هروقت خواستم شاه را فراموش کنم صدا و سیما شاه را نشانم داد تا فراموشش نکنم.
دیشب کنار بلقیس نوهام نشسته بودم و داشتیم با هم فیلم کانال نمایش را تماشا میکردیم و تخمه هم میشکستیم.
مادر بزرگ بچهها چای آورد و تلویزیون هم فیلم را بخاطر تبلیغات یکی از پفکها قطع کرد.
بلقیس کنترل را از دستم گرفت و گفت تا شروع فیلم، دوری بزنیم. با بالا و پائین کردن چند کانال، روی کانال مستند ماند. کانال مستند داشت مستند شاه، پهلوی دوم را نشان میداد. نوهام که سال آخر دبیرستان بود با شتاب زدگی روی من داد زد و گفت: "بابا بزرگ!"
گفتم: "بله!"
گفت: "زهر مار!"
با هم شوخی الفاظی هم داشتیم. گفتم: "باز چی شده!"
گفت: "چرا انقلاب کردید؟!"
برای انقلابی که کرده بودیم دلیل آوردم. بیفایده بود!
چطور میتوانستم بگویم ما برای عدالت اجتماعی، شکاف طبقاتی و معیشت قیام کردیم و به همه آنها رسیدهایم!
اعصابم بهم ریخت گوشی را گرفتم برای آقای جبلی زنگ زدم جواب نداد. برایش پیام دادم.
جناب جبلی سلام
چند ده سالی هست که ما جوانان ۵۷ میخواهیم شاه را فراموش کنیم ولی جنابعالی و رئیسان قبل از شما با پخش چند باره و تکراری مستند شاه یاد و خاطره آن را در ذهنهای جامعه زنده نگاه داشتهاید.
البته شاید پخش مستندهای شاه برای مقایسه در نحوه زندگی مردم و نوع حکومتداری قبل و بعد از انقلاب تا دهه ۷۰ قابل قبول باشد. ولی دشمن تلاش میکند دوران پهلوی را در اذهان جامعه و جوانان ما القاء نماید! شما این کار را نکنید.
لذا از جنابعالی تقاضا داریم با عدم پخش تکراری مستند شاه ما را در فراموش کردن آن دوران سخت که سختتر از حال این سالهای ما نبود یاری کنید.
با تشکر: سرگالش