آسیانیوز
ایران؛ سرویس اقتصادی:
بانک
مرکزی در بین اسکناسهای در جریان، تصویر ایران چک ۲۰۰ هزار تومانی جدید با طرح
چوگان استاد فرشچیان را منتشر کرده است. از ویژگیهای امنیتی این اسکناس ایران چک،
نخ امنیتی پنجرهای با رنگ متغیر متحرک است. این نخ دارای پوشش ویژهای است که با
تغییر زاویه دید، رنگ آن از طلایی به سبز تغییر میکند. همچنین بر روی آن، نشان
بانک مرکزی و عبارت لاتین I.R.IRAN درج شده
است. ویژگی دیگر آن مرکب متغیر رنگی مغناطیسی است. در پشت ایرانچک عدد ۲۰۰ به
صورت لاتین با استفاده از مرکب فوق امنیتی مغناطیسی چاپ شده است که در صورت تغییر
زاویه دید، طیف رنگی عدد ۲۰۰ از طلایی به سبز تغییر میکند.نوار درخشان، ویژگی امنیتی
دیگری است که در این اسکناس به کار رفته است. در چاپ قسمتی از پشت ایرانچک، از
مرکب درخشان به صورت نوار عرضی استفاده شده است که در صورت تغییر زاویه ایرانچک،
طرح مذکور به صورت درخشان نمایان میشود.ویژگی دیگر تصویر مکمل است. به این صورت
که قسمتی از عدد ۲۰۰ در رو و قسمتی دیگر از آن در پشت ایرانچک چاپ شده است که در
مقابل نور یکدیگر را تکمیل میکنند و عدد ۲۰۰ را به صورت کامل نمایان میکند. همچنین
این ایران چک دارای چاپ برجسته است. این نوع چاپ با انگشتان دست به سهولت قابل لمس
و شناسایی است. تصویر بنای اصلی روی ایرانچک، عبارت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
و ارزش اسمی ایرانچک به این روش چاپ شدهاند.
گفتنی
است، واترمارک و الکتروتایپ ویژگی دیگری که در آن استفاده شده است. تصویر سهبعدی
بخشی از گلدسته مسجد امام اصفهان به همراه عدد ۲۰۰ به صورت لاتین به شکل مخفی در
خمیره کاغذ قرار گرفته است و در مقابل نور به راحتی قابل رؤیت است. استفاده از الیاف
فلورسنتی نامرئی ویژگی امنیتی دیگر است. در فرایند ساخت کاغذ ایرانچک از الیاف بسیار
ریزی استفاده شده است که هر یک از این الیاف در زیر نور ماورای بنفش، در رنگهای
آبی، قرمز، سبز و زرد مشاهده خواهد شد. دیگر ویژگیهای این اسکناس به شرح زیر است:
چاپ با مرکب فلورسنت؛ چاپ شماره سریالها با استفاده از مرکب قرمز و سبز فلورسنت
انجام شده است و تحت تابش نور ماورای بنفش به رنگهای طلایی مایل به زرد و سبز
درخشان تغییر طیف میدهند.ریزنوشته (میکروپرینت)؛ نوشتههای بسیار ریزی که با
ابزار بزرگنمایی قابل رؤیت هستند و تنها دستگاههای چاپ امنیتی قادر به چاپ آنها
هستند. طراحی خطی سهبعدی (مدالین)؛ نوع ویژهای از طراحی امنیتی است که در آن
نقوش به صورت برجسته به نظر میآیند.
۱۱ ویژگی
امنیتی ایرانچک جدید
۱۱ ویژگی امنیتی ایرانچک جدید که از تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ منتشر شده، به شرح زیر
است:
نخ امنیتی
پنجرهای با رنگ متغیر متحرک
این
نخ دارای پوشش ویژهای است که با تغییر زاویه دید، رنگ آن از طلایی به سبز تغییر میکند.
همچنین بر روی آن، نشان بانک مرکزی و عبارت لاتین I.R.IRAN درج
شده است.
مرکب
متغیر رنگی مغناطیسی
در
پشت ایرانچک عدد 200 به صورت لاتین با استفاده از مرکب فوق امنیتی مغناطیسی چاپ
گردیده است که در صورت تغییر زاویه دید، طیف رنگی عدد 200 از طلایی به سبز تغییر مینماید.
نوار
درخشان
در
چاپ قسمتی از پشت ایرانچک، از مرکب درخشان به صورت نوار عرضی استفاده شده است که
در صورت تغییر زاویه ایرانچک، طرح مذکور به صورت درخشان نمایان میگردد.
تصویر
مکمل
قسمتی
از عدد 200 در رو و قسمتی دیگر از آن در پشت ایرانچک چاپ شده است که در مقابل نور
یکدیگر را تکمیل میکنند و عدد 200 را به صورت کامل نمایان میسازد.
چاپ
برجسته
این
نوع چاپ با انگشتان دست به سهولت قابل لمس و شناسایی میباشد. تصویر بنای اصلی روی
ایرانچک، عبارت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و ارزش اسمی ایرانچک به این روش
چاپ شدهاند.
واترمارک
و الکتروتایپ
تصویر سهبعدی
بخشی از گلدسته مسجد امام اصفهان به همراه عدد 200 به صورت لاتین به شکل مخفی در
خمیره کاغذ قرار گرفته است و در مقابل نور به راحتی قابل رؤیت میباشد.
الیاف
فلورسنتی نامرئی
در
فرایند ساخت کاغذ ایرانچک از الیاف بسیار ریزی استفاده شده است که هر یک از این
الیاف در زیر نور ماورای بنفش، در رنگهای آبی، قرمز، سبز و زرد مشاهده خواهد شد.
شماره
سریال
چاپ شماره
سریالها با استفاده از مرکب قرمز و سبز فلورسنت انجام شده است و تحت تابش نور
ماورای بنفش به رنگهای طلایی مایل به زرد و سبز درخشان تغییر طیف میدهند.
چاپ
با مرکب فلورسنت
نوعی مرکب
که در چاپ افست بخشهایی از زمینه به کار رفته است. این مرکب با تابش نور ماورای
بنفش، بازتاب نور شدید دارد و به رنگ زرد تغییر میکند.
ریزنوشته
(میکروپرینت)
نوشتههای
بسیار ریزی که با ابزار بزرگنمایی قابل رؤیت هستند و تنها دستگاههای چاپ امنیتی
قادر به چاپ آنها هستند.
طراحی
خطی سهبعدی (مدالین)
نوع ویژهای
از طراحی امنیتی است که در آن نقوش به صورت برجسته به نظر میآیند.
و
اما خلق پول بدون محدودیت!
اما
واقعا این حجم از خلق پول توسط بانک مرکزی، با چه منطقی صورت می گیرد؟! پول بانک
مرکزی سررشته خلق پول است. بانکها خلق پول میکنند، اما در نهایت اختیار خلق پول
در دست بانک مرکزی است، چون پولی که بانکها خلق میکنند سوار بر پولی است که بانک
مرکزی در اختیار جامعه قرار داده است و کشتیها سوار بر آبی هستند که میزان آن را
بانک مرکزی مشخص کرده است. این
جمله که میگوید «بانک با باد هوا پول خلق میکند» بیشتر شایسته بانک مرکزی است تا
یک بانک تجاری. پولی که بانک مرکزی تولید میکند برخلاف دیگر بانکها، برای او بدهی
محسوب نمیشود و در واقع بدهیای است که هیچگاه ادا نمیشود. شاید قبلا این محدودیت
روی دولتها وجود داشت که خلق پول نکنند، اما اکنون بهراحتی خلق پول صورت میگیرد
و محدودیتی ندارند.
بانکها
چگونه کار میکنند؟
به
موضوع خلق پول و نقش بانکها زیاد پرداخته شده است و از ابعاد مختلف، چه مرتبط و
چه غیرمرتبط، درباره آن سخن گفته شده است. سالهاست که وقتی بحث تورم و دلایل آن
مطرح میشود تفسیرها بر خلق پول گذاشته میشود و نهایتاً بانکها بهعنوان نهادهایی
که پول را خلق میکنند، مقصر اصلی شناخته میشوند. به این نکته خواهیم پرداخت که
اساساً این حرفها درست است یا خیر و بانکها در این فرآیند چه نقشی دارند و چقدر
میتوان انتظار داشت که این نقش کاهش پیدا کند.
چندی
پیش در مقالهای که در یکی از نشریات منتشر شده بود که «بانکها مانند جاروبرقی
منابع جامعه را میبلعند و صرف توسعه بنگاههای خود میکنند» و یا «بانکها با خلق
نقدینگی تورم را به جامعه تحمیل میکنند، اما با منابعی که اینگونه خلق میکنند
بنگاههایی میسازند که ارزش آنها سریعتر از تورم رشد میکند.»
در
این مقاله از کلمات اقتصادی استفاده شده، اما عبارتهای استفادهشده عبارتهای
اقتصادی نیست، چون اول منابع برای جامعه نیست و سپرده بانکها متعلق به سپردهگذارها
است و تلقی «بیتالمال» به سپرده بانکها مشخص نیست از کجا آمده است؟ طبعاً بانکها
به وکالت سرمایهگذارها این کار را میکنند و یا اگر صرف توسعه بنگاهها کنند چه
تاثیری در اقتصاد کشور دارد؟ بههرحال این پولها بایستی خرج توسعه کشور شود چه آن
بنگاه متعلق به بانک باشد و چه جای دیگر. اینها را بهعنوان مثال گفتم که بگویم بحث ارتباط بانکها با خلق پول،
درگیر مسائل عامیانه شده و گاهی صحبتهایی که در این زمینه میشود، درست نیست.
از
زمان شکلگیری بانکها سه تئوری وجود داشته که به تناوب استفاده شده است، اول اینکه
«بانکها واسطهگر مالی هستند» و از مردم سپرده میپذیرند و آن را بهعنوان تسهیلات
در اختیار کسانی قرار میدهند که میخواهند سرمایهگذاری کنند و در واقع سپردههای
کوتاهمدت را به سرمایهگذاریهای بلندمدت تبدیل میکنند. در چنین چارچوبی بانک
توانایی خلق پول ندارد، زیرا فقط منابع سپردهگذاران را بهعنوان تسهیلات در اختیار
متقاضیان و بنگاهها قرار میدهد.
تئوری
دوم، «ذخیره جزیی» است مثلا اگر بانکی ۱۰۰ تومان سپرده جمعآوری کرده است، دولت از
او میخواهد که ۱۰ درصد از آن را بهعنوان ذخیره قانونی نگه دارد و ۹۰ تومان دیگر
را به مردم دهد و سپس آن ۹۰ تومان را در بانک دیگر سپرده کرده و بانک جدید ۱۰ درصد
از آن سپرده را به دولت بدهد و ۸۱ تومان دیگر را تسهیلات بدهد، این چرخه میتواند
ادامه پیدا کند تا جایی که معکوس ذخیره قانونی ضرب در سپرده اولیه، میتواند
حداکثر خلق پولی در سیستم بانکی، و نه یک بانک به تنهایی را داشته باشد که در این
مثال سیستم بانکی میتواند هزار تومان خلق پول داشته باشد.
تئوری
سوم اینکه، بانکها برای اعطای تسهیلات نیازی به گرفتن سپرده ندارند که بهتنهایی
نیز قادر به خلق پول کنند و الزامی به سیستم بانکی ندارند. این نگاه که بانک را
بنگاه خالق پول میبیند از ابتدای قرن بیستم حاکم بوده و به دلایلی کنار گذاشته میشود
و بعد از دو بحران قرن بیستویکم باز مورد توجه قرار میگیرد. تعریف
پول به دو صورت است؛ پولی که بانک مرکزی تولید میکند که نام آن را «پول نفت» میگذاریم
که سکه و اسکناسی است که چاپ میشود و همچنین سپردههایی که از طرف بانکهای تجاری
نگه داشته است و دوم پولی که بانکهای تجاری تولید میکنند که نام آن را «سپرده» میگذاریم
که میتواند شکلهای مختلف به خود بگیرد.
آیا
بانکها با باد هوا پول خلق میکنند؟
بانکها
با اعطای تسهیلات میتوانند پول خلق کنند که اصطلاحاً گفته میشود «بانک با باد
هوا پول خلق میکند» که اگر آن را بپذیریم سوالات زیادی مطرح میشود و یکی از آن
سوالات این است که پس چرا بانکها برای جذب سپرده با یکدیگر رقابت میکنند؟ و
مهمتر اینکه وقتی بانک میتواند بهراحتی خلق پول کند و بدهیهای خود را پرداخت
کند، چرا دچار بحران میشود؟ پس میتوان گفت این حرف که بانکها با باد هوا پول
خلق میکنند، خیلی گویا نیست و نمیتوان پذیرفت که بانک بهراحتی پول خلق کند.
