دوشنبه / ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ / ۱۷:۱۱
کد خبر: 29076
گزارشگر: 548
۹۰
۰
۰
۲
به مناسبت یکم اردیبهشت؛ روز بزرگداشت سعدی شیرازی

نگاهی به جایگاه شیخ جوان؛ سعدی در ادبیات فارسی

نگاهی به جایگاه شیخ جوان؛ سعدی در ادبیات فارسی
اولین روز اردیبهشت سالروز بزرگداشت خدای سخن و فصاحت و شیوایی کلام سعدی است. سعدی با نگاهی عمیق که حاصل تجربه سالها سفر و نشست و برخاست با بزرگان عصر خویش است گاه حکیم و اندرزگویی یگانه است و گاه زیباترین شعرهای عاشقانه ای را که تا به امروز یک انسان قادر به سرودن آنها بوده است را بر روی صفحات زرین تاریخ ادبیات ایران به نگارش در آورده است. اگر چه دهه هاست با سیطره تکنولوژی و برقراری مناسبات سرمایه داری، تفکر پول محور بر تمام شئون جامعه ایرانی چیره شده است، اما ارزش معنوی و ذوق زیبایی شناسانه نهان در میان اشعار شاعران بزرگ این سرزمین طرفداران و شیفتگان خود را در سراسر جهان دارد.
آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:

 

پوریا زرشناس

 

 

 

دکتر پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر 

اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی شیرازی، شاعری که با گذشت هفت قرن هنوز کلامش در جان ایرانیان جاری است. استاد سخنی که هم در غزل عاشقانه سرآمد بود و هم در نثر پندآموز، و امروز بیش از هر زمان دیگری به آموزه‌های انسان‌ساز او نیاز داریم. تصور کنید شاعری که هفت قرن پیش می‌زیست، امروز هم در گفتگوهای روزمره‌مان حاضر است؛ از "بنی آدم اعضای یکدیگرند" که بر سردر سازمان ملل می‌درخشد تا "چه خوش بی‌سامانی در عشق" که زمزمه عاشقان است. سعدی شیرازی، این استاد بی‌همتای سخن، نه تنها میراثی ادبی، بلکه چراغی فروزان برای زندگی امروز ماست. در روز بزرگداشت این شاعر پرآوازه، به سراغ عمق کلامش می‌رویم که چگونه توانسته از گذر قرن‌ها بگذرد و تازه‌تر از همیشه بماند.

سعدی! تو مرغ زیرکی؛ خوبت به دام آورده‌ام...
مشکل به دست آرد کسی، مانند تو شهباز را !

جایگاه منحصر بفرد شاعران در ایران

شاعران جایگاهی منحصر به فرد در تاریخ ایران داشته و دارند. از پرتیراژترین کتاب های چاپ شده در کشور دیوان حافظ، مثنوی و دیوان شمس، شاهنامه، گلستان و بوستان و غزلیات سعدی، و مجموعه اشعار خیام است. شعر در تاریخ ایران برآیندی از نوع نگاه به هستی و زندگی است. شعر برای ما ایرانیان جایگاهی مانند فلسفه و موسیقی برای آلمانی ها، و رمان و داستان برای روس ها و فرانسوی ها دارد.  (بدون شک شاخص ترین و برجسته ترین چهره های جهانی ایران که با افتخار می توان آنها را سرآمد هم کیشان خود در جهان نامید، برخی شاعران مانند خیام، مولوی، حافظ، سعدی و فردوسی هستند)
اگر چه دهه هاست با سیطره تکنولوژی و برقراری مناسبات سرمایه داری، تفکر پول محور بر تمام شئون جامعه ایرانی چیره شده است، اما ارزش معنوی و ذوق زیبایی شناسانه نهان در میان اشعار شاعران بزرگ این سرزمین طرفداران و شیفتگان خود را در سراسر جهان دارد و هنوز مولوی و سعدی و حافظ و... دل های فراوانی را بی قرار و شیدای این میزان از زیبایی نهفته در جادوی کلمات می نمایند.  اولین روز اردیبهشت سالروز بزرگداشت خدای سخن و فصاحت و شیوایی کلام سعدی است. سعدی با نگاهی عمیق که حاصل تجربه سالها سفر و نشست و برخاست با بزرگان عصر خویش است گاه حکیم و اندرزگویی یگانه است و گاه زیباترین شعرهای عاشقانه ای را که تا به امروز یک انسان قادر به سرودن آنها بوده است را بر روی صفحات زرین تاریخ ادبیات ایران به نگارش در آورده است. 

