آسیانیوز - امروز قلم دیگری از دست افتاد... از دست مردی که زمانی می¬اندیشید که با سلاح می¬توان دنیا را اصلاح کرد، اما بعدها دریافت که اگر اصلاحی ضروری است به قلم و اندیشه میسر می¬شود و نه به سلاح!
امروز قلم دیگری از دست افتاد... از دست مردی که نان را گذاشت تا کلام را بردارد و جسم را فرسود تا روح را تعالی بخشد و دیگر تا آخر عمر، این کلام و روح را با هیچ نان و پولی تاق نزد. در زمانه¬ای که غم نان، نای کلام بسیاری و نفس ارواح بیشماری را گرفته است، اما برای این دست، این بازار مکاره رنگی نداشت و آنچه دیگران فروختند تا گنجی بزرگتر را فراچنگ بیاورند، برای این دست، بی¬ارزش بود. قلم برای او کالایی فروختنی نبود، بلکه سلاحی بود که هنوز هم در خدمت عدالت بود، لااقل به قدر درکی که از عدالت داشت. در خدمت مبارزه با ظلم، با فقر و تبعیض و نابرابری، آنچنانکه در دست¬های خالی و چشمان دهک¬های زیرین جامعه می¬دید.
قلم سلاح قدرت او شد و اقتصاد میدان کارزار او تا آخر عمر. نردبانی که هرچه از آن بالاتر میرفت، افق فراگیرتری از فقر و فلاکت جامعه را می¬دید و بیشتر قدر دستان خدمتگزاری را میفهمید که خلقِ کار می¬کنند و چرخ¬های صنعت و تولید را به گردش درمی¬آورند و دانست که دست¬هایی که برای آسایش مردم خدمت می¬کنند، مقدس¬تر از لب¬هایی هستند که فقط دعا میخوانند و شریف¬تر از پنجه¬هایی که فقط سلاح به دست می¬گیرند.
امروز داغدار چنین قلم و اندیشه¬ای هستیم... مهم نیست که چگونه می¬اندیشید و چگونه مینوشت. مهم آن است که در دنیایی که کلمات خالی از معنا می¬شوند و ارزش¬ها تهی از محتوا، او هنوز و همچنان به آرمان¬هایش وفادار بود و کلام و کلمه را مقدس می¬شمرد و با همین واژه¬ها زندگی می¬کرد و نگذاشت که ارزش¬هایش رنگ زرد زرگرها را به خود بگیرند. همین ویژگی کافی است تا به احترام این باور و پایمردی، کلاه از سر برداریم و نام و یادش را گرامی بداریم و امیدوار باشیم که تاریخ ادبیات مطبوعات و رسانه نیز این نام آشنا را از یاد نبرد. روحش شاد، قلمش تا همیشه سبز و یادش مانا