مثلا
در کشور خودمان گفته میشود وقتی بانک بهراحتی میتواند پول تولید کند و پول هم
که برای مردم است و تورم آن را مردم تحمل میکنند، چرا باید بانک خصوصی داشته باشیم؟
گفته میشود این حق بیتالمال است و میتوان آن را در اختیار دولت قرار داد، نه اینکه
در دستان یک عده در بانک خصوصی باشد. یا برخی تند میروند و میگویند یک بانک مرکزی
برای کشور کافی است و مشکلات ما را حل میکند، جالب آنکه این افراد نگاه نمیکنند
که برخی کشورها اصولاً بانک دولتی ندارند، یعنی عقل این کشورها نرسیده که این
لقمه درشت را به دست بانک خصوصی ندهند؟
در
مورد تولید پول با باد هوا باید گفت که در اصل دو بدهی تولید میشود که در واقع یک
بدهی دوطرفه است. بانک با عملیات حسابداری خود، حساب سپرده مردم را بهعنوان تسهیلات
گیرنده شارژ میکند و بانک برای خود یک بدهی در دفاتر خود ثبت میکند و در طرف
مقابل نیز بدهی مردم به بانک را ثبت میکند و به این شکل یک بدهی دوطرفه شکل میگیرد
و در حقیقت بدهی خلق شده و نه پول. درست است که وامگیرنده از وام میتواند بهعنوان
پول استفاده کند، اما در مقابل برای او یک بدهی به بانک هم ایجاد شده است.
افزایش
دوطرفه ترازنامه بانک، دو ویژگی متفاوت دارد که بسیار مهم است. اول اینکه، بدهی
مردم به بانک، یک بدهی مدتدار است و برای بازپرداخت تسهیلات زمان تعیین شده است،
اما بدهی بانک به تسهیلاتگیرنده که حساب او را شارژ کرده، مدت ندارد و بلافاصله
آن پول از سوی وامگیرنده برداشت میشود و بانک باید آن را بهصورت نقدی و با پول
پرداخت کند، پس تعهد دوطرفه است، اما شکل تعهدها یکسان نیست، یکی مدتدار و دیگری
مدتدار نیست، و همچنین برای یکی میتواند درآمدزا باشد و بانک در قبال پرداخت
وام، نرخ بهره بگیرد، اما دیگری نفعی نبرد. بههرحال
این نیز درست است که بانکها نسبت به دیگر بنگاهها از مزیتهایی برخوردار هستند و
آن این است که بهسادگی میتوانند تامین مالی کنند، اما در کنار آن باید شبکه
پرداخت کشور را اداره کنند و به صورت یک کالای عمومی در اختیار مردم قرار دادهاند.
مردم اکنون بهراحتی با کارت خود میتوانند خرید کنند که این سیستم را بانک در اختیار
جامعه قرار داده است و پرداختها را تسهیل کرده است. باز
باید به جمله «بانک با باد هوا پول خلق میکند» برگردیم و بگوییم این جمله بیشتر
شایسته بانک مرکزی است تا یک بانک تجاری. پولی که بانک مرکزی تولید میکند برخلاف
دیگر بانکها، برای او بدهی محسوب نمیشود و در واقع بدهیای است که هیچگاه ادا
نمیشود. شاید قبلاً این محدودیت روی دولتها وجود داشت که خلق پول نکنند، اما
اکنون بهراحتی خلق پول صورت میگیرد و محدودیتی ندارند.
بانکها
تا بینهایت میتوانند پول خلق کنند؟
سوالی
که پیش میآید این است که بانکها تا کجا میتوانند صرفاً با یک عملیات حسابداری
ساده خلق پول کنند و دو طرف ترازنامه را افزایش دهند و پول خلق کنند؟ این تا کجا میتواند
ادامه پیدا کند؟ آیا بانکها آزاد هستند که تا بینهایت پول خلق کنند و از آن
استفاده ببرند؟ یا چه عواملی وجود دارد که اجازه نمیدهد بانکها از باد هوا پول
خلق کنند؟ در اینجا از چند عامل میتوان نام برد: تعامل بانکها با خانوارها و
شرکتها، تعامل بانکها با سیاستگذار براساس سیاستهای پولی و همچنین عواملی که در
خود بانک ایجاد میشود تا از قدرت خلق پول تا بینهایت استفاده نکند.
در
مورد تعامل بانک با خانوارها و شرکتها، وقتی از تسهیلات صحبت میکنیم و میگوییم
اگر بانک اعطای تسهیلات میکند پس خلق پول کرده، باید به این نکته توجه داشت که اینگونه
نیست که بانک بتواند به زور به مردم تسهیلات بدهد بلکه باید برای آن تقاضا وجود
داشته باشد. در حقیقت یک رابطه دوطرفه بین بانک و مشتری است.
سوال دیگر اینکه چه عواملی برای
گرفتن تسهیلات از سوی مردم وجود دارد که در نهایت باعث این میشود که بگوییم بانک
خلق پول کرده است؟ عوامل متعددی وجود دارد. جامعه خودمان را نگاه کنید، واقعاً فردی
وجود دارد که به او پیشنهاد گرفتن وام بدهیم و قبول نکند؟ قبول میکند، چون نرخ
بهرهای که برای تسهیلات دادهایم از نرخ تورم کمتر است. اگر شما با وامی که گرفتهاید
تجارت نکنید و صرفاً مایحتاج روزانه خود را نیز بخرید نسبت به تورم سال بعد جلو
هستید. عاملی که باعث میشود این تقاضا به وجود بیاید در عرضه پول نقش بازی میکند. انتظاراتی
که نسبت به سال بعد داریم که قیمتها گرانتر شده باشد ما را وادار میکند که وام
بگیریم. آیا فردی که قبلاً وام گرفته هماکنون انگیزه دارد که آن را پس بدهد؟
قطعاً نه. اینها فاکتورهایی است که بر خلق پول تاثیرگذار است پس لزوماً بانکها
بهصورت یکطرفه به زور بهدنبال دادن تسهیلات نیستند بلکه تقاضا از سوی جامعه
وجود دارد که به وجود آمدن آن تابع تصمیماتی است که شرایط اقتصادی کشور آن را به
وجود آورده است. اگر
یک اقتصاد رقابتی داشتیم آنگاه میتوانستیم بگوییم بانکها در خلق پول نقش دارند و
میبینیم که در کشورهای دیگر بانکها برنامهها و طرحهایی را اجرا میکنند که
مردم از تسهیلات آنها استفاده کنند، اما برعکس در کشور ما همیشه صف برای گرفتن
وام وجود داشته است، پس شرایط جامعه نیز بر گرفتن تسهیلات تاثیر زیادی دارد که اگر
این شرایط نباشد خلق پول محدود میشود. اگر نرخ بهره در کشور بهصورت دستوری نباشد خواهیم دید که خلق پول از سوی
خانوارها و بنگاهها کنترل و توان بانکها برای دادن وام محدود میشود. یا اگر
جامعهای داشتیم که در آن انتظارات نسبت به آتیه اینگونه نبود که قیمتها قطعاً
افزایش پیدا میکند و هر چقدر زودتر خرید کنیم سود کردهایم، طبعاً بانکها برای
خلق پول با مشکل مواجه میشدند.