زهد و خشک مغزی سعدی یا اشعار اروتیک!

بگذریم از اینکه گاهی گاه کوتوله های فکری و مغزهای زنگ زده در شبکه های تلویزیونی یا صفحات مجازی خود به سعدی حمله ور می شوند و او را به زهد و خشک مغزی متهم می کنند. بگذریم از خواب زده های بیگانه با ادبیاتی که هذیان های اروتیک خود را به اسم شعر عاشقانه به خورد جماعت بیگانه با هنر می دهند و سعدی را با برچسب سنت زدگی و کهنگی (که حتی  معنی این چیزی که می گویند را هم نمی دانند) کنار می گذارند. بی شک بسیاری از این هذیان سرایان و یاوه بافان در طول تاریخ آمده و برای دوره کوتاهی بساط کاسبی به اسم کارگاه شعر هم راه انداخته و رفته اند اما عمرشان به همان دوره خودشان هم قد نداده است اما عالیجناب شعر و ادب فارسی همچنان پس از هفت قرن در آسمان ادبی این سرزمین می درخشد و جویندگان عشق و زیبایی را روشنی می بخشد. 

سعدی و «جمال پرستی»

تو اگر به حسن دعوی بکنی، گواه داری
که جمال سرو بستان و کمال ماه داری!

تصور نمیکنم در تاریخ ادبیات فارسی هیچ شاعر و ادیبی را بتوان سراغ داشت که در «جمال پرستی» و ذوق زیبایی‌شناسی حتی به سعدی نزدیک شده باشد.  سعدی در مقابل زیبایی از پیش سپر انداخته و تسلیم بی چون و چراست.  در نگاه سعدی «معشوق زیبا روی» می تواند به عاشق نگون بخت بی توجهی کند، تحقیرش نماید، نادیده اش بیانگارد، آزارش دهد و هر رفتاری که دلش می‌خواهد انجام دهد و کاملا هم حق داشته باشد، چرا که مجوز این رفتار را «زیبایی و جمال معشوق» صادر کرده است. به این مصرع توجه کنیم:
«چرخ شنید ناله ام؛ گفت منال سعدیا» 
با خواندن این مصراع احتمالا به ذهنمان خطور می کند که «چرخ فلک» می خواهد با سعدی در دلی بکند و مثلا بگوید که: «سعدی منال که رسم روزگار این است» و یا پندی بدهد و بگوید که: «سعدی منال که بسیاری هستند که شرایط بدتری از تو دارند» و چیزی از این قبیل. اما سعدی در مصرع دوم تمام پیش‌گویی ذهنی ما را به هم می ریزد و دلیل دعوت «چرخ» برای ننالیدن شاعر را کاملا خودخواهانه و در حوزه دست نخوردن و تَرک برنداشتن صورت زیبای خود می داند:

« چرخ شنید ناله ام گفت منال سعدیا
کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من»

