دوشنبه / ۸ اَمرداد ۱۴۰۳ / ۰۹:۳۲
کد خبر: 23364
گزارشگر: 464
۴۱۱
۰
۰
۳
یادداشت| پروفسور سیدحسن امین

یادمانی برای دکتر آریان‌پور

یادمانی برای دکتر آریان‌پور
هشتم مردادماه ۱۴۰۳، بیست و سومین سالگرد پرواز استاد جاودان‌یاد دکتر امیرحسین آریان‌پور، یکی از چهره‌های مؤثر فرهنگی و اجتماعی ایران معاصر، مخصوصاً در فاصله‌ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا پایان حکومت پهلوی (۱۳۵۷) است.

آسیانیوز - دکتر آریانپور در ۱۳۸۰ درگذشت و کتاب یادنامه و یادمانش سال بعد، با عنوان «زنده‌اندیشان به زیبایی رسند» (تهران، نشر اشاره، ۱۳۸۱ گردآوری بهروز صاحب‌اختیاری) منتشر شد. من نیز مقاله‌ای در آن یادنامه دارم که خاطرات گذشته را تجدید می‌ کند‌. کتاب «یادمان دکتر آریان‌‎پور» را همسر ارجمند آن استاد زنده‌یاد (خانم هما بهبهانی) که من مکرر در محضر استاد عبدالله انوار و سرلشکر ناصر فربد توفیق دیدارشان را داشته‌ام، توسط شوهرخواهر آریانپور (دکتر مرتضی مشایخی) برایم یافته و فرستاده بودند.
دکتر آریان‌پور
دکتر آریان‌پور (کاشان ۱۳۰۳- تهران ۱۳۸۰) از طرف پدر، نوه‌ نایب‌حسین کاشی معروف و از طرف مادر نوه‌ ملک‌المورخین سپهر از خاندان لسان‌الملک سپهر صاحب ناسخ‌التواریخ (جد سهراب سپهری) بود.

او علوم سیاسی، فلسفه و علوم تربیتی، ادبیات و علوم اجتماعی خوانده بود و چهل سال تدریس و پنجاه سال تحقیق کرده بود. مهم‌ترین تالٔیف او تدوین «دایرةالمعارف بزرگ علوم انسانی» یا «فرهنگ فلسفه و جامعه‌شناسی» است که سال‌های سال روی آن زحمت کشید، ولی هنوز چاپ نشده است. درست مثل یادداشت‌های سلف صالح ما زنده‌یاد دکتر غلامحسین صدیقی، پدر جامعه‌شناسی ایران، که آن‌ها هم هنوز به چاپ نرسیده است.

همین تجربه‌های تلخ است که باید برای اهالی اندیشه و فرهنگ، درس عبرتی باشد که تا خودشان زنده‌اند، آثارشان را چاپ و منتشر کنند، وگرنه به نشر آن‌ها پس از فوت مؤلف امید چندانی نیست. کار عظیم آریان‌پور و صدیقی در رده‌ی لغتنامه دهخدا است و ارزش آن را دارند که به‌عنوان غنائم فرهنگی با بودجه‌ عمومی یعنی بیت‌المال از طریق بنیادی مشابه مؤسسه‌ لغتنامه دهخدا چاپ شوند. شاهنامه امین؛ دانشنامه ایران هم همین اندازه احتیاج به توجه دارد.

باری، در این دنیای بی‌وفا و در این زمانه‌ بی‌صفا، به‌عنوان یک شهروند مسئول دست‌تنها، امروز به صرافت افتادم که هرچند شجاعت اخلاقی در این مملکت چندان خریداری ندارد، خریدار بازار بی‌رونق چهره‌های مؤثری چون دکتر صدیقی و دکتر آریان‌پور باشم و به قول بیهقی، قلم را لختی به یاد این استادانِ رفته‌ازیاد بگریانم:

کسانی که سلّاک راه حق‌اند/ خریدار بازار بی‌رونق‌اند

زنده‌نام دکتر پرویز ورجاوند (اولین وزیر فرهنگ و هنر پس از انقلاب و سخنگوی جبهه ملی)، برای دکتر صدیقی یادنامه‌ای چاپ کرده بود که حق او را چنان که باید و شاید ادا نمی‌کند، امّا یادنامه‌ دکتر آریان‌پور به گردآوری بهروز صاحب‌اختیاری پر و پیمان‌تر است. اکنون از هر کدام از این شخصیت‌ها در اینجا خاطره‌ای می‌نویسم:

۱. دکتر صدیقی عضو جبهه ملی و‌ وزیر کشور دکتر محمد مصدق بود.‌ وقتی انقلاب ۱۳۵۷ شروع شد، محمدرضا شاه به او پیشنهاد نخست‌وزیری داد، صدیقی شرط قبول خدمت را ادامه حضور شاه در کشور ولو دور از تهران (مثلا جزیره کیش) درخواست کرد. شاه که مصمم به ترک ایران بود. نپذیرفت و شاپور بختیار را به نخست‌وزیری به مجلس معرفی کرد.