عامل
دیگری که تاثیر میگذارد، ریسکهایی است که بانکها با آن روبهرو هستند که
اصطلاحاً به آن «نسبتهای ترازنامهای» گفته میشود. عمدهبدهیهای بانک، سپردهای
است که سپردهگذاران نزد بانک دارند. به این نکته باید توجه داشت که سپردهها مدتدار
نیستند، اما داراییهای بانک مدتدار است بنابراین بانکها همواره با این ریسک
روبهرو هستند که تسهیلاتی که به مشتریان دادهاند، بازپرداخت نشود و سهم بانک
بسوزد.
سرمایه
بانک برای این است که اگر چنین اتفاقی رخ داد بانک بتواند این زیان را از طریق
سرمایه خود جبران کند، اما اگر سرمایه کم باشد بانک بسیار شکننده خواهد بود. بانک
متوجه است با توجه به حجم سرمایه خود اگر تسهیلات بیشتری اعطا کند، ریسک ورشکستگی
افزایش پیدا خواهد کرد به دلیل اینکه بسیاری از داراییهای خود که به صورت وام
داده برنگردد، البته خیلی از بانکها این ریسک را میپذیرند، چون میدانند در نهایت
قانونگذار وارد خواهد شد.
مهمترین
ریسکی که بانکها با آن روبهرو هستند «ریسک نقدینگی» است که در واقع پول بانک
مرکزی وارد میشود و میبینیم که اگر بانکها خلق پول میکنند، در نهایت این بانک
مرکزی است که کنترل خلق پول را در اختیار دارد و بانکها نمیتوانند تا بینهایت
آن را انجام دهند. درست
است که بانکها میتوانند بهراحتی با ایجاد یک سپرده در ترازنامه خود، خلق پول
کنند، اما بانک همواره به پول نقد یعنی پول بانک مرکزی و نه پولی که خود خلق کرده،
نیاز دارد. چرا؟ چون وقتی مردم به خودپرداز مراجعه میکنند بانک باید در آنجا پول
داشته باشد. یا اگر یک چک از بانک مبدأ به بانک دیگری حواله شود نیاز به پول دارد
و اعتبار بانک به درد نمیخورد، بانک باید مالیات بپردازد و نمیتواند بهجای آن
به دولت اعتبار بپردازد. باید پول بانک مرکزی را بدهد.
ما
در کشورمان «ذخیره قانونی» داریم و بانکها باید درصدی از سپردههایی را که ایجاد
میکنند بهعنوان پول نقد در اختیار بانک مرکزی قرار دهند. یعنی اگر تسهیلاتی دادیم
و معادل آن سپرده ایجاد کردیم باید ۱۵ درصد آن را در اختیار بانک مرکزی قرار دهیم،
بنابراین بانک به پول نقد نیاز دارد و این پول نقد است که برای بانکها محدودیت ایجاد
کرده است. به این صورت نگاه کنید که بانک بهراحتی میتواند پول خود را ایجاد کند
و مشکلی ندارد و یک عملیات حسابداری ساده است، اما برای هر کدام از آنها و خلق
پول دچار محدودیت است و باید مقداری پول نقد داشته باشد و همین بانک را محدود میکند
که چقدر تسهیلات بپردازد.
بانک
مرکزی مانند رودخانه است
تفسیر
ما این است که رودخانهای را در نظر بگیرید که آب درون آن پول بانک مرکزی است و
کشتیهای روی آن، بانکهای تجاری هستند که میتوانند کوچک و بزرگ شوند که بسته به
آبی است که در زیر آنها وجود دارد و تولیدکننده آن آب، فقط و فقط بانک مرکزی است.
پول بانک مرکزی را بانک تجاری نمیتواند خلق کند. اینجاست که متوجه میشویم چرا
بانکها برای جذب سپرده رقابت میکنند.
درست
است که بانک برای اعطای تسهیلات به جذب سپرده نیاز ندارد، اما برای کاهش ریسک نقدینگی
باید سپرده و پول بانک مرکزی را جذب کند و نه پول خودش را. نکته این است که باید دید
بانکهای ما با این ریسک چگونه مواجه میشوند. مثلاً بانکها از ابزارهایی
استفاده میکنند که نیاز مردم به پول نقد کمتر باشد مثل کارتها که باعث میشود
پول بیشتری در بانکها باشد و قدرت آنها را بیشتر میکند، اما در مجموع رقم زیادی
برای یک سیستم بانکی نیست. یا اینکه بانکها میتوانند از بازار بین بانکی استفاده
کنند و از یک بانک دیگر تسهیلات و یا پول بانک مرکزی بگیرند. به اینجا میرسیم که پول بانک مرکزی سررشته خلق پول است. بانکها خلق پول
میکنند، اما در نهایت اختیار خلق پول در دست بانک مرکزی است، چون پولی که بانکها
خلق میکنند سوار بر پولی است که بانک مرکزی در اختیار جامعه قرار داده است و کشتیها
سوار بر آبی هستند که میزان آن را بانک مرکزی مشخص کرده است. اما داستان به این
سادگیها نیست، درست است که بانک مرکزی کاملاً تعیینکننده و تاثیرگذار است، اما
همیشه نمیتواند از این قدرت خود به صورت کامل استفاده کند، چون اگر آب را کاهش
دهد، ممکن است یکی از کشتیها غرق شود و کل رودخانه را ببندد.