برای چرخ گردون مهم نیست که سعدی چرا می‌نالد و اصلا نمی خواهد هم دلیل ناله او را بداند و یا با او همدردی و همدلی کند. دغدغه چرخ گردن «زیبایی و جمال» خویش است و از سعدی می خواهد که «آه» نکشد چرا که «آه» سعدی چون مه و غباری بر چهره آینه نشسته و زیبایی او را تیره و مکدر می‌سازد.  این شیوه نگاه به «زیبایی» در تمام اشعار و به ویژه غزلیات سعدی ساری و جاریست. سعدی ستایشگر بزرگ زیبایی است و در مقابل عظمت زیبایی همه چیز را و حتی خویشتن را در جایگاه ثانوی می نشاند. به قول دکتر شفیعی کدکنی:
«راست گفت داستایوفسکی که آنچه سرانجام می ماند و پیروز است زیبایی است و هنر، یا آنچه جهان را پاس می‌دارد زیبایی است. همیشه تصور من بر این بوده است که داستایوفسکی در بیان این گفتار ژرف و حکیمانه تحت تاثیر شیخ اجل سعدی شیراز بوده است که نخستین بار در تاریخ فرهنگ بشری کشف کرده است که همه چیز مغلوب زیبایی است و فرمانروای نهایی تاریخ، هنر است و جمال:

پر طاووس بر اوراق مصاحف دیدم 
گفتم: این منزلت از قدر تو میبینم بیش 
گفت خاموش که هر کس که جمالی دارد 
هر کجا پای نهد دست ندارندش پیش

شعر به ساده ترین زبان، قیام واژه‌ها علیه معنای تثبیت شدهٔ خودشان است. شعر نه مانیفستی سیاسی است و نه قرار است بار فلسفی و دینی و ایدئولوژیک را بر دوش خود حمل کند. شعر همانگونه که معنای آن بیان می‌کند، شعر است و جزء موسیقی اعجاب‌آور و حظ زیبایی شناسانه حامل هیچ رسالت تاریخی و سیاسی و.. نیست.  به این دو بیت سعدی، یکی از بزرگترین شاعرانی که تاریخ ادبیات بشری به خود دیده‌است، دقت کنیم: 

خوش می‌روی به‌تنها، تنها فدای جانت
مدهوش می‌گذاری یاران مهربانت
آئینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی 
کز حسن خود بماند، انگشت در دهانت

واژه‌های استفاده شده در این دو بیت همان واژه‌هایی است که هر روز و به‌صورت مداوم در زندگی خود استفاده می‌کنیم. به‌عنوان مثال واژهٔ «تنها» را در نظر بگیریم. روزانه شاید بارها از آن استفاده می‌کنیم. "تنهایم"، "تنها می‌آیم"، "تنها برو"، "تنهایی خوب است" و...، حال به کلمهٔ «تنها» یا «تن‌ها» (که به هر دو صورت می‌توان در این شعر خواند) دقت کنیم. کلمهٔ «تنها» در شعر سعدی از زندگی و حیات روزمرهٔ خود جدا شده و در قالب و صورتی کاملاً تازه و آشنا بر ما پدیدار شده‌است، این واژهٔ پیش‌پاافتادهٔ در این شعر چنان برایمان تازه و بدیع است که انگار جان گرفته و در مقابلمان شروع به رقصیدن و دلبری کرده‌است. در شعر سعدی نه فقط واژهٔ «تنها»، بلکه تک‌تک واژه‌ها همین حالت را دارند، واژه‌ها در شعر سعدی انگار غسل تعمید داده شده‌اند و طنین دل‌انگیزی در گوش و جان ما ایجاد کرده و چنان حظ و ذوقی در وجودمان ایجاد می‌کنند که ناخودآگاه انگشت‌به‌دهان مانده و پاهایمان از این همه هنر و زیبایی سست می‌شود.  شعر همین است.‌ اینکه مخاطب چنان غرق در حیرت و شگفتی اثر هنری شود که برای لحظه‌ای گذر زمان و مکان را احساس نکند و دل و دست و پایش لرزیده و جانش به غلیان درآید... درست مانند همین شعر سعدی: 
امشب سبکتر می‌زنند، این طبل بی‌هنگام را...
یا وقت بیداری غلط، بودست مرغ بام را !
یک لحظه‌ بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را

 

 سعدی شیرازی، یکی از درخشان‌ترین ستارگان ادب فارسی، نه‌تنها به‌دلیل جایگاه والای ادبی، بلکه به‌سبب تأثیر ماندگارش بر فرهنگ و اخلاق ایرانیان، شخصیتی بی‌همتا در تاریخ ادبیات است. او با گذشت قرن‌ها، همچنان زنده و حاضر در زندگی امروز ماست و آموزه‌های انسان‌سازش مرجعی ارزشمند برای نسل‌های مختلف باقی مانده استسعدی در دو حوزه‌ی شعر و نثر به‌طور همزمان به اوج رسید. در شعر، نمونه‌ای تابناک و کم‌نظیر است و در نثر، استادی بی‌بدیل. گلستان او گنجینه‌ای از حکایات پندآموز و نکات نغز زندگی است و بوستان، همراه با غزلیات عاشقانه‌اش، هم دل را می‌نوازد و هم جان را از پند و اندرز سرشار می‌کندسعدی را استاد سخن می‌نامند، چرا که فصاحت و بلاغت را در زبان فارسی به اوج رساند. اگر فردوسی را پاسدار زبان فارسی بدانیم، سعدی را باید حافظ و تسهیل‌گر این زبان در گذر زمان دانست. تسلط او بر واژگان و چینش هنرمندانه‌ی آن‌ها، کلامش را به‌ظاهر ساده، اما در باطن عمیق و غیرقابل تقلید کرده است. همین ویژگی است که سبک "سهل و ممتنع" او را شکل داده؛ سخنی که در نگاه اول روان به‌نظر می‌رسد، اما بازآفرینی آن ناممکن است. سعدی عمری را در سفر و مصاحبت با مردم گذراند و این تجربیات، نگاه واقع‌گرا و انسان‌محور او را شکل داد. برخلاف بسیاری از شاعران که در انزوا می‌زیستند، او با مردمان مختلف از نژادها و اقشار گوناگون همنشین شد و این آمیختگی با زندگی واقعی، به آثارش غنایی بی‌نظیر بخشید. از همین رو، سعدی شاعر مردم است؛ شاعری که سخنانش در دوران حیاتش بر سر زبان‌ها افتاد و به‌ضرب‌المثل تبدیل شد. نگاه اخلاق‌محور و تربیتی سعدی، همراه با قلم شیوایش، او را به شاعری جهانی تبدیل کرده است. آموزه‌های او نه عرفانیِ دور از دسترس، بلکه زمینی و کاربردی هستند و انسانی میانه‌رو را تصویر می‌کنند که در مسیر کمال گام برمی‌دارد. همین ویژگی‌هاست که پس از هفت قرن، کلام سعدی را در گفتار روزمره‌ی ایرانیان جاری ساخته است. سعدی در غزل‌سرایی نیز پیشتاز است. غزل‌های عاشقانه‌ی او، با زبانی روان و تصاویری بدیع، از شاهکارهای ادبیات فارسی به‌شمار می‌روند. امروز بیش از هر زمان دیگری به سعدی نیاز داریم؛ نه‌تنها برای لذت بردن از زیبایی‌های کلامش، بلکه برای به‌خاطر سپردن درس‌های زندگی‌اش که چون قندی در چایِ ادب فارسی، شیرینی‌اش را دوچندان می‌کند.


شِکَّرشِکن شَوَند همه طوطیانِ هند

زین قندِ پارسی که به بَنگاله می‌رود

طِیِّ مکان ببین و زمان در سلوکِ شعر

کاین طفل یک شبه رَهِ یک ساله می‌رود

تحلیل ادبی آسیانیوز ایران؛

۱. سبک سهل و ممتنع

سعدی در اوج سادگی، عمیق‌ترین مفاهیم را بیان می‌کند. این ویژگی سبک "سهل و ممتنع" اوست که در تاریخ ادبیات فارسی کم‌نظیر است. ظاهر روان و باطن عمیق اشعارش، باعث ماندگاری بی‌نظیر آن ها شده است. 

۲. ترکیب شعر و نثر

برخلاف بسیاری از شاعران که تنها در یک حوزه درخشیدند، سعدی هم در شعر (غزل و قصیده) و هم در نثر (گلستان) استادی بی‌بدیل بود. گلستان او نمونه‌ای کامل از نثر موزون و مسجع فارسی است. 

۳. نگاه انسان‌محور

سعدی شاعر مردم است. برخلاف بسیاری از شاعران که در انزوا می‌زیستند، او با اقشار مختلف جامعه حشر و نشر داشت. همین ویژگی، آموزه‌هایش را کاربردی و ملموس کرده است.

۴. زیبایی‌شناسی منحصر به فرد

سعدی در توصیف زیبایی و عشق بی‌نظیر است. نگاه او به زیبایی، نگاهی تقدیس‌آمیز و توأم با تسلیم است که در ادبیات فارسی کم‌مانند است.

۵. تأثیر بر زبان فارسی

اگر فردوسی را احیاگر زبان فارسی بدانیم، سعدی را باید تسهیل‌گر و گسترش‌دهنده آن دانست. بسیاری از عبارات او به ضرب‌المثل تبدیل شده‌اند و در گفتار روزمره جاری‌اند. 

۶. جهان‌شمولی آموزه‌ها

پیام‌های اخلاقی و انسانی سعدی مرز نمی‌شناسد. همین ویژگی باعث شده اشعار او به زبان‌های مختلف ترجمه شود و برای مخاطبان جهانی جذاب باشد.

۷. تعادل در نگاه

سعدی نه مانند خیام به شکگرایی مطلق می‌گراید و نه مانند مولوی به عرفان محض. نگاه متعادل او به زندگی، آموزه‌هایش را برای همگان قابل فهم و کاربردی کرده است. سعدی شیرازی نه تنها یک شاعر، بلکه یک معلم اخلاق، جامعه‌شناس و روانشناس هوشمند بود که توانست با نگاهی عمیق به انسان و جامعه، آثاری خلق کند که پس از هفت قرن، همچنان تازه و کاربردی هستند. در روزگاری که پیچیدگی‌های زندگی مدرن انسان را از خودبیگانه کرده، بازخوانی آثار سعدی می‌تواند راهگشا باشد.

 

توصیه سعدی برای مذاکرات: مصاف وقتی رواست که تدبیر نمانَد! 

از منظر سیاست،  سعدی با مفهوم مدرن جمهوری آشنا نبود و احتمالاً مدلی غیر از سلطنت سنتی نمی‌شناخت هرچند دنیادیده‌تر از دیگران بود و اگر هم برخی از حکایت‌ها را با خیال گفته باشد اما اهل سفر بود و یک‌جانشینی نمی‌کرد و جهان‌گردی و گردش‌گری وسعت نظر و مدارا می‌آورد و سعدی نیز چنین بود و با این حال می‌کوشید حکومت‌ها را رام و اهل مدارا کند و یک‌جا توصیه کرده است:

«هر دو سه ماه شحنه‌ای به زندان بفرماید به غوص احوال زندانیان کردن تا بی‌گناهان را خلاص دهد و گناه کوچک را پس از چند روزی ببخشد...»

به سیاست بازگردیم و آنجا که گفته است:

«تا دفعِ مضرتِ دشمن به نعمت، توان کرد خصومت روا نباشد که خون از مال شریف‌تر است و عرب گوید: "السیف، آخر الحیل" یعنی مصاف وقتی روا باشد که تدبیر دیگر نماند. به هزیمت، پشت دادن به که با شمشیر مشت زدن.» و جای دیگر این سخن شاه‌کار در روزگاری که حاکمان به دنبال گسترش قلمرو بودند: «مردی نه جهان‌گیری است. بل جهان‌داری است. دانا جهان بگیرد و بدارد و نادان جهان بگیرد و بردارد.»