۲. دکتر آریانپور را در دوران سلطنت محمدرضاشاه نامزد عضویت در فرهنگستان کردند و‌ دریافت این حکم مستلزم شرفیابی و اخذ آن از شخص شاه بود. کارمند مسئول (عباس میرخانی) به من گفت که وقتی برای دعوت آریانپور به مراسم نزد او رفته است تا مقدمات شرفیابی را فراهم کنند، آریانپور پرسیده است: چه کسی پیشنهاد رفتن نزد شاه را کرده است؟ میگویند دکتر صادق کیا رئیس فرهنگستان.‌ جواب می‌شنود که: کیا غلط کرده است؛ من از دست شاه حکم نمی‌گیرم و عضویت فرهنگستان هم نمی‌خواهم. او روز موعود حاضر نمی‌شود و به عوض ۱۴ نفر فقط ۱۳ نفر شرفیاب می‌شوند.

بیست و دو سال پیش مقاله‌ای در سوگ دکتر آریان‌پور نوشته بودم و در یادنامه‌ او در کنار مقالاتی به قلم استادانی که بیش و پیش از من با آن مرد اندیشمند مأنوس بوده‌اند (امثال دکتر مهدی محقق، استاد عبدالله انوار، دکتر مرتضی مشایخی، دکتر مهرداد مشایخی و…) به چاپ رسیده است؛ اکنون آن را بازبینی و بازنویسی می‌کنم، تا بدین گونه یاد و خاطره‌ این معلم نستوه، پژوهشگر، مترجم، محقق، منتقد ونظریه‌پرداز برجسته‌ حوزه‌های فلسفه، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و ادبیات تطبیقی را زنده بدارم. آن‌چه در سال ۱۳۸۰ درباره‌ی استاد آریان‌پور بر قلم من رفته است، از این قرار است:

زنده‌یاد استاد دکتر امیرحسین آریان‌پور، از چهره‌های برجسته‌ فرهنگی ایران معاصر است. کتاب‌ها، مقاله‌ها و ترجمه‌های او، نام و یادش را در حوزه‌ تخصصی‌اش یعنی علوم سیاسی و اجتماعی به‌طور خاص – بلکه در فرهنگ ایرانی به‌طور عام – ماندگار و پایدار خواهند داشت. مقاله‌ حاضر به بخشی ناشناخته از خدمات او اختصاص دارد که به مثابه برگی از تاریخ دانشگاه و دانشگاهیان، شایسته‌ گزارش و نگارش است.

دکتر آریانپور تدریس در دانشگاه را در دانشکده حقوق و علوم سیاسی آغاز کرد. اما آن‌جا عذرش را خواستند. در دوران سلطنت محمدرضاشاه هر استادی که نظرات سیاسی و اجتماعی‌اش مقبول مقامات رسمی صاحب‌جاه نبود، به بخش‌های جنبی و جانبی دانشگاهی تبعید و آواره می‌شد. یکی از آن مؤسسات، مؤسسه حقوق اداری وابسته به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. البته آریان‌پور در آنجا هم فرصت چندانی برای ابراز وجود و اظهارنظر نمی‌یافت، امّا بودند بزرگانی در دانشکده‌های ادبیات، الهیات و حقوق که قدر او را می‌دانستند. یکی از آنان استاد بدیع‌الزمان فروزانفر بود و دیگری استاد ما جامع معقول و منقول آقا میرزا محمود شهابی.

آریان‌پور در سال ۱۳۳۵ به توصیه‌ استاد بزرگوار ما فقیه اصولی و حکیم معقولی زنده‌یاد محمود شهابی خراسانی (۱۲۸۲-۱۳۶۵) از مؤسسه علوم اداری دانشکده حقوق به دانشکده معقول و منقول (دانشکده الهیات و معارف اسلامی) دانشگاه تهران منتقل شد.

از جمله خدمات او در آن دانشکده، یکی آن بود که در سال‌های ۱۳۳۵ به بعد ، کلاس اکابری برای تدریس زبان انگلیسی به استادان دانشکده الهیات تشکیل داد که شاگردان آن، استادانی بودند چون: بدیع‌الزمان فروزانفر، محمود شهابی، سید محمد مشکوه، محمدتقی مدرس رضوی، محمدعلی امام شوشتری، سید محمدباقر عربشاهی سبزواری و دیگران.

