آسیانیوز - در گزارش فوق بهدرستی آمده: «در پی کشته شدنِ سه سرباز آمریکایی در پایگاهی دراردن... قیمت ارز... با افزایش ناگهانی مواجه شد... [که] ... با کاهش نسبی تنشهای سیاسی... کم و بیش فروکش کرد.» سپس با ارزیابی آماریِ وقایع بازار مربوطه این بیان را به اثبات میرساند.
از تأثیر«کشته شدن سه سرباز آمریکایی در پایگاهی در اردن» بر سایر بازارهای کثیرالوجوه کشورمان اطلاع آماری دقیقی در دست نیست. حتی مشخص نیست در بازار بورس تهران چه اتفاقیافتاده است.
عملکرد کلی بازار سنتی که درچنین مواردی کاملاً روشن است، اگرمتاعش را ثمینتر نتواند بفروشد، با هزاران ترفند، نمیفروشد، حتی اگر نیاز عاجل یک واحد تولیدی باشد با هزاران پرسنل.
مجریان بنگاههای خدماتی هم که بالفور عصاهایشان را به ویلچیر تبدیل میکنند، به منظور دفع ضرر احتمالی!... صنعت و تولید میماند که باید با هر ضرباضربوا بچرخد که گردنش خُرد باید بشود و مصرف کننده نگونبخت که تاکنون تاب آورده و خوشبختانه هنوز رو به قبله نشسته!
همچنین از تأثیر«کشته شدن سه سرباز آمریکایی در پایگاهی در اردن» بر بازار و در نتیجه اقتصاد منطقه خاورمیانه و جنوب غربی آسیا و آسیا هم اطلاعی در دست نیست، تا اقلاً بیشتر به مرتبت خود پیببریم، ولی میدانیم برآتش تنوره جنگ افزوده است.
... و بالاخره از اخبار منتشرشده از رسانهها متوجه میشویم «کشته شدن سه سرباز آمریکایی در پایگاهی در اردن» آتش جهنمی جنگ را شعلهورتر کرده که صدایش در بازارهای جهانی به زودیِ زود در خواهد آمد!
شاید بتوان نوشت، جنگ در اوکراین بحران انرژی برای اروپا به بار آورد و ارسال گندم به کشورهای بیشتر آفریقایی؛ که طی دوسال به نحوی مهار شد و ابعاد جهانی به خود نگرفت، اما جنگ در غزّه ماهیتاً از جنس دیگری است.
اما میدانیم: ایالات متحده آمریکا، ۸۰۰ پایگاه نظامی در سراسر دنیا دارد، که با بودجهای بیش ازنصف بودجه ۱/۶۶ تریلیون دلاری سال گذشتهاش یعنی ۸۶۰ میلیارد دلار (معادل ۴- ۵ برابر کل بودجه مصوب۱۴۰۳ ج.ا.ا.) از آنها حفاظت میکند.
این پیشینه و رفتار نه تنها زیست در دنیا را هراسانگیزتر میکند، بلکه به سمت میلیتاریسم سوق میدهد که بیشترین نفعاش هم کمپانیهای تولید اسلحهسازی آمریکا میبرند. شاید هم مردم آمریکا باید بسی خشنود باشند بابت تحمل هزینهای به این گزافی برای حمایت از سربازان مام وطنشان! برگردیم به سرمقاله، قدرت حکومتی ایالات متحده آمریکا، صرفاً به میلیتاریسم قَدَرقُدرَتگرایانهاش مربوط نیست، به زعامت واحد پول ملیاش هم ربطی تنگاتنگ دارد، واحد پولی که با ترفندی نابکارانه پس از جنگ جهانی دوم به معتبرترین واحد پول جهانی تبدیل شد.
آشکارا کماکان عاملیت بینالمللی دلار آمریکا در معاملات و مبادلات جهانی، یک سروگردن از یوروی جدیدالولاده اتحادیه اروپا، یوان چین ، روبل روسیه (ین ژاپن زمینخورده که بماند) بالاتر است. این نیز نه تنها به معنی سیطره سرمایه مالی بر نظام سرمایهداری جهانی است، بلکه قدری فراتر از آن، نشاندهنده سرکردگی سرمایه مالی ایالات متحده آمریکا است.
«کشته شدن سه سرباز آمریکایی در پایگاهی در اردن» کک در یکلاقبای بازار ارز و طلا میاندازد، ده هزار ده هزار فلسطینی درغزّه - سرزمین آباء و اجدادی میلیونها فلسطینی - کشته میشوند که از قضا ۴۰ درصد آنها کودکان هستند، نه بازار ارز و طلای ایران، نه منطقه، نه آسیا، نه جهان، ککاش هم گزیده نمیشود. آنها نه از منظر نظامی و نه ازمنزلت اقتصاد جهانی، محلی ازاعراب ندارند که جز در خلوت وجدانهای آگاه جلوتی داشته باشند.
... و اما اکنون و عاجلاً پرسش جدی این است: آیا این بار دود ناشی از آتشِ نژادپرستی افراطی نه از کوره حزب نازیسم آلمان، بلکه از جهنم زمینی برساخته احزاب دوقلو و نوچههای پرشمارشان، آسمان کره خاکی را سیاه نکرده است؟