آسیانیوز - کسانی که شناختی تاریخی ندارند ممکن است در نقطه مقابل این نگرش، تصور کنند هیچ دشمنی وجود ندارد و کلیه مناسبات جهان بر پایه احترام و دوستی بنا نهاده شده، در صورتی که چنین نیست. آنان که تاریخ جهان را خوانده و با مناسبات پنهان قدرت و سلطه آشنایند، بهخوبی میدادند که دشمنیها علاوه بر میدان واقعیتها و جنگها، در سطوح پنهان فرهنگی هم جریان دارد.
آنچه در اینجا قصد دارم به آن بپردازم اشاره به جنگی فرهنگی است که ریشه در تاریخ باستان ایران دارد و شاید بتوان رودرروییهای امروز را امتداد سلطهجویی جریاناتی دانست که ریشه در تاریخ دارند. از طرف دیگر، تحریف گذشته ایرانی ـ اسلامی ما، گویی با روشهای گوناگون در جریان است تا ما را هرچه بیشتر از گذشتههایمان دور کند تا مفاهیم فکریمان را از یاد ببریم. این منازعه شاید بیش از آنکه بهصورت عیان و رودررو باشد در حوزه فرهنگ صورت میگیرد. آنچه در ادامه میآید، تنها نمونهای موجز از این بحث است، به این امید که در نوشتارهای بعدی، به برخی از وجوه عمیقتر این تهاجم و تخاصم فرهنگی ـ تاریخی از جانب جریانهای خطرناکتر اشاره کنیم.
چند وقت پیش فهمیدم یکی از آشنایان در حال متارکه خانوادگى است و متوجه شدم او به شخصی دیگر نزدیک شده و رابطه تازهاش را در قامت رابطه شمس و مولوى میداند و به آن تشبیه میکند. برایم غیرعادی بود که کسی رابطه معنوى شمس و مولوى را در رابطهای مادی با جنس مخالف جستوجو میکند. در چنین احوالی با ترجمه کتاب «ملت عشق» آشنا شدم.
کتاب «ملت عشق» توسط زنی نویسنده در کشور ترکیه نوشته شده و قهرمان داستان زنی متأهل است که در این کتاب نقش مولوی را بازی میکند. طبق داستان، این خانم متأهل از طریق اینترنت با مردی با نام عزیز آشنا میشود که گویی در داستان این کتاب، ایفاگر نقش شمس است. شمس این داستان در جوانی آنچنان مست میکرده که هر صبح در اطاق یک غریبه از خواب بیدار میشده است! سرانجام مولوىِ داستان، مخفی از شوهرش به هتل شمس رفته و طی رابطهای خارج از ازدواج، مولوى و شمس به هم میرسند!
هر چند برخی انتشارات، صحنههای اروتیک و غیراخلاقی کتاب را حذف کردهاند، اما طرح و ایجاد تردید به مفاهیمی مانند معاد و جهاد در همه نسخهها وجود دارد. این کتاب حتی داستان تف انداختن به صورت امیرالمؤمنین علی (ع) را با خوانشی مسیحی جلوه میدهد و روایت این اتفاق با همان منطق منسوب به عیسی مسیح صورت میگیرد که پس از خوردن سیلی، طرف دیگر صورتش را نیز پیش میآورد، در حالیکه این روایت با منطق و روحیه علی (ع) متضاد است.
این کتاب از خلاء مطلب مربوط به داستان شمس و مولوى استفاده کرده و داستانهای تخیلی خود درباره شمس و مولوی در قرن هفتم را به گونهای روایت میکند که پیش از این هیچجایی با این ظرافت بیان نشده است، ولی متأسفانه داستانهای زیبای کتاب در نهایت مصروف بدآموزی اخلاقی شده و به تهاجم به فرهنگ ایران و بدنام کردن صوفیها و سربازان حسن صباح ختم میشود.
عجیب نیست که نویسنده تُرک ذهنیت خوبی نسبت به صوفی یا حکومت صفوی در ایران قدیم نداشته باشد و ایشان را تخریب کند، اما عجیب این است که زنای محصنه با نام رابطه مولوی و شمس توجیه شده و عجیبتر این است که این کتاب ضدفرهنگی، در بین عموم مردم مقبولیت یافته است. البته قسمتی از این مقبولیت بهخاطر تخفیفهای چشمگیر قیمت این کتاب است. در راستای ترویج کتابخوانی، قیمت کتاب رسما به نصف کاهش یافته و حتی در اینترنت با یک سوم قیمت میتوان آن را خریداری کرد.
انتشار کتابی کفرآمیز و مبلغ زنای محصنه در ترکیه عجیب نیست، اما این کتاب آنچنان فرهنگ مولوى و شمس و صوفیان و دراویش ایرانی را زیر سؤال برده که اگر با همین مقیاس به عثمانیان و بزرگان آنان توهین میشد، بیتردید وطنپرستان ترکیه با چاپ آن مخالفت میکردند.
در اینجا سوال اصلی این است که چه کسی برای ساخت یک باور جدید با این کتاب در حال پرداخت هزینه میباشد؟
یک بار در کشور آلمان با یک راننده تاکسی ترک همسفر شدم و او شروع به بحث نمود که مولوى ربطی به ایران ندارد، چرا که در ترکیه زندگی کرده و نام «رومى» مربوط به امپراطورى روم است که در استامبول حکمرانی میکرده است. این کتاب نیز اشارهای به نامهای ایرانی از قبیل مولوى جلالدین محمد بلخی نکرده و فقط از نام غیرایرانی «رومی» استفاده کرده تا احتمالا غیرایرانی بودن مولوی را در ذهن ایرانیان زمینهسازی کند. رومی خواندن مولوی، این ذهنیت را به مردم ترکیه میدهد که آن جغرافیا همواره متعلق به رومیان بوده است.
این کتاب چنان از جبهههایی مختلف، فرهنگ ایرانی و اسلامی را مورد حمله قرار میدهد که گویی حکومت بیگانه روم به ایران لشکرکشی کرده است! نکته غمانگیز این است همانطوریکه فرهنگ ایرانی بعد از اسلام به واسطه چنین تبلیغاتی مورد هجوم قرار گرفته و سعی در ویرانی و تخریباش دارند، آثار باستانی بهجا مانده از پدران ما هم که شجاعانه با حکومت روم جنگیدهاند در حال تخریب است و در اینترنت نحوه شناسایی و تخریب قبور اجداد ما آموزش داده میشود. بعید نیست تخریبهای سازمانیافته ایران قبل و بعد از اسلام به هم مرتبط باشند. آثار باستانی حکومت روم بعد از هزاران سال محفوظ مانده است، در صورتیکه آثار موجود در ایران رو به ویرانی است و وضعیت آنان روزبهروز بدتر میشود. قلعه ساسانی در کشور عمان و دور از دسترس ایرانیان، همچون روز اول سرپا مانده است، در حالیکه کتیبههای باستانی در کشور ایران در حال نابودی است.
اگر از نگاه یک سیاستمدار یا حتی یک فرد غربی که با تاریخ آشناست به موضوع بنگرید، درخواهید یافت که گذشته تاریخی ایران میتواند مورد کینه بسیاری باشد. در چنین بستری است که میتوان برخی اظهارنظرهای عجیب و غریب آنان را درک کرد. از یاد نبردهایم که دونالد ترامپ در مقطعی سخن از بمباران نقاط تاریخی و فرهنگی بهمیان آورد، سخنی که با واکنشهای بسیاری در بیرون از ایران مواجه شد، اما در داخل ایران هیچکس به این توجه نکرد که چرا بایستی رئیسجمهور ایالات متحده، از تهدید 52 نقطه ایران بگوید و در توئیت خود به مراکز فرهنگی و تاریخی نظیر تختجمشید اشاره کند؟ برای جواب کافی است به معماری کاخ سفید به سبک روم باستان و عظمت معماری مجلس سنای آمریکا به سبک رومى توجه کنید که گویی تختجمشید رومیان با تأخیر چند هزارساله به تازگی در آمریکا ساخته شده است!
شاید فرزندان و میراثداران رومیان نیز همان احساسی که ما به چنگیزخان مغول داریم، نسبت به امپراتوری طولانیمدت ایرانیان داشته و دارند. ایرانیان امروز، در مناسبات پیچیده قدرت و سیاست و در جدال و برخورد فرهنگها، بایستی همواره نسبت به این موضوعات آگاه و مطلع باشند و در پس منازعات و ستیزهجوییهای ظاهری، ریشههای تاریخی را بازشناسند. شاید از این منظر است که حفظ و حراست از میرات گذشتگانمان اهمیتی انکارناپذیر دارد.
از صمیم قلب آرزو میکنم و امید دارم میراث معنوی و تاریخی ایرانیان از گزند داعیهداران حکومت روم و بدخواهان دیگر در امان بماند.
توضیحات عکسها:
۱. کاخ سفید با معماری و سرستونهای رومی
۲. ایوان مدائن از صد سال تاکنون به اندازه یک قرن تخریب شده است.
۳. تجسم عظمت و شکوه معماری رومی در بنای مجلس سنای آمریکا