اگر
یکی از بانکهای ما منابع نقدی نداشته باشد و اعتبار آن کاهش پیدا کند، این انتظار
وجود دارد که مردم رجوع کنند و سپردههای خود را بردارند که از آن با عنوان «بانکهراسی»
نام برده میشود و در ادامه به «بانکگریزی» منجر شود و سیستم مالی کشور را تخریب
کند که هزینه آن برای اقتصاد ایران بسیار بسیار زیاد است و بانک مرکزی چنین ریسکی
را نخواهد کرد. بانک
مرکزی بهطور ضمنی این اطمینان را به بانکها داده که اجازه ورشکستگی به دلیل نقدینگی
را نخواهد داد و همواره پول نقد و «سیاست عرضه پرکشش پول» وجود دارد، به این معنی
که یک نرخ بهره سیاستی، بانکها هر چقدر که پول نقد نیاز داشته باشند از بانک مرکزی
خواهند گرفت تا ریسک نقدینگی به سایر بانکها شیوع پیدا نکند. سیاست عرضه پرکشش
پول به یک نرخ بهره متصل است و بانکهای مرکزی در دنیا از این نرخ بهره استفاده میکنند. بانک مرکزی همواره بهعنوان
آخرین مرجع تامین نقدینگی است و هر بانک وقتی نتواند از جایی پول بگیرد در نهایت
به بانک مرکزی مراجعه میکند. بههرحال اقتصادی که در حال رشد است نیاز به پول نقد
هم دارد که بانک مرکزی همواره آن را انجام میدهد، اما اعمال سیاست عرضه پرکشش
پول، در بازار کژمنشی ایجاد میکند، به این مفهوم که بانکها میدانند که در نهایت
بانک مرکزی وجود دارد و منابع و هزینهها را پرداخت خواهد کرد. حل این مشکل اینگونه برطرف میشود
که بانک مرکزی سیاستهایی را اعمال کند که کژمنشی به وجود نیاید و اگر آمد، آن را
کنترل کند، چون راه دیگری حداقل تاکنون برای آن شناخته نشده است. نتیجهگیری
آنکه ما با مجموعهای مواجه هستیم که اجزای آن در خلق پول تاثیر میگذارند؛ از
خانوارهایی که برای تسهیلات درخواست میدهند، سیاستهایی که باعث شده خانوارها و
بنگاهها همواره به دنبال وام باشند تا بانک مرکزی که نرخ بهره و پول نقد را نمیتواند
به درستی استفاده کند، در آن دخیل هستند. خلق پول کار بانک است و ما نمیتوانیم بانکی داشته باشیم که خلق پول نکند،
چون تسهیلات میدهد و نمیتوان به این دلیل بانک را محکوم کرد، اما اینکه بانک باید
در یک محدوده خلق پول کند، بستگی به این دارد که چه سیگنالهایی به بانک داده میشود
تا دچار کژمنشی نشود. این کژمنشی را تنها با نظارتهایی که وجود دارد میتوان کم
کرد. تاریخ بانک مرکزی در جهان نشان داده که بعد از هر بحران قوانین جدید نوشته
شده و جنبههایی که مشکل داشت را شناسایی و برای آن محدودیت ایجاد میکنند.
نقدینگی
چیست و چرا اهمیت دارد؟
نقدینگـی (Liquidity) به یکی از کلیدیترین مفاهیم
اقتصادی تبدیل شده است؛ از جلسات مهم سیاستگذاری اقتصادی تا گفتوگوهای روزمره، این
واژه مورد استفاده قرار میگیرد. نقدینگی چگونه بر زمینههای مختلف اقتصاد مانند بیکاری،
تولید و تورم تاثیر میگذارد؟
منظور
از نقدینگی چیست؟
در
تعریف نقدینگی میتوان اینگونه گفت که نقدینگی به پول نقد و داراییهایی اشاره
دارد که به سرعت و بدون تغییر در ارزش آنها، قابلیت تبدیل به پول نقد دارند. اگر
بخواهیم در اینباره مثال بزنیم نقدترین دارایی افراد، اسکناسهایی است که برای خرید
امور روزمره در اختیار دارند. سپردههای بانکی نیز از دیگر داراییهایی محسوب میشوند
که به راحتی میتوان آنها را به اسکناس تبدیل کرد. در مقابل، تمامی داراییها قابلیت نقدشوندگی بالا ندارند به عنوان مثال
املاک و مستغلات با اینکه داراییهای بسیار با ارزشی هستند ولی فرآیند فروش آن و
تبدیلش به پول، زمانبر است و در این بازه زمانی امکان تغییر ارزش آن وجود دارد.
به همین علت این داراییها نقدشوندگی بسیار پایینی نسبت به پول نقد و سپردههای
بانکی دارند. این تفاوت در نقدشوندگی داراییها یکی از عوامل مهمی است که در تحلیل
نقدینگی اقتصادی و مالی مورد توجه قرار میگیرد.
علت
نقدینگی چیست؟
علت
ایجاد نقدینگی در اقتصاد به وجود داراییهایی است که به راحتی قابل تبدیل به پول
نقد هستند و میتوانند به سرعت در مبادلات اقتصادی مورد استفاده قرار گیرند. اجزای
نقدیگی، پول و شبه پول هستند که به تعریف هر کدام میپردازیم. فرمول نقدینگی از
مجموع این دو به دست میآید. پول،
طبق تعریف شامل اسکناس و مسکوک در دست اشخاص به علاوه سپردههای دیداری است. به
عبارت دیگر، پول همان وجه نقد و سایر داراییهایی است که نقد کردن آنها کار سختی نیست. مواردی که شما برای پرداخت از
آنها استفاده میکنید نیز جز پول محسوب میشوند مانند چک و کارتهای اعتباری.
البته تعریف پول شامل سپردههای دیداری (Demand
Deposits) و سایر سپردههای بانکی که قابل چک کشیدن باشند، نیز هست.
در تعریف گستردهتر، پول ممکن است شامل چکهای مسافرتی و حسابهای پسانداز هم
باشد.
در
حالت کلی، شبه پول نیز شامل سپردههای غیردیداری است. “شبه پول” به داراییهایی
اشاره میکند که به صورت مستقیم به عنوان وسیله مبادله قابل استفاده و نقد نیستند
اما میتوان آنها را به پول نقد یا سپردههای بانکی چک کشیدنی تبدیل کرد. حسابهای
پسانداز و حسابهای مدتدار هم بستـه به تعریف در نظر گرفته شده و جامعیت آن
ممکن است زیرمجموعه پول یا شبه پول طبقهبندی شوند.
مدیریت
نقدینگی چیست؟
مدیریت
نقدینگی به استراتژیها، سیاستها و اقداماتی اشاره دارد که توسط بانکهای مرکزی،
دولتها و شرکتها به منظور کنترل و تنظیم حجم نقدینگی در اقتصاد انجام میشود.
اصلیترین هدف مدیریت نقدینگی، توازن میان عرضه و تقاضای پول به گونهای است که از
ایجاد نوسانات شدید اقتصادی مانند تورم یا رکود جلوگیری شود. مدیریت نقدینگی برای حفظ ثبات اقتصادی و جلوگیری از مشکلاتی مانند تورم
فزاینده یا رکود اقتصادی حیاتی است. اگر حجم نقدینگی در یک اقتصاد بیش از حد افزایش
یابد، ممکن است به تورم منجر شود که میتواند قدرت خرید مردم را کاهش داده و ناپایداری
اقتصادی ایجاد کند. از طرف دیگر، کاهش نقدینگی کل کشور میتواند به رکود اقتصادی،
کاهش تولید و افزایش بیکاری منجر شود. با افزایش میزان نقدینگی کشور، شرکتها و افراد میتوانند بیشتر وام بگیرند
و سرمایهگذاری کنندکه این موضوع میتواند به افزایش تولید و ایجاد شغل منجر شود.
اگر رشد نقدینگی به دلیل افزایش وامدهی بانکها و افزایش تقاضا برای پول باشد،
ممکن است نرخ بهره کاهش یابد، زیرا بانکها تمایل دارند تا با ارائه نرخ بهره پایینتر،
افراد و شرکتها را به گرفتن وام تشویق کنند. با این وجود اگر رشد نقدینگی توسط دولتها به درستی مدیریت نشود، میتواند
به بیثباتی اقتصادی منجر شود. افزایش سریع نقدینگی بدون برنامهریزی میتواند به
ایجاد حبابهای مالی، افزایش بدهیها و افزایش نوسانات در بازارهای مالی منجر شود. مدیریت نقدینگی یکی از چالشهای
اصلی در هر اقتصادی است. اگر نقدینگی به طور صحیح مدیریت نشود، میتواند منجر به
مشکلات جدی اقتصادی مانند تورم بالا، کاهش ارزش پول و بیکاری شود. دولتها و بانکهای
مرکزی از ابزارهای مختلفی برای مدیریت نقدینگی استفاده میکنند. مدیریت نقدینگی نه
تنها در سطح کلان اقتصادی بلکه در سطح شرکتها و موسسات نیز اهمیت دارد. شرکتها
با مدیریت صحیح جریان نقدینگی خود، میتوانند از مشکلاتی مانند کمبود نقدینگی و
ورشکستگی جلوگیری کنند.
جریان
نقدینگی چیست؟
جریان
نقدینگی میزان پول نقد و غیرنقدی است که وارد یک سیستم شده یا از آن خارج میشود.
به عبارت سادهتر اینکه یک فرد چقدر درآمد و هزینه دارد (میزان پولی که به حساب
فرد وارد و خرج میشود)، مثال سادهای از جریان نقدینگی است.
حجم
نقدینگی چیست؟
حجم
نقدینگی به مجموع پول و شبهپولی گفته میشود که در یک اقتصاد در گردش است. به
عبارتی حجم نقدینگی شامل تمام داراییهای مالی است که میتوانند به سرعت و به راحتی
به پول نقد تبدیل شوند و برای خرید کالاها و خدمات مورد استفاده قرار گیرند. این
داراییها شامل اسکناسها و سکههای در دست مردم، سپردههای بانکی دیداری (مانند
حسابهای جاری)، و شبهپول (مانند سپردههای مدتدار و حسابهای پسانداز) است.
رشد
نقدینگی چیست؟
در
پاسخ به این سوال که افزایش نقدینگی چیست؟ باید بگوییم رشد نقدینگی به افزایش حجم
کل پول در گردش و شبهپول در یک اقتصاد در طول دوره زمانی اشاره دارد. این مفهوم یکی
از شاخصهای مهم در اقتصاداست که میتواند تاثیرات گستردهای بر تورم، نرخ بهره، بیکاری
و تولید داشته باشد. رشد نقدینگی معمولاً به صورت درصدی نسبت به دوره قبلی به
عنوان مثال ماهانه یا سالانه نشان داده میشود و نشاندهنده سرعت افزایش پول در
اقتصاد است. ریسک
نقدینگی زمانی نمایان میشود که رشد آن منجر به کاهش ارزش پول ملی شود. زمانیکه
حجم پول در یک اقتصاد به سرعت افزایش مییابد، ارزش پول در برابر سایر ارزهای خارجی
ممکن است کاهش یابد. این موضوع میتواند به کاهش قدرت خرید مردم و افزایش هزینههای
واردات منجر شود. در بلندمدت، کاهش ارزش پول ملی میتوانددر آینده باعث ایجاد
مشکلات اقتصادی در کشور شود.
عوامل
موثر بر رشد نقدینگی
رشد
نقدینگی به دلایل مختلفی میتواند رخ دهد که مهمترین آنها شامل موارد زیر است:
افزایش
پایه پولی
هرگونه
افزایش در پایه پولی شامل اسکناسها و سکههای در گردش میتواند منجر به رشد نقدینگی
شود، زیرا این افزایش به بانکها اجازه میدهد تا پول بیشتری را به عنوان وام در
اختیار افراد و شرکتها قرار دهند. بانک مرکزی با کنترل حجم پایه پولی، میتواند
نقدینگی را در سطح مناسبی نگه دارد و از بروز مشکلاتی مانند تورم فزاینده جلوگیری
کند.
افزایش
ضریب فزاینده پول
ضریب
فزاینده پول به ما نشان میدهد که هر واحد پول پایه چگونه میتواند در سیستم بانکی
چندین بار تکرار شود و به این ترتیب نقدینگی را چندین برابر افزایش دهد. ضریب فزاینده
نسبت تغییرات در عرضه پول به تغییر اولیه در ذخایر بانکی است.
نرخ ذخیره اجباری ÷ ۱ = ضریب فزاینده خلق پول
افزایش
وامدهی بانکی
زمانی
که بانکها وامهای بیشتری به افراد و شرکتها میدهند، حجم پول در گردش افزایش مییابد.
این وامها نه تنها پول جدیدی را وارد بازار اقتصاد میکنند، بلکه باعث میشوند تا
افراد و شرکتها بتوانند سرمایهگذاری کنند که این امر به نوبه خود به رشد اقتصادی
و افزایش نقدینگی منجر میشود.
افزایش
مخارج دولت
زمانی
که دولت مخارج خود را افزایش میدهد، به خصوص اگر این مخارج از طریق استقراض از
بانک مرکزی یا انتشار اوراق قرضه یا چاپ پول تأمین شود، حجم پول در اقتصاد افزایش
مییابد.
افزایش
تقاضا برای پول
در شرایطی که اقتصاد در حال رشد است و شرکتها و افراد به پول بیشتری
برای انجام مبادلات و سرمایهگذاری نیاز دارند، تقاضا برای پول افزایش مییابد و این
موضوع میتواند به افزایش حجم نقدینگی منجر شود.
فرمول
نقدینگی
نقدینگی
به معنای توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود است. برای ارزیابی این
توانایی، از نسبتهای نقدینگی استفاده میشود که مهمترین آنها عبارتاند از:
نسبت
جاری
این
نسبت نشان میدهد که شرکت تا چه اندازه میتواند بدهیهای جاری خود را با داراییهای
جاری پوشش دهد. نسبت جاری بالاتر از 1 بیانگر توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای
کوتاهمدت است. فرمول محاسبه آن به صورت زیر است:
نسبت جاری = دارایی های جاری / بدهی های جاری
نسبت
آنی (نسبت سریع)
نسبت
فعلی به دلیل عدم پیچیدگی، سادهترین معیار محاسبه نقدینگــی است. به سادگی، نسبت
جاری یک شرکت یا فرد یا داراییهای قابل فروش در یک سال تقویمی را اندازهگیری میکند
که در مقابل تمام بدهیهای جاری محاسبه میشود. نسبت آنی بالاتر از 1 بیانگر وضعیت
نقدینگی مناسب شرکت است. فرمول محاسبه آن به صورت زیر است:
نسبت سریع =
(نقد یا معادل های نقدی + سرمایه گذاری های کوتاه مدت +
حساب های دریافتنی) / بدهی های جاری
نسبت
نقدی
این
نسبت محافظهکارانهترین شاخص نقدینگی است و فقط وجه نقد و معادلهای نقدی را در
نظر میگیرد. این نسبت نشان میدهد که شرکت تا چه حد قادر است بدهیهای جاری خود
را فقط با استفاده از وجه نقد و معادلهای نقدی پرداخت کند. فرمول آن به صورت زیر
است:
نسبت نقدی = وجه نقد و معادل های نقدی / بدهی های جاری
میزان
نقدینگی کشور چقدر است؟
در
حال حاضر، آمار و میزان نقدینگی کشور و پایه پولی توسط بانک مرکزی منتشر میشود.