این کلاس اکابر در منزل شادروان استاد بدیع‌الزمان فروزانفر تشکیل می‌شد. از استاد دکتر مهدی محقق شنیدم که مرحوم استاد بدیع‌الزمان فروزانفر با همان اندک اطلاعات تازه‌یافته‌اش از زبان انگلیسی هم لطائفی می‌ساخته است؛ مثل این که: آی هو چیز فور یو؛ یعنی من یک چیزی (مختصر پنیری!) برای تو دارم! و...
بقیه سخن این مقاله، شرح حالی از شاگردان آریانپور در این کلاس اکابر است که هر یک درعالم علم، مقامی معلوم دارند.

بدیع‌الزمان فروزانفر

محمدحسین بدیع الزمان فروزانفر، استاد کم‌نظیر زبان و ادب فارسی و پژوهشگر قدر اول عرفان و تاریخ ادبیات، سالیان مدید ریاست دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) دانشگاه تهران را داشت. من محضر او را درک کرده‌ام و مفاوضات او را به پارسی و تازی شنیده‌ام.

آثار به‌جای‌مانده از او عبارتند از: سخن و سخنوران، احادیث مثنوی، تصحیح فیه ما فیه، معارف بهاء ولد، رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولوی، ترجمه «زنده بیدار»(حی بن یقظان)، غربه الغِریبه، مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، تاریخ ادبیات ایران، منتخبات ادبیات، منتخبات شاهنامه، تصحیح دیوان شمس تبریزی، دیوان شعر، قدیم‌ترین اطلاعات از زندگانی خیام نیشابوری، و ده‌ها مقاله‌ دیگر.

محمود شهابی

میرزا محمود شهابی خراسانی، استاد کم‌نظیر معقول و منقول، سال‌های مدید استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی و نیز دانشکده الهیات دانشگاه تهران بود که من نویسنده نیز افتخار شاگردی آن بزرگ را در دانشکده حقوق در درس «اصول فقه» و «قواعد فقه» داشتم.

استاد شهابی در ادبیات، همچون مرحوم فروزانفر، شاگرد ادیب نیشابوری اوّل بود. به علاوه، این استاد، در فلسفه شاگرد مرحوم آقا بزرگ شهیدی بود و‌ در فقه و اصول شاگرد آقامیرزا محمد آقازاده خراسانی پسر صاحب کفایه. تألیفات مهم او عبارت‌اند از: ادوار فقه، قواعد فقه تقریرات اصول، سه رساله و رهبر خرد.

سید محمد مشکوه

سید محمد مشکوه، استاد کم‌نظیر کتاب‌شناسی و اسلام‌شناسی، سال‌های مدید استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و نیز دانشکده الهیات بود و بنده نیز در دانشکده حقوق دانشگاه تهران افتخار شاگردی ایشان در درس فقه را داشتم. وی پس از بازنشستگی، چند سال پایانی عمر را در لندن در محله کینزیگتون سپری کرد و من در لندن نیز سعادت تجدید عهد با این استاد بزرگوار را پیدا کردم و از دانش و معرفت او استفاده می‌کردم.

استاد مشکوه، کتاب‌های نفیس خطی و قدیمی خود را به دانشگاه تهران اهدا کرد و همین هدایای نفیس بود که در حقیقت پایه‌ تأسیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران شد. یکی از آثار ارزنده‌ او نشر متن پارسی مجهول المؤلف معتقد الامامیه است.

سید محمدباقر سبزواری

سید محمدباقر سبزواری، استاد فحل خطابت و سخنوری و ادبیات عرب و معارف اسلامی، سالیان دراز مدیر گروه ادبیات عرب دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران بود. تألیفات و آثار مهم او عبارت‌اند از:
ترجمه تلخیص‌البیان عن مجازات القرآن، از سید رضی، تصحیح چهارده رساله فارسی، از ابن سینا، فخر رازی و دیگران، الرساله الکمالیه فی الحقایق الالهیه، از امام فخر رازی، تصحیح ترجمه النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، از شیخ طوسی، تصحیح اسرار العبادات، از قاضی سید قمی، تصحیح البراهین، از فخر رازی، تصحیح لطایف الامثال از رشید وطواط و غیر آن‌ها. اخیراً دیدم شرح حال ایشان در خاطرات آقای حسین شاه‌حسینی بر اساس نوشته‌های من چاپ شده است.

باری، سخن در این است که این استادان بزرگ، همه در آموختن زبان انگلیسی در کلاس اکابری که در دانشکده الهیات تشکیل شد، شاگرد زنده‌یاد دکتر امیرحسین آریان‌پور بوده‌اند و بر اثر همین آموزش، سرانجام در ۱۳۳۷سه تن از استادان دانشکده الهیات (مرحومان استاد بدیع الزمان فروزانفر، استاد سید محمدباقر سبزواری و استاد سید محمد شیخ الاسلام کردستان) توانستند از ممرّ برنامه فول برایت و بودجه اصل ۴ (Point Four) ایالات متحده آمریکا به آن کشور مسافرت کنند.

