از اوایل اردیبهشتماه سال جاری، فعالان صنف طلا و جواهر در برخی از شهرهای کشور از جمله تهران به مسئله ثبت موجودی در سامانه جامع تجارت و طرح مالیات بر عایدی سرمایه اعتراضاتی را مطرح کردهاند. این در حالی است که قانون مالیات بر عایدی سرمایه، در سال 1403 به تصویب رسید و هماکنون در شورای نگهبان در حال بررسی است. با اینهمه سوال اصلی این است چرا پیشنهاد نحوه اجرای این قانون، انتقادات و ابهاماتی را برانگیخته است؟ در همین زمینه، به گفتوگو با دکتر فرشاد قوشچی، استاد دانشگاه نشستیم تا به تدقیق و تشریح این موضوع بپردازد.
* بهعنوان سوال نخست، تعریفی از عایدی سرمایه مطرح نمایید و اینکه اصولا بستن مالیات به آن چه معنایی دارد؟
عایدی بر سرمایه به میزان افزایش ارزش قیمت فروش یک دارایی نسبت به قیمت خرید آن اطلاق میشود. به نظر ارائهدهندگان این طرح عدم وجود چنین مالیاتی موجب شده فعالیت سوداگری در اقتصاد دارای سود نامتعارفی باشد. اما واقعیت آن است که نزول ارزش پول ملی و سیاستهای اشتباه مالی و بانکی سبب دامن زدن به سوداگری شده، حال میخواهد این سرمایه طلا باشد یا آنکه، یخچال، تلویزیون، موبایل، پوشاک یا هر کالای دیگری.
در واقع مالیاتی که تحت این عنوان قرار است اخذ شود مالیات بر سرمایه نیست و مالیات بر تورم میباشد. میانگین تورم 3 سال گذشته در ایران بیش از 40 درصد بوده و بدیهی است که هر شخصی که اندک پسانداز و اندوختهای دارد، برای تباه نشدن ارزش دارایی خود آن را تبدیل به طلا، ملک، ارز یا خودرو میکند، یعنی همان 4 کالایی که مقرر است مشمول مالیات بر عایدی سرمایه شود. از طرفی روشن است هر ایرانی علاقهمند بوده تولیدات داخلی کشور در بخش صنعت، کشاورزی و تکنولوژی رونق گیرد و با صادرات آن بر درآمد سرانه ملی افزوده شود. ولی زمانی که به درخواست و دعوت مسئولان مملکتی، مردم در بورس اوراق بهادار سرمایهگذاری کردند و حتی برخی اقدام به فروش منزل مسکونی خویش جهت تأمین سرمایه نمودند و بعد از چند ماه در سال 1399 مواجه با فاجعه سقوط ارزش بورس شدند که ظاهراً تنها منبع معتبر سرمایهگذاری برای مولدسازی است، آیا باید همچنان به انتظار بنشینند تا شاهد تحلیل رفتن سرمایههای خود باشند؟
* درواقع شما وضعیت اقتصادی فعلی را عامل جذابیت بازارهایی نظیر ارز و طلا میدانید؟
بله، در این شرایطِ تورم حداکثری تبدیل ریال به طلا، تنها تلاش برای حفظ ارزش دارایی است و نمیتوان آن را معادل سوداگری دانست. از سویی اخذ مالیات از آن، دریافت مالیات از تورم نقطه به نقطه است. همینطور باید اذعان نمود در صنف طلا و جواهر، موجودی طلا به مثابه موجودی کالاهای سایر اصناف است که بهعنوان یک شغل به معامله اقدام کرده و کسب درآمد مینمایند و مطابق قانون لازم است که مالیات بر درآمد خود را بپردازند، حال اگر در این بخش دولت تصور میکند که فرار مالیاتی رخ میدهد، چاره کار تدبیری دیگر است که باید اندیشیده شود.
* اصولا اخذ مالیات بر عایدی سرمایه، در دیگر نقاط چگونه است و آیا اقتصاد ما، چنان دقیق و استاندارد هست که تا به این حد در راستای اخذ مالیات اقدام شود؟ بهعنوان مثال چرا تصمیمگیران، فکری به حال فرارهای مالیاتی نمیکنند یا نهادهایی که ابدا مالیات نمیدهند؟
بهنظر میرسد اگر احساس شود هیچ راهی برای حفظ ارزش داراییها نمانده، مهاجرت و فرار سرمایه به خارج از کشور بیش از پیش افزایش یافته و کشور دچار مشکلات بیشتری در نظام پولی و بانکی خواهد شد. مطابق گزارش سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه در سال 2021 میلادی از 50 نظام مالیاتی در دنیا بیشترین اظهارنامه مالیاتی پیش فرض بر اساس دستمزد و حقوق و اطلاعات شخصی مالیاتدهندگان و کمترین آن مربوط به مالیات بر عایدی سرمایه است. زمانی تولید در کشور رونق گرفته و رقابتی خواهد شد که دولت اهتمام ویژهای به اخذ مالیات بر درآمد از تمام پتانسیلهای تولیدی داشته باشد. این در حالی است که اکنون بسیاری از بنگاههای اقتصادی بزرگ وابسته به حاکمیت معاف از مالیات بوده یا مالیات اندکی میدهند و این مسئله شکاف عدالتی در اخذ مالیات از همه منابع درآمدی را عمیقتر خواهد نمود.
* در پایان اگر مطلبی باقی مانده است، بفرمایید؟
لازم است به این نکته مهم هم اشاره شود که همین طرح مالیاتی ارائهشده نیز دارای اشکالات و ابهاماتی است از جمله اینکه در دوره تملک کمتر از سه سال برای هیچ یک از داراییها میزان تورم در نظر گرفته نشده، بهعبارتی عایدی ناشی از تورم در محاسبات از عایدی سرمایه مشمول مالیات کسر نمیشود. همینطور سازوکاری برای نوسانات محاسبه شاخص قیمت مصرفکننده که مبنای اعلام نرخ تورم است در نظر گرفته نشده، زیرا امکان تعیین میزان مالیات با توجه به رشد لحظهای تورم وجود ندارد. ضمن اینکه مشخص نیست استناد به شاخص قیمت مصرفکننده در محاسبه تورم مربوط به سبد مصرفی خانوار ارائهشده توسط مرکز آمار ایران است یا مربوط به همان کالایی که قرار است مالیات از آن اخذ شود.
...
خبر عکس:
وقتی اینفلوئنسرها هم قدیس میشوند!
بهراستی که در جهانی عجیب و سرگیجهآور زندگی میکنیم، در حالی که فضای مجازی، جهان ارتباطات را تسخیر کرده است و آدمیان بیشتر از جهان عینی در تخیل مجازی غوطهورند، شهرت یک اینفلوئنسر بسی بیشتر از یک دانشمند، فیلسوف یا حتی یک فعال محیط زیست است. بهنظر میرسد مدتهاست که دیگر این وضعیت به ساختاری غالب بدل شده و شاید از اینروست که حتی نهادی سنتی همچون واتیکان هم اهمیت همراهی و همگامی با آن را درک کرده است. در واقع در جهان امروز، اصلا بعید نیست که یک اینفلوئنسر معجزه کند و در زمره قدیسان قرار گیرد!
در خبری جالبتوجه، پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان با تأیید و نسبت دادن دومین معجزه به یک نوجوان ایتالیایی مسیر قدیس شدن او را هموار کرد. کارلو آکوتیس، نوجوان ایتالیایی که سال ۲۰۰۶ در سن ۱۵ سالگی به دلیل ابتلا به سرطان خون درگذشت، نخستین قدیس نسل هزاره خواهد بود. وی که به انتشار آموزههای کلیسای کاتولیک در اینترنت میپرداخت، پس از مرگش به «اینفلوئنسر خدا» ملقب شد.
این نوجوان ایتالیایی که به «حواری سایبری» نیز شهرت داشت با راه اندازی وبسایتی دست به تهیه و انتشار مستندهایی زد و نزد مؤمنان مسیحی محبوبیتی بهدست آورده بود. حال، راه قدیس شدن این نوجوان پس از آن هموار شد که رهبر کاتولیکهای جهان دومین معجزه را تأیید و به او نسبت داد. به اعتقاد پاپ، کارلو آکوتیس در بهبودی دانشآموزی در فلورانس که دچار خونریزی مغزی ناشی از ضربه به سر شده بود، نقش داشته است!
دریافت عنوان قدیس از سوی کلیسای کاتولیک زمانی ممکن میشود که دو معجزه به نام یک فرد تأیید و ثبت شده باشد، روند بررسی صحت و درستی این معجزات معمولا چند ماه مورد طول میکشد، اما بهنظر میرسد شواهد برای رهبر کلیسای کاتولیک در مورد قدیس خواندن نوجوان ایتالیایی کافی بوده است!