یکشنبه / ۷ بهمن ۱۴۰۳ / ۱۶:۳۸
کد خبر: 27413
گزارشگر: 548
۱۲۴
۰
۰
۲
قتل ناموسی در پیرانشهر

پدری دختر ۱۷ ساله اش را کشت

پدری دختر ۱۷ ساله اش را کشت
کانی عبداللهی به دلیل ارتباط با یک پسر، توسط پدرش با ضربات چاقو به شدت زخمی شد. با وجود انتقال او به بیمارستان پیرانشهر، شدت جراحات وارده، جان وی را گرفت. پس از این حادثه، پیکر کانی برای انجام بررسی‌های پزشکی قانونی منتقل شد و پدر او، که به‌عنوان متهم این جنایت شناخته شده است، توسط نیروهای انتظامی دستگیر شد. بررسی های انجام شده نشان می دهد پدر کانی به دلیل ظن داشتن ارتباط از سوی دخترش با پسری جوان او را به قتل رسانده است.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی: کانی عبداللهی به دلیل ارتباط با یک پسر، توسط پدرش با ضربات چاقو به شدت زخمی شد. با وجود انتقال او به بیمارستان پیرانشهر، شدت جراحات وارده، جان وی را گرفت. پس از این حادثه، پیکر کانی برای انجام بررسی‌های پزشکی قانونی منتقل شد و پدر او، که به‌عنوان متهم این جنایت شناخته شده است، توسط نیروهای انتظامی دستگیر شد. بررسی های انجام شده نشان می دهد پدر کانی به دلیل ظن داشتن ارتباط از سوی دخترش با پسری جوان او را به قتل رسانده است.

سرهنگ یونس ارجمند، فرمانده انتظامی شهرستان پیرانشهر، در تشریح این حادثه عنوان کرد: پس از وقوع قتل دختر ۱۷ ساله با ضربات چاقو، رسیدگی به این موضوع به‌سرعت در دستور کار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت. تیم ویژه کارآگاهان با انجام اقدامات اطلاعاتی و بررسی‌های همه‌جانبه موفق شدند متهم را در کمتر از یک ساعت شناسایی و دستگیر کنند.» وی افزود: «در بازجویی‌های تخصصی، متهم به قتل با انگیزه اختلافات خانوادگی اعتراف کرد.» هم اکنون پدر کانی در بازداشت به سر می برد و جسد مقتول نیز برای انجام معاینه های دقیق به پزشکی قانونی منتقل شده است.

بر اساس گزارش‌ها، عموی کانی نیز سال گذشته دختر خود را با انگیزه ناموسی به همین شیوه به قتل رسانده بود. این حوادث پی‌درپی، بار دیگر زنگ خطر درباره خشونت‌های ناموسی در این منطقه و برخی دیگر از نقاط کشور را به صدا درآورده است.

قتل‌های ناموسی به مواردی اطلاق می‌شود که طی آن مردان یک خانواده با انگیزه‌هایی مرتبط با مسائل فرهنگی، سنتی یا خانوادگی اقدام به اعمال خشونت و قتل زنان خانواده می‌کنند. این نوع خشونت ریشه در باورهای نادرست اجتماعی و سنتی دارد که زنان را مسئول شرافت خانوادگی می‌دانند. متأسفانه، در قوانین ایران، شرایطی در نظر گرفته شده است که برخی از مرتکبان قتل‌های ناموسی از مجازات‌های سنگین معاف می‌شوند. این موضوع همواره با انتقادهای گسترده از سوی فعالان حقوق بشر و نهادهای مدافع حقوق زنان مواجه بوده است.

 

ریشه قتل‌های ناموسی کجاست؟

کارشناسان حقوقی معتقدند که برای جلوگیری از قتل های ناموسی همچون قتل زن جوان اهوازی، رومینا اشرفی و... جدا از برخورد سریع و قاطع، باید ضمن فرهنگ سازی، پیشگیری از وقوع چنین جرایمی در اولویت باشد. شنبه ۱۶ بهمن ماه 1400، قتل فجیع زن جوانی  بدست همسرش در اهواز رخ  داد که در فیلم منتشرشده در فضای مجازی همسر این زن پس از قتل او  سر بریده اش را در شهر  گرداند. وقوع چنین قتلی نه تنها باعث  جریحه دارشدن و تشویش  اذهان عمومی شد بلکه به نوعی  ترویج خشونت در جامعه را به نمایش گذاشت. بی شک این سری قتل ها که به عنوان قتل های ناموسی مطرح می شود، اولین  قتل نبوده و آخرین قتل هم نیست و در گذشته هم قتل هایی همچون رومینا اشرفی(دختر ۱۴ ساله تالشی  که به دست پدرش با داس سرش بریده شد) یا جنایت خیابان گاندی یا همان ماجرای «شاهرخ و سمیه» که (سمیه برادر ۸ ساله و خواهر ۱۳ ساله خود را با همدستی شاهرخ به قتل رساند) و یا قتل بابک خرمدین (فیلمسازی که بدست والدین کهنسالش تکه تکه و به قتل رسید) و... نیز رخ داده بود. قتل های حیثیتی و ناموسی از مصادیق جنایات عمدی است و در تمام این قتل ها  جدای از دستگیری متهم یا متهمان و رسیدگی سریع به اینگونه پرونده ها باید علل وقوع اینگونه جرایم  بررسی شود و پیشگیری از وقوع جرم و فرهنگ سازی و منع خشونت های خانوادگی از دیگر اقداماتیست که باید انجام شود. اعمال مجازات و قصاص این گونه متهمان  به تنهایی کافی نیست و تاثیری ندارد؛ چرا که اگر تاثیرگذار بود، دیگر چنین فجایعی در جامعه رخ نمی داد! لذا بهتر است که فرهنگ سازی کنیم و با آسیب شناسی علت این گونه حوادث را جویا شویم. در حادثه اخیر در اهواز و ورود دستگاه قضایی، متهم اصلی پرونده دستگیر شد و فیلم این قتل در فضای مجازی توسط خبرگزاری رکنا با عنوان «قتل عروس ۱۷ ساله توسط شوهرش در اهواز» منتشر شد.  پس از آن  هیات نظارت بر مطبوعات اعلام کرد که در پاسخ به مطالبات به حق مردمی برای جلوگیری از انتشار تصاویر خشونت‌آمیز و مغایر با سلامت روانی جامعه، پایگاه خبری "رکنا" توقیف شد! پیرو آن حجت‌الاسلام والمسلمین صادق مرادی رئیس کل دادگستری استان خوزستان اعلام کرد که  متاسفانه قتلی در اهواز اتفاق افتاد و متعاقب آن، قاتل اقدام به نمایش عمل فجیع خود در یکی از خیابان‌های شهر کرد، که این امر موجب خدشه به امنیت روانی شهروندان شده است. با تلاش پلیس و صدور دستورات قضایی لازم، عوامل قتل شناسایی و ساعاتی پس از حادثه دستگیر شدند. دستگاه قضایی استان با متهم این حادثه قاطع و سریع برخورد می‌کند. دستگاه قضایی چگونه می خواهد با متهم این پرونده برخورد قاطع داشته باشد؟ چه اقداماتی باید انجام شود که هر چند سال یکبار دیگر شاهد چنین قتل هایی در جامعه نباشیم؟ مجازات قاتلین این گونه قتل ها که خود اولیای دم محسوب می شوند چیست؟

هوشنگ پوربابایی یکی از وکلای باسابقه دادگستری معتقد است که در خصوص فاجعه فجیعی که در اهواز رخ داد و یک جوانی با  قتل همسرش مرتکب جرم دیگری مبنی بر اینکه سر همسرش را در  شهر می گرداند تا مردم ببینند از چند جهت قابل بررسی است.‌ اظهارنظرهای متعددی  توسط مقامات قضایی صورت گرفته مبنی بر اینکه برخورد قاطعی می شود. به این موضوع  باید هم از لحاظ حقوقی و  قضایی  و هم از حیث جامعه‌شناسی و روانشناسی و  از حیث فرهنگ سازی توجه کرد. از حیث حقوقی و قضایی فردی مرتکب قتلی شده و قتل عمد است و مرتکب جرم دیگری هم شده که بیم تجری هم می رود و هم از جنبه حقوق خصوصی باید به آن پرداخت. زیرا اولیای دم حق دارند مطالبه قصاص را از محکمه  و دستگاه قضایی داشته باشند و دیگر از جنبه عمومی موضوع قابل بررسی است؛ زیرا باعث تشویش اذهان عمومی شده و بیم تجری هم می‌رود و نظم عمومی را هم مختل کرده و اذهان عمومی را آزرده کرده است و  از جنبه عمومی هم باید متهم مجازات شود؛ البته برابر قانون و  مطابق روح قانون و در شرایطی که تعدد حاکم است ابتدا قصاص اجرا می شود. نکته مهم دیگر فارغ از قاطعیت یعنی برخورد شدید توسط دستگاه قضا،  سرعت در رسیدگی و سرعت در مجازات کردن است.  از این حیث که" سرعت" خود  جنبه آموزشی خواهد داشت و افرادی  که چنین موضوعی را دیدند متنبه می کند از اینکه بعضی ها ممکن است به اشتباه، تلقی شان این باشد که می شود دست به چنین کارهایی زد و چنین رفتارهایی را  مرتکب شوند که  از آن جلوگیری می کند، اما اگر سرعت در رسیدگی توام با قاطعیت در این فقره  واقع شود، قطعاً افرادی که متوجه قضیه می شوند، متنبه خواهند شد؛ بنابراین درخواست این است که  به خاطر همین آزردگی روحی جامعه و هم به خاطر اینکه افراد دیگری مرتکب چنین اعمالی نشوند و چنین رفتارهایی تجری پیدا نکند، مجازات سریع می تواند از این امر جلوگیری کند. از بعد جامعه شناسی یا روانی  می دانید که معمولاً قتل هایی با انگیزه های ناموسی با تفکر سنتی بعضا در جوامع  اتفاقاتی را حادث می شود که اجتناب ناپذیر است. هر چه افراد جامعه ما سنتی تر تفکر می کنند و هرچه آموزش کمتری می بینند و هرچه رسانه های اجتماعی یا وسایل آموزشی  در انجام وظایف خود که یک نوع آگاهی سازی است کمتر  به این گونه مسائل می‌پردازند، این تعصبات قومی یا قبیله ای یا سنتی و نگاهی که اساسا یک مرد به زن دارد و تلقی اش این است که او کنیزش است و مرد، حاکم بلامنازع زن هست و حق دارد هر رفتاری با این زن کند و برایش امتیاز محسوب می شود؛ اگر چنین آموزش‌هایی را در سطح جامعه خصوصا در شهرها و بافت هایی که این نوع نگاه به لحاظ سنتی بیشتر تقویت شده، ما قطعاً شاهد بروز چنین مواردی به مراتب کمتر خواهیم بود. در برخی مناطق چه بسا کسانی هستند با این تفکر سنتی فکر می کنند که اگر زن به هر دلیلی به دستورات شوهر تمکین نکند، یا خدایی نخواسته به تنهایی به سفر برود، فارغ از اینکه بررسی می کنند علت و پیدایش چنین مواردی  چه هست، با  این تلقی که باید سرش را برید و کف دستش گذاشت رفتار می کنند؛ لذا  این رفتارها، رفتارهایی است که  از نگاه سنتی نشات می گیرد؛ یعنی چنین رفتارهایی با شیوه های سنتی، جامعه را دچار مخاطره می کند. واقعاً و حقیقتا و بارها گفته شده با توجه به پیشرفت جامعه و با توجه به پیشرفت تکنولوژی، قطعا  نگاه ها  باید نسبت به نوع مالکیت یا روابط بین زوجین یا خواهر و برادر یا مادر و فرزند  تغییر پیدا  کند و  باید این تلقی در جامعه ایجاد شود که او در قالب یک قرارداد مساوی وارد یک عقد نکاحی شده که یک سری حقوق هم برای او قابل تصور است و هم شرع برای او در نظر گرفته و هم قانون و هم عرف. بدون توجه به این دو مسئله و تلقی اینکه قراردادی که بین مرد و زن منعقد می شود، قرارداد یکجانبه  و یک طرفه است و  مرد حق دارد هر شرطی که او بخواهد برای همسرش تعیین کند و همسر ملتزم به انجام آن تعهد باشد، نمی شود  گفت قرارداد و باید به آن  گفت استبداد. بنابراین، این نوع فضا باید توسط رسانه‌ها و آموزش و پرورش یا  کسانی که به عنوان مشاور در ابتدای ازدواج دخالت می کنند، آن ها را آموزش بدهند یعنی حقوق زن را هم تبیین کنند. بالاخره او هم بعنوان انسان خواسته هایی دارد.  این موارد اگر به درستی انجام شود و بطور همزمان در رسانه‌ها و آموزش و پرورش و  کتب درسی تدوین شود، قطعاً موثرتر خواهد بود؛ و الا اگر ما به عنوان دستگاه قضا برخورد قاطعی کنیم که اتفاقاً باید کرد، خیلی تاثیر بسزایی در جرایم بعدی ندارد. اما امیدوارم در این فضاهایی که ایجاد می شود، رسانه‌ها به ابعاد قضیه بپردازند و این موضوعات را در سطح وسیع منتشر کنند ضمن اینکه دستگاه قضایی صددرصد باآن  برخورد کند تا باعث تنبه شود.

سیدمهدی حجتی یکی دیگر از وکلا معتقد است که مسئله ی اصلی که در خصوص قتل های ناموسی اتفاق می افتد، چیزی در قالب برخورد قاطع از نظر حقوقی قابل تصور نیست؛ زیرا بزه قتل عمدی در کشور ما در زمره جرایمی است که با عفو اولیاء دم مقتول یا تراضی قاتل و اولیاء دم به دیه، اجرای قصاص به عنوان حق اولیاء دم را منتفی می کند و با توجه به جو حاکم بر استان های جنوبی و گزارش هایی که در خصوص ناموسی بودن قتل در رسانه ها منتشر شده و فشار افکار عمومی بر خانواده مقتول برای گذشت،  صرفا امکان اعمال مجازات از حیث جنبه عمومی جرم  که طبق ماده ٦١٢ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی، حبس از سه تا ده سال است را به عنوان مجازات قانونی برای مرتکب فراهم می کند و دادگاه می تواند با توجه به اخلال شدیدی که در نظم عمومی به عمل آمده و بیم تجری دیگران می رود، با استدلال و مستند به تبصره الحاقی به ذیل ماده ١٨ قانون مجازات اسلامی در قانون کاهش حبس تعزیری، حداکثر مجازات قانونی را اعمال کرد. در نهایت دادگاه می تواند در خصوص مرتکب مبادرت به اعمال مجازات تکمیلی نیز بنماید. با توجه به اینکه مرتکبین بعضا با سلاح سرد در معابر حاضر گردیده، به اتهام قدرت نمایی با چاقو نیز تعقییب کیفری خواهند شد که با توجه به ماده ١٣٤ قانون مجازات اسلامی، این مجازات که اخف از مجازات جنبه عمومی قتل عمدی است، قابل اجرا نیست و مثلا برادر مقتول نیز به عنوان ممسک و معاون در قتل عمدی قابل تعقیب است. به نظر می رسد که مقصود از برخورد قاطع در خصوص این موضوع، تسریع در فرایند دادرسی باشد نه برخورد قاطع از حیث ماهیتی که صرفا امکان اعمال مجازات قانونی وجود دارد. در اینگونه پدیده های مجرمانه،در گام نخست سرعت عمل در شناسایی و دستگیری متهمان حایز اهمیت است. در گام دوم سرعت در رسیدگی قضایی و صدور حکم  قرار دارد. دستگاه قضا و عدالت در این مرحله باید با صدور احکام متناسب و عبرت آموز در چارچوب اعاده نظم اجتماعی و پیشگیری از وقوع این دسته از جرایم گام بردارد. تحلیل جرم شناختی موضوع و واکاوی علل وقوع این گونه جرایم از سوی حقوقدان و جرم شناسان می تواند در پیشگیری و جلوگیری از تکرار این جرایم موثر باشد.. باید به این نکته توجه کرد که عوامل بستر ساز وقوع این حوادث کدامند؟ علل رشد استفاده از سلاح سرد در منازعات چیست؟ راه های پیشگیری از وقوع این گونه جرایم چیست؟ میزان موفقیت نهادها و سازمانهای متولی پیشگیری از جرم دراین رابطه چه میزان است؟ زمینه های بروز این اعمال فجیع باید شناسایی و ریشه باورهای غلط و یک سونگری طلبکارانه و مرد سالارانه  که متاثر از برخی مولفه های فرهنگی و اجتماعی در برخی جوامع است باید خشکانده شود. گاهی برای عادی سازی این حوادث گفته می شود که در بسیاری از جوامع و کشورها شاهد بروز چنین فجایعی هستیم. پرسش این است آیا از جامعه ایران که دارای صبغه های دینی و فرهنگی و مولفه های قوی اجتماعی است وقوع این حوادث پذیرفتنی است؟ بر اساس قانون اساسی ایران حفظ کرامت انسان ها اعم از زن و مرد بطور یکسان در نظر گرفته شده است و هم چنین در مقررات جزایی مانند آیین دادرسی کیفری و قانون مجازات اسلامی حدود و ثغور و نحوه رسیدگی و حقوق اولیای دم و قاتل نیز به روشنی مشخص است بنابراین هر چند وقوع این نوع حوادث تاثیر منفی بر روح و روان جوامع می گذارد اما نمیتوان رسیدگی را متاثر و متوقف بر احساسات و عواطف کرد و این موضوعی است که قضات محترم بر زوایا ی آن احاطه کامل دارند. قانون پیشگیری از وقوع جرم مشتمل بر ۱۰  ماده و ۷ تبصره مصوب ١٣٩٤/٦/٢١ است. ماده ٢ این قانون شورایی را طراحی کرده است مشتمل بر ٢٢ عضو که عالی ترین مقامات کشور از سه قوه را در بر می گیرد. مانند ریاست قوه قضاییه، معاون اول رئیس جمهور، دادستان کل کشور، فرمانده نیروی انتظامی و فرمانده نیروی مقاومت بسیج، رئیس صدا و سیما و... دبیر این شورا یکی از معاونین قوه قضاییه است؛ لذا با این ظرفیت عظیم که قانونگذار برای پیشگیری از وقوع جرم ایجاد کرده است، اولا با توجه به رشد برخی جرایم و ضرورت پییشگیری باید از این ظرفیت قانونی بطور کامل استفاده کرد. ثانیا دبیرخانه این شورا ضمن انعکاس عملکرد بطور مستمر می تواند از همه ظرفیت های مدنی موجود در جامعه استفاده نماید؛ بنابراین ضمن تسریع در روند رسیدگی قضایی بصورت قاطع و با حفظ حقوق اولیای دم و متهمین بر اساس تعالیم اسلام و قوانین جاری کشور یکی از اقدامات قاطع دیگر نیز می تواند استفاده از ظرفیت قانونی و مدنی پیشگیری از وقوع جرم باشد که پیشگیری بسیار کم هزینه تر است. میانگین قتلهای ناموسی در پاره‌ای از نقاط و  در ایران  بالاست و می بینیم که میانگین این قتل ها در سال شاید  بالای ۵۰۰ نفر برسد. می دانیم که بیشتر انگیزه  قتل های ناموسی معلول یکسری باورهاست و افکار غلط مردسالارانه و نابرابری جنسیتی و یا پایبندی به یک سری اعتقادات سنتی از جمله اینکه ننگ با خون پاک می شود، باعث می شود که اینقدر قتل های ناموسی را هر سال شاهد باشیم و متاسفانه در این گونه جوامع و طایفه ها زن فی نفسه تعریف ندارد یعنی توسط مرد یا برادر یا پدر تعریف می شود و اعضای مرد، خانواده خود را مالک مطلق العنان زنان میدانند و  از  سویی نباید فراموش کنیم شرایط سخت زندگی و مشکلات اقتصادی باعث شده که در میان خانواده ها خشونت فیزیکی و خشونت کلامی رشد پیدا کرده و رواج یابد که فجیع ترین آن ها قتل های ناموسی است و درصد بالایی از قتل های عمدی را در کشور تشکیل می‌دهد. راهکارهایی بارها از سوی متخصصین فن ارائه شده و مهمترین آن  از بین بردن علل  به وجود آمدن این جنایت هاست و ما نباید انتظار داشته باشیم تا این علل و عوامل که در کنارش  فقر  و ناامیدی  نسبت به آینده  و باورها و پندارهای غلط مردسالارانه در اینگونه جوامع است این گونه فجایع حل شود .  متاسفانه بسیاری از این قتل های ناموسی شاید علنی نشود زیرا  خانواده حمایت می‌کند و اعضای خانواده یا اعضای این گونه طایفه ها به نوعی از این گونه رفتارها حمایت می‌کنند و  خودشان را جای قاضی و محکمه می‌گذارند و به خودشان این حق را می‌دهند که  برخوردهای این چنینی کنند و به عملکرد خودشان هم افتخار می‌کنند و این باور ها  باید از بین برود. در این جنایات ما این افراد را از لحاظ روانی بیمار تلقی نمی کنیم؛ چون در مواقعی این قتل ها در راستای انجام یک وظیفه فرهنگی و به منظور انجام یک تکلیف خانوادگی و قوم و خویشی است همانگونه که در خصوص قتل رومینا دیدیم و در غرب و شرق و جنوب کشور ما بعضاً در زندگی‌های قبیله‌ای که کماکان سنت ها حاکم است وقوع این جنایات را داریم و  پاسخی است به مطالبات فرهنگی و ارزش هایی که به هر حال در نظر مردم نهادینه شده است. فراموش نمی کنم در حدود ۱۵ سال قبل برای آموزش قضات به استان خوزستان دعوت شدم  و در آبادان بعد از برگزاری کلاس ها با مسئولین قضایی  وقت صحبتی داشتیم و یکی از آنان حکایتی را نقل کرد که طی آن گفته شد که دختر جوانی مرتب به جلوی دادگستری می آمده و از مقامات قضایی درخواست حمایت می‌کرده است که برادر من قصد کشتن من را دارد؛ چرا که من در تلفن همراه خود پیامکی برای جوان دیگری ارسال کرده بودم  یا پیامک را دریافت کرده بودم و خانواده این موضوع  را لکه ننگ تلقی می کنند و قصد کشتن مرا دارند؛ ظاهرا  بدلیل اینکه  این ادعا در حد یک قول شفاهی و طرح یک مطلبی که ظاهراً خیلی جدی به نظر نمی رسیده بود، مقامات قضایی و انتظامی به آن توجه نمی کنند و  مدتی بعد سر این دختر بریده می شود و توسط برادرش به قتل می رسد. ظاهرا این شیوه به نوعی در راستای اجابت از یک سری تکالیف قوم و قبیله ایست که حاکمیت دارد. مسلما از لحاظ پیشگیری، باید مدیران جامعه با انتقال آموزه ها  از طریق رسانه‌ها به ویژه رسانه ملی بستری فراهم کنند که خانواده های وابسته به ارزشهای سنتی در چهارچوب واقعیت های روز به ارزیابی رفتار فرزندان خود بپردازند. ذهنیت گرایی بدون توجه به واقعیت موجب بحران در خانواده و اجتماع می شود. باید با حمایت از خانواده ها از طریق انتقال آموزه ها در مکان های عمومی مثل سالن های شهرداری و غیره و یا استفاده از یک متخصص روانشناسی و یا جامعه شناسی در تریبون های مساجد یا نماز جمعه و یا حتی  همایش ها زمینه ای  فراهم کنند که خانواده‌ها با واقعیت های روز و نقش فضای مجازی و رسانه ها در استحاله فرهنگی فرزندان آشنا شوند و  با استخدام روانشناس در شهرها و حتی بخش ها امکان استفاده از خدمات مشورتی آنان فراهم شود و اصولاً همانند وکیل خانواده و پزشک خانواده زمینه جلوگیری از این نوع حوادث مشابه را فراهم کنیم. ضمن انکه نیروی انتظامی و مسولان قضایی این اموزش را داشته باشند که اگر فردی به انها مراجعه کرد و تقاضای حمایت انتظامی یا قضایی کرد، به راحتی از آن نگذرند و سعی کنند با دعوت از خانواده، علت را جویا شوند و اگر احساس کنند که خطری متوجه فرد یا افرادی است با نوعی پیشگیری کیفری و اخذ التزام یا تعهد یا آموزش و معرفی به روانشناس امکان جلوگیری از این حوادث را برای مردم فراهم کنند. افزایش مجازات تاثیری  نخواهد داشت و در این نوع جرایم معمولا این اشخاص مجازات نمی‌شوند. مجازات قانونی یعنی قصاص نسبت به  آن ها اعمال نمی شود؛ چرا که وقتی خود خانواده دست به قتل یکی از افرادش می‌زند قطعاً صاحبان حق قصاص نیز خود آنها خواهند بود و با گذشت از این حق و عدم مطالبه آن امکان قصاص را  از بین می‌برند. ضمن اینکه  قصاص و اعمال این مجازات تأثیری در پیشگیری از وقوع جرم ندارد. زیرا این افراد با علمی که می‌دانند مجازات می‌شوند، همانند سایر جنایتکاران دست به جنایت می‌زنند. مجازات تعزیری تا ۱۰ حبس هم چندان اثرگذار نخواهد بود و بعد از مدتی با این قوانین ارفاق آمیز معمولا این افراد یا با مرخصی از زندان آزاد می شوند یا  از آزادی مشروط استفاده می کنند. شاید بهتر باشد که در خصوص اینگونه فجایع در جامعه  فرهنگ سازی شود و با آسیب شناسی علت این گونه حوادث را جویا شد. بارها این  مطالب گفته و  نوشته شده اما ظاهراً  مدیریتی آن  در برابر مشکلات اقتصادی و دیگر مسایل جامعه فراموش می شود. به راستی چرا کار ریشه ای در این خصوص انجام نمی شود؟

https://www.asianewsiran.com/u/fZw
اخبار مرتبط
پسر جوانی که در اقدامی هولناک دختر ۱۶ ساله‌ای را به قتل رسانده بود، دستگیر شد.
یک زن ۳۸ ساله سوئیسی که در سال ۲۰۰۷ به فینال مسابقات دختر شایسته سوئیس رسیده بود، به طرز فجیعی به دست شوهرش کشته شد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید