آسیانیوز ایران؛ لذت اغلب زیاد طول نمی کشد، زیرا به زودی توجهمان به موضوعات دیگر جلب می شود.
ما از لذتی که تجربه می کنیم لذت می بریم، اما پس از مدتی یا علاقه خود را از دست می دهیم یا به دنبال چیز دیگری می گردیم. به عنوان مثال، ممکن است یک تکه شکلات بخورید و از آن لذت ببرید، اما بعد از چند تکه شکلات احساس کنید که دیگر نمی توانید بخورید.
فعالیت های لذت بخش اغلب زمان محدودی دارند. گاهی اوقات مقدار زیادی از یک چیز، لذت بخش نیست. اغلب ما کارهای دیگری داریم که باید انجام دهیم، مانند اشتغال، تمیز کردن خانه، رانندگی در جایی، تعمیر چیزی، یا انجام وظایف یا کارهایی که دوست نداریم. پس باید از انجام فعالیتی که به ما لذت میدهد دست برداریم و کارهای دیگری انجام دهیم.
وقتی غذای لذیذی میخورید از آن لذت میبرید، اما لذت برای مدت طولانی دوام نمیآورد، زیرا نمیتوانید به طور نامحدود به خوردن ادامه دهید. مدتی پس از پایان خوردن غذای موجود در بشقاب، احساس لذت از بین می رود. ممکن است از تماشای یک فیلم لذت ببرید، اما فیلم دقایقی مشخص طول می کشد و سپس به واقعیت روزمره خود باز می گردید. وقتی کتابی را می خوانید که از خواندن آن لذت می برید، در نهایت به صفحه آخر می رسید. ممکن است خاطره کتاب باقی بماند، اما بعد به دنبال کار دیگری میروید. همانطور که می بینید، همه لذت ها محدود به زمان است. پس از تعریف لذت، اجازه دهید در مورد شادی صحبت کنیم.
لذت اغلب ماهیتی عاطفی و فیزیکی دارد و اغلب به حواس پنجگانه بستگی دارد. شادی متفاوت است. این یک احساس درونی است و به حواس پنج گانه وابسته نیست. در لذت، عواطف و احساسات فعال هستند. در شادی آرامش و آسودگی وجود دارد. رویدادها و موقعیت های بیرونی ممکن است عواملی را که منجر به شادی می شود، ایجاد کنند. با این حال، شادی به آنها بستگی ندارد. این احساس آرامش و رضایت درونی است. اگرچه شادی از برخی جهات شبیه لذت است، اما متفاوت است.
چه زمانی احساس خوشبختی می کنید؟ زمانی که مشکلی حل شده باشد، زمانی که یک خبر خوب دریافت می کنید، زمانی که هدفی به دست می آید، زمانی که پول زیادی به دست می آورید، یا زمانی که عمیقا عاشق هستید، معمولا احساس خوشحالی می کنید.
برای چند لحظه احساس خوشبختی می کنید. در واقع چه احساسی دارید؟ شما احساس آزادی و سعادت می کنید، انگار خورشید به شما می تابد و هیچ نگرانی ندارید و هیچ چیز شما را آزار نمی دهد. این حالت شادی و آرامش است. برای چند لحظه احساس می کنید که باری برداشته شده است و هیچ ترس یا تردیدی احساس نمی کنید و به کار بعدی که قرار است انجام دهید فکر نمیکنید.
برای چند لحظه نه فکری هست و نه زمانی. این لحظات آرامش و شادی است. بدون هیچ گونه تفکر، شک و انتظاری احساس آرامش عمیقی را تجربه می کنید. برای یک لحظه ذهنتان خالی میشود. در این وضعیت خالی، شادی به وجود می آید. شادی با آرامش درونی مرتبط است.
شادی عمیق معمولاً زیاد دوام نمی آورد، زیرا ذهن شما برای آرام بودن تربیت نشده است. همه افکار، آرزوها، شک ها، نگرانی ها، ترس ها یا انتظارات دوباره برمی خیزند و آرامشی را که چند لحظه پیش تجربه کرده اید پنهان می کنند. خوشبختی حالت آرامش درونی و آسودگی درونی است. همه به دنبال خوشبختی هستند، در حالی که در واقع، جستجوی آرامش درونی و رهایی از تفکر بی وقفه است.
شادی و آرامش درونی از یک منبع می آید، از درون. از طریق آموزش می توانید به حالتی برسید که شادی و آرامش بیشتر و بیشتر تجربه شود. هر چه بیشتر بتوانید ذهن خود را از اجبار فکر کردن بی وقفه، حرکت از یک فکر به فکر دیگر بدون استراحت رها کنید، بیشتر می توانید از آرامش و شادی درونی لذت ببرید.
همانطور که می بینید، اگرچه لذت و شادی باعث شادی و احساس خوب می شود، اما یکی نیستند. ما هم به لذت و هم به شادی نیاز داریم و از آن لذت می بریم و در حالی که لذت اغلب با احساسات جسمانی مرتبط است اما شادی بیشتر یک احساس درونی است که با آرامش درونی و آرامش روحی و عاطفی همراه است.
مارکو فرری"کارگردان معروف ایتالیایی فیلمی به نام "شکم چرانی بزرگ" در کارنامه خود دارد. شکم چرانی بزرگ داستان زندگی چهارمرد ثروتمند و عیاش است که تصمیم گرفته اند در ویلای بزرگی گرد آمده و آنقدر بخورند تا بمیرند!
این فیلم به مانند "سالو" پازولینی از فیلمهای جنجالی تاریخ سینمای اروپاست و در همان سال اکران سروصدای زیادی در پی داشته است. در وصف فیلم همینقدر بس که تماشای آن باعث تنفر انسان از بسیاری از غرایز از جمله غذا خوردن می شود. شکم چرانی بزرگ" نمایش اجبار به لذت بردن است. اجباری که کم کم لذت را به امری مشمئزکننده و حال به همزن تبدیل می نماید. در این فیلم غدا خوردن به بلعیدن و نشخواری حیوانی، سکس و شهوت به عملی چندش آور، ویلای بزرگ و اعیانی به توالتی کثیف و فیتیش و علاقه شدید به خودرو، کنشی به شدت نفرت انگیز جلوه گر می شود. "اجبار به لذت بردن" منطق جهان مصرفی است. لذت از خرید، لذت از خوردن، لذت از تعدد روابط جنسی، لذت از سرعت و... منطق مصرف گرای سرمایه داری با ابزارهای رسانهای و تبلیغاتی تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا به مخاطبان خود بقبولاند که آن لذت واقعی در مصرف کالایی است که ما آن را می فروشیم، لذت واقعی در خرید این خانه، این خودرو، این مارک، این ژل و قرص تاخیری، عمل جراحی زیبایی و... است. اما در اینجا باید منطق روانی اجبار به لذت توجه داشت. همانگونه که شکم چرانی نتبجه معکوس دارد و باعث دلپیچه و نفرت از غذا می شود، اجبار به لذت بیشتر در هر غریزه دیگری نیر نتیجه ناخوشایندی در پی دارد. اسلاوی ژیژک می گوید: "وقتی لذت بردن اجباری میشود دیگر چندان خوشایند نیست" ژیژک برای توضیح ایده خود، به نمایش نحوهی آموزش جنسی در فیلم "مانتی پیتون" اشاره میکند. در اینجا بهجای آموزگاری که با حالتی شرمزده دربارهی جفتگیری پرندهها و زنبورها با دانش آموزان سخن بگوید و آنها هر هر بخندند، آموزگاری را میبینیم که آمیزش جنسی را بدون رودربایستی و به طور آشکار برای شاگردان تشریح میکند، حتی تا آنجا که پیشنهاد میکند آنرا به صورت عملی نشان دهد... تا آنجا که به شاگردان مربوط میشود، آنها یا شرمزده هستند یا کسل شدهاند و سرانجام، چنانکه در یک درس عادی و کسل کننده معمول است، خود را با نگاه کردن به بیرون از پنجره سرگرم میکنند" پایان و نتیجه "اجبار به لذت" یا "غرق شدن در لذت" همین است. رخوت، خمودگی، کسالت و پوچی.. انسان امروزی [به ویژه انسان غربی] رفاه، راحتی، ابزارهای تکنولوژیک، ثروت و آزادی بسیار بیشتری نسبت به انسان جهان ماقبل مدرن دارد، اما به مراتب انسانی افسرده، تنها، منزوی، بی عشق و تهی تر است که "وفور لذت" را جایگزین شادی و "لذت اصیل" کرده است.
و در پایان، چند جمله از فیلسوفهای بزرگ دربارهی شخصیت و نقاب:
1. فریدریش نیچه:
هرچه بیشتر انسان بکوشد خود را در ظاهر نقابدار جلوه دهد، از خودش دورتر میشود...
2. ژان پل سارتر:
ما خود را با آنچه دیگران از ما میبینند تعریف میکنیم، اما در حقیقت هیچکس نیستیم؛ تنها نقابهایی هستیم که برای حفظ ظاهر بر چهره داریم....
3. آرتور شوپنهاور:
انسان نقاب خود را برای دیگران به نمایش میگذارد، اما ذات واقعیاش همواره در پس نقاب باقی میماند...
4. رالف والدو امرسون:
شخصیت هر کس از آنچه میخواهد نشان دهد فراتر است. هرچه بیشتر تلاش کنی خود را مخفی کنی، حقیقت وجودت بیشتر برملا میشود...