درآخرین آمار، نقدینگی منتشر شده تا خرداد 1403 است. طبق این آمارها رشد نقطهبهنقطه
نقدینگی در خردادماه به 26.8درصد و رشد نقطهبهنقطه پایه پولی نیز به 23.3درصد رسیده
است. طبق این آمار، رشد ماهانه نقدینگی برابر با 2.8درصد بوده است.
چرا
افزایش نقدینگی باعث تورم میشود؟
حال
به تاثیر نقدینگی در اقتصاد بپردازیم، تا اینجا مشخص است که هر چه پول در دست
مردم بیشتر باشد سرعت انجام مبادلات تجاری افزایش مییابد. از طرفی، همواره در
جامعه مقدار مشخصی کالا و خدمات وجود دارد که مقدار پول در دست مردم باید با آن
متناسب باشد. اگر
مقدار پول بیشتر از کالا و خدمات موجود باشد، مردم همان میزان محصول را باید با
پول بیشتری خریداری کرده و قیمتها در جامعه بالا میرود و برعکس. از طرف دیگر،
پول زیاد تقاضای مردم برای خرید کالاها و خدمات مختلف را افزایش میدهد. اگر
محصولات تولیدکنندگان داخلی به اندازه کافی نباشد، راه برای ورود کالاهای خارجی
ارزانقیمت باز میشود. در نهایت، رفتهرفته مردم کالاهای خارجی را جایگزین کالای
داخلی میکنند که پیامد آن کاهش تولید داخلی و افزایش بیکاری است. بنابراین حجم
نقدینگی در جامعه باید کنترل شود.
این
فقط پول نقد نیست که میتواند تورمزا باشد. پولهایی که بهصورت شبه پول در حسابهای
بانکی ذخیره میشود نیز میتواند سریعا به پول نقد تبدیل شود. اما چگونه؟ بانکها
منابع مالی جمعشده را میتوانند به مردم وام دهند. به این ترتیب حجم پول بیشتر از
مقدار اولیه شروع به افزایش میکند. مثلا وقتی ۱۰ میلیون تومان در بانک جمع میشود
و بانک آن را در قالب وام به شخص دیگری میدهد اگر نرخ بهره وام ۲۰ درصد باشد او
در پایان سال باید ۱۲ میلیون به بانک بازگرداند. پس به عبارتی باید اینگونه گفت که تورم به عنوان یکی از مهمترین مشکلات
اقتصادی، میتواند تاثیرات منفی فراوانی بر اقتصاد داشته باشد. زیرا تورم قدرت خرید
مردم را کاهش میدهد. به این معنی که مردم برای خرید همان مقدار کالا و خدمات، باید
پول بیشتری پرداخت کنند. این موضوع به خصوص برای افرادی که دارای درآمد ثابت
هستند، مشکلات جدی ایجاد میکند تورم میتواند باعث افزایش هزینههای تولید شود.
کاهش
نقدینگی چیست؟
در
برخی موارد، کاهش نقدینگی میتواند به عنوان یک راهکار برای کنترل تورم و تثبیت
اقتصاد مورد استفاده قرار گیرد. کاهش نقدینگی معمولاً از طریق افزایش نرخ بهره،
کاهش وامدهی بانکها و فروش اوراق قرضه دولتی انجام میشود.کاهش نقدینگی میتواند
منجر به کاهش تقاضا و در نتیجه به کاهش قیمتها و کنترل تورم کمک کند. با این حال، کاهش نقدینگی نیز ممکن است منجر به
رکود اقتصادی و افزایش بیکاری شود، زیرا با کاهش نقدینگی، سرمایهگذاری در شرکتها
کاهش مییابد. این موضوع به خصوص در اقتصادهای در حال توسعه که دارای ساختارهای
مالی ضعیفتری هستند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. به طور کلی، کاهش نقدینگی یک
راهکار پیچیده است که نیاز به مدیریت دقیق و هماهنگی میان سیاستهای پولی و مالی
دارد. اگر کاهش نقدینگی با مدیریت صحیح
انجام نشود، میتواند منجر به بروز مشکلات جدی اقتصادی شود.
شکاف
نقدینگی چیست؟
شکاف
نقدینگی یا Liquidity Gap، به موقعیتی گفته میشود که در آن یک بانک یا موسسه مالی با
ناترازی بین دارایی و بدهی مواجه میشود؛ به طوری که توانایی تأمین نقدینگی لازم
برای پرداخت تعهدات کوتاهمدت خود را ندارد. به بیان سادهتر،علت اصلی ریسک نقدینگی
در بانکها، عدم تطابق مقدار و سررسید بدهیها و داراییها و در نتیجه بروز شکاف
نقدینگی منفی است. این
شکاف میتواند ناشی از عواملی مانند تغییرات ناگهانی در جریانهای نقدی، افزایش غیرمنتظره
در برداشت سپردهها یا کاهش ارزش داراییها باشد. برای مدیریت این ریسک، بانکها
معمولاً از استراتژیهایی مانند محدود کردن شکاف جریان وجه نقد، متنوعسازی منابع
مالی و برنامهریزی مناسب جریان نقدینگی استفاده میکنند.
خلق
پول از راههای دیگر
سید
احسان خاندوزی وزیر اقتصاد در دولت ابراهیم رئیسی، در ده مهر ماه در صفحه توییتر
شخصیاش درباره نحوه تامین کسری بودجه دولت بدون استقراض از بانک مرکزی اعلام کرده
بود: «در شهریور موفق شدیم برخلاف ۵ ماه اول، بدون ۱ ریال استقراضِ جدید از بانک
مرکزی، حقوقها را (حتی زودتر از موعد) پرداخت کنیم. البته نحوه تأمین کسری بودجه
در اوایل سال، همچنان تنور تورم را گرم نگه داشته است! طبیعی است آثار مثبت
اقدامات امروز، با چندماه تأخیر ظاهر خواهد شد انشاالله.» بعد از این سخنان و تاکید
سایر مقامات ارشد دولت از جمله شخص رئیس جمهوری و میرکاظمی رئیس سازمان برنامه و
بودجه مبنی بر عدم چاپ پول برای جبران هزنیههای دولت، عبدالناصر همتی رقیب
انتخاباتی ابراهیم رئیسی و رئیس کل بانک مرکزی در دولت حسن روحانی، پاسخ این سخنان
و انتقادات نسبت به عملکرد گذشته بانک مرکزی را داد.
همتی
در توییتر خود نوشت: «اعلام شد که از شهریور ماه هیچ گونه استقراضی از بانک مرکزی
نبوده است. خوب است بدانیم تامین کسری از طریق فشار به بانکها و صندوقهای آنها
نیز منجر به اضافه برداشت سنگین از بانک مرکزی میشود، که شده است. نتیجه، استقراض
غیر مستقیم و بسط پایه پولی است. آمارهای پولی پایان مهرماه مشخص میکند!»
در
پاسخ به توییت همتی، خاندوزی نیز در توییتی نوشت: «در شرایطی که کشور با کسری
بودجه بی سابقه تحویل دولت سیزدهم شده بود، به لطف خدا در مهرماه مخارج دولت بدون
هیچ انتشار اوراق بدهی جدید تأمین شد.»
پول
به طریق دیگری چاپ شده است
اینکه
مقامات دولتی اعلام میکنند بدون استقراض از بانک مرکزی توانستهاند، هزینههای
دولت در شهریور و مهرماه را تامین کنند، یا به نوعی دست به چاپ پول نزنند، تنها یک
طرف ماجرا است، زیرا که با فروش اوراق قرضه توسط دولت در بورس که منبع جبران کسری
بودجه به حساب میآید، دولت به نوعی و به صورت غیر مستقیم از بانک مرکزی استقراض
کرده است. بر
اساس احکام بودجه در سال جاری، دولت تا رقم ۱۳۲ هزار میلیارد تومان مجاز است که
اوراق قرضه منتشر کند و با این اقدام کسری بودجه خود را تامین نمایند، حال دولت در
هفت ماهه نخست سال این سقف را پر کرده، این در حالیست که عمده خریدار این اوراق نیز
بانکها و صندوقها بودهاند که خود این موضوع مشکل ساز میشود، زیرا با توجه به
ناترازی بانکها، آنها برای تامین منابع خود مجبور به اضافه برداشت از بانک مرکزی،
یا استفاده از بازار بین بانکی خواهند شد که خود این اقدام منجر به خلق پول خواهد
شد. به
دلیل ناترازی بانکها، آنها به هیچ عنوان وضعیت خوبی ندارد و برای جبران این
ناترازی اقدام به خلق نقدینگی میکنند، حال در شرایطی که خرید اوراق به بانکها
سپرده شده، آنها بدون شک نقدینگی بیشتری را خلق خواهند کرد که این موضوع در نهایت،
به افزایش تورم دامن خواهد زد و این کار فرقی با استقراض از بانک مرکزی نخواهد
داشت، چرا که نتیجه آن یکسان است. این احتمال وجود دارد که دولت تا سقف ۴۰۰ هزار میلیارد تومان اوراق منتشر
کند که این موضوع به منظور جبران کسری بودجه خواهد بود، اما بدون شک این موضوع
تبعات بسیار سنگینی به دنبال خواهد داشت، چرا که در زمان سررسید این اوراق در دو
سال آینده، باید دولت اصل و سود اوراق را تسویه کند که برای این کار دوباره از
بانک مرکزی استقراض صورت خواهد گرفت، بنابراین اینکه بیان میشود، بودجه بدون استقراض
از بانک مرکزی تامین شده، درست است، اما از راه تورمزای دیگری منابع جبران شده
است. معوقات
بانکها هرسال بیشتر میشود، بدون اینکه اقدام عملی برای بازگرداندن این منابع
انجام شود، از سوی دیگر عدم استقلال بانک مرکزی نیز در این رابطه بسیار موثر بوده،
در این رابطه اگر بانک مرکزی بتواند سیاستهای بودجهای، مالی و تجاری مستقلی را
اتخاد کند، بدون شک وضعیت اقتصادی کشور بهتر خواهد شد. اما اگر قرار باشد، وضعیت فعلی ادامه پیدا کند، قدر مسلم، نمیتوان انتطار
داشت که چیزی عوض شود، در حال حاضر بانکها نقش بسیار پر رنگی در خلق نقدینگی
دارند که در این رابطه بانک مرکزی باید نظارتها و کنترلهای خود بر روی نظام بانکی
را شدت بخشد، تا شاهد این وضعیت نابهسامان و آشفته در نظام اقتصادی و مالی کشور
نباشیم.
تحلیل تخصصی
انتشار ایرانچک جدید با ویژگیهای امنیتی پیشرفته نشاندهنده تلاش بانک مرکزی برای مقابله با جعل اسکناس و افزایش امنیت مبادلات مالی است. این اقدام میتواند به بهبود اعتماد عمومی به اسکناسهای ملی و کاهش ریسکهای مرتبط با جعل کمک کند. با این حال، چالشهای اقتصادی ایران فراتر از مسائل امنیتی اسکناسهاست. حجم بالای نقدینگی و خلق پول بیرویه توسط بانکها و دولت، یکی از عوامل اصلی تورم و بیثباتی اقتصادی در کشور است. از منظر تخصصی، خلق پول توسط بانکها و دولت بدون پشتوانه تولید واقعی، منجر به افزایش نقدینگی و در نتیجه تورم میشود. این موضوع به ویژه در شرایطی که اقتصاد ایران با تحریمها و کاهش درآمدهای نفتی مواجه است، تشدید میشود. افزایش نقدینگی بدون افزایش متناسب در تولید کالاها و خدمات، باعث کاهش ارزش پول ملی و افزایش قیمتها میشود. این چرخه معیوب، قدرت خرید مردم را کاهش داده و فشار اقتصادی بر خانوارها را افزایش میدهد.
از جنبه سیاسی، مدیریت نقدینگی و خلق پول نیازمند اصلاحات ساختاری در نظام بانکی و مالی کشور است. استقلال بانک مرکزی از دولت و کاهش دخالتهای سیاسی در تصمیمگیریهای پولی، میتواند به کنترل نقدینگی و کاهش تورم کمک کند. همچنین، شفافیت در انتشار اوراق قرضه دولتی و جلوگیری از خلق پول غیرمستقیم از طریق بانکها، از دیگر اقدامات ضروری است.
در نهایت، بهبود وضعیت اقتصادی ایران نیازمند رویکردی جامع است که در آن، کنترل نقدینگی، افزایش تولید داخلی و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی در اولویت قرار گیرد. بدون این اصلاحات، اقداماتی مانند انتشار اسکناسهای جدید با ویژگیهای امنیتی پیشرفته، تنها بخش کوچکی از راهحلهای مورد نیاز برای مقابله با چالشهای اقتصادی کشور خواهد بود.