مرحوم دکتر آریان‌پور، طی نقل خاطرات خود می‌گفت که بهترین متعلم این گروه از استادان در فراگیری زبان انگلیسی استاد فروزانفر بوده است که آریان‌پور بخشی از تحقیقات اروپاییان را درباره‌ مولانا برای او ترجمه می‌کرده. من نیز در لندن شاهد انگلیسی‌دانی استادم مرحوم مشکوه بودم. خدای همه‌شان را غریق رحمت کناد.

بله، چنین است سنت اهل علم که «اکابر» برای بهره گرفتن از دانش «اصاغر» به «کلاس اکابر» می‌روند و فرمود «ز گهواره تا گور دانش بجوی» را نصب‌العین خویش قرار می‌دهند. و این همان است که امروز در جامعه علمی به آن «آموزش مداوم» (Countinued education) می‌گویند. دکتر آریان‌پور استاد محبوب و اندیشمند دانشکده الهیات دانشگاه تهران نیز در این فرایند مبارک نقشی متعالی داشته که گزارش آن در این مقاله بهانه‌ای برای گزارد حق آن استاد فرزانه گردید.

در خاتمه مناسب می‌دانم که شعر زیر را که استاد دکتر مرتضی مشایخی برای شادروان استاد دکتر آریان‌پورسروده‌اند و در صفحه ۳۶۱ دیوان اشعار ایشان که با عنوان «آتش نهفته» با مقدمه‌ این بنده به کوشش جناب بهروز صاحب‌اختیاری از سوی انتشارات هیرمند منتشر شده است، نقل کنم.

اما پیش از آن به‌عنوان یکی از اهل علم باید دو نکته‌ جانبی را نیز در حق دکتر آریان‌پور بنویسم:

اول این که آریان‌پور، چپ‌گرا و به قول بعضی از رفقای ما در لندن «چپول» بود و بر پایه‌ همین مواضع، هم با رژیم سلطنتی بد بود و هم با مذهبیون، ولو آن‌که آن مذهبیون هم همسو با مبارزان ضدسلطنت باشند. اختلاف آریان‌پور در دانشکده الهیات با استاد مرتضی مطهری به همین دلیل بود.

دوم این‌که آریان‌پور هم در همه‌ عقاید و همه‌ موارد محق نبود. بارزترین موردی که نگاه انتقادی هر منتقدی را به سوی او جلب می کرد، این بود که به خلاف واقع، شورش پدربزرگش نایب‌حسین کاشی را که پس از سال‌ها یاغی‌گری به وسیله‌ دولت مرکزی دستگیر و اعدام شد، یک جنبش خودجوش مردمی معرفی می‌کرد. این ادعای غریب که مقبول کسی از اهل تاریخ و جامعه‌شناسی نبود، چیزی بر وزن او نیفزود.

قدما می‌گفتند که از حسنات یک فرد، این است که اشتباهات و معایب او قابل شمارش باشد؛ یعنی یکی دو تا باشد. با این حساب، این یکی دو مورد شذوذ و ردود آریان‌پور عظمت او را به‌عنوان یکی از مؤثرترین روشنفکران قبل از انقلاب، مخدوش نمی‌کند.

اما شعر رثائیه دکتر مرتضی مشایخی:

بگذار که چون باد صبا نرم و سبکبار/ از دامن کهسار به سوی تو برآریم

بگذار که در پای تو افتیم و به صد شکر/ باز این دل غم‌دیده به دست تو سپاریم

بر قله‌ی کاخ ادب کشور ایران/ در خدمت این مردم آزاده نشستی

آن روز که پیمان وفا با همه بستی/ با دوست تو پیوستی و از غیر گسستی

استاد سخن بودی و فردوسی دوران/ مفتون تو این قافله از پیر و جوان است

افسوس که «فرهنگ» گرانقدر تو استاد/ دیری است که از دیده‌ی عشاق نهان است

دیدیم جهانی ز غم مرگ تو نالید/ چون راحت ابنای بشر بود مرامت

از دل نرود یاد تو فرزانه‌ی یکتا/ پاینده و جاوید به گیتی شده نامت

در کاخ ادب قافله‌سالار تو بودی/ در محفل ماشمع شب تار تو بودی

با دشمن خونخوار به پیکار تو بودی/ ما را به جهان یاور و غمخوار تو بودی

با ترک عزیزان خود ای نادره استاد/ ترسم که شود کاخ ادب یکسره ویران

کی می‌روی از خاطر یاران وفادار/ کی می‌برد از یاد، تو را ملت ایران

https://www.asianewsiran.com/u/eXS
اخبار مرتبط
منوچهر آریان‌پور کاشانی، فرهنگ‌نویس، مترجم و مولف فرهنگ لغت دو زبانه آریان‌پور در آمریکا درگذشت.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید