به زیان افراد هست بنابراین نیاز به دولتی هست که افراد را راهنمایی کند یا محیط را مناسب سازد.
غافل از اینکه خود این دولت از همین افراد ناقص تشکیل شده است و مهمتر آنکه آزادی عمل منجر به محیط و نهادی میشود که رفتارهای غیرعقلانی را محدود میکند «با تنبیه صریح آن» و رفتارهای عقلانی را تشویق «با پاداش متناسب به آن».
به قول هایک بازار را انسانهای عقلانی تشکیل نمیدهد بلکه بازار گرایش به رفتار عقلانی را تقویت میکند. جالب اینجاست محیط نهادی دولت خلاف این انگیزهها عمل میکند به عبارتی بطور سیستماتیک کژرفتاری را تقویت میکند.
به نقل از انجمن علمی اقتصاد، نکته مهم دیگر این است که اقتصاددانان رفتاری مدل مرسوم نئوکلاسیک انسانها را عقلانی میدانستهاند بنابراین آزادی عمل حداکثری را توصیه کردهاند.
این دروغ به نوعی نادیده گرفتن شرمآور تاریخ است. آنچه در عمل برای سیاستگذاری اتفاق میافتاد این بود که در مدلهای خود مخصوصاً به نام بازار رقابت کامل، انسان واقعی و عملکرد آن را دور از یافتههای مدل میدانستند و دخالت دولت را برای جبران و اصلاح نقایص مردم پیشنهاد میدادند.
میگفتند که ایدئال بازار رقابت کامل است اما در دنیای واقعی رقابت کامل حاکم نیست، بلکه رقابت ناقصی با دانش ناقص حاکم است که ضرورت دخالت دولت را برای رساندن جامعه به آن حالت ایدئال توجیه میکند.
و این شد ایدئولوژی دخالت در بازار به بهانههای مختلف. حال این ایدئولوژی از شکستها پند نگرفته و با پوست انداختن به ظاهر چهره عوض کرده است و در قالب اقتصاد رفتاری با انکار تاریخ دارد مطرح میشود./