این روزها خوش بختانه مذاکرات ایران و آمریکا  (که برای صدا وسیما غیر مستقیم بودن آن مهم تر از نتیجه نهایی است) در جریان است و دور سوم هم باز در عمان برگزار خواهد شد و مذاکره یعنی شمشیر آخرین راه حل است و قبل از آن باید به طرق دیگر گره گشود. باری، روحیه ایرانی با سعدی سازگارتر است تا درشت گویی ها و عبوسی‌های  اقلیتی که دست‌ و زبان شان به لطف مذاکرات قدری کوتاه شده است.

می‌توان گفتار و رفتار کار به دستان را با سعدی محک زد و با همین نگاه بود که مرحوم مهندس بازرگان در بررسی روحیه ایرانی سراغ باب اول گلستان سعدی رفت و چه‌بسا ایرانیِ معیار از نگاه او سعدی بود و حتی حافظ و فردوسی و مولانا نه. چون آنان ناگزیر از پاره‌ای رویکردهای انقلابی و به زبان امروز چپ‌گرایانه بودند و سعدی نه. آموزه‌های او در عرصۀ سیاست و از منظر مصلحت به کار امروز ما هم می‌آید. نگاه کنید چه دقایقی نهفته است در این عبارات:

«دشمنانِ متفق را متفرق نتوانی گردانیدن، مگر بدان که با بعضی از ایشان دوستی به دست آری. دشمن به دشمن برانگیز تا هر طرف غالب شوند فتح از آنِ تو باشد.»

روزی آقای حداد عادل در دورانی که نماینده مجلس بود به دکتر ظریف  کتاب خاطرات محمد علی فروغی در زمان وزارت خارجه را اهدا و پیشنهاد کرد بخواند. فروغی البته خود سال ها بعد به تصحیح گلستان و  بوستان سعدی پرداخت و آقای حداد هم سال هاست رییس بنیاد سعدی است و ظریف هم به جرم این که چرا 40 سال قبل فرزند او در آمریکا به دنیا آمده عضو دولت نیست و معاون او که حالا وزیر خارجه است مذاکرات را راهبری می کند!

حالا وقت آن است که آقای عراقچی و دیگر اهل سیاست سعدی بخوانند خاصه آن حکایت که در بالا آمد زیر روح ایرانی شبیه سعدی است نه مانند تندروها که فریاد   می زنند و پرخاش می کنند. همان که در بالا آوردیم و تکرار آن ملال آور نیست:

«تا دفعِ مضرتِ دشمن به نعمت، توان کرد خصومت روا نباشد که خون از مال شریف‌تر است و عرب گوید: "السیف، آخر الحیل" یعنی مصاف وقتی روا باشد که تدبیر دیگر نماند. به هزیمت، پشت دادن به تا دفعِ مضرتِ دشمن به نعمت، توان کرد خصومت روا نباشد که خون از مال شریف‌تر است و عرب گوید: "السیف، آخر الحیل" یعنی مصاف وقتی روا باشد که تدبیر دیگر نماند. به هزیمت، پشت دادن به که با شمشیر مشت زدن.»

دکتر پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
https://www.asianewsiran.com/u/gr1
اخبار مرتبط
ماریو وارگاس یوسا نویسنده اسپانیولی زبانِ زاده کشور پرو در امریکای لاتین، در ٢٨ ماه مارس١٩٣٦ میلادی برابر با ۸ فروردین 1315 در شهر«آرِکویپا» چشم بر جهان گشود. دکترای خود را از کهن ترین دانشگاه اروپا «کومپلوتنسه»ی مادرید گرفت. پایان نامه دکترای او «تاریخ یک مرگ» نام دارد. نه تنها نویسنده و مقاله نویس توانمندی بود و به هنر تئاتر نیز گرایش داشت بلکه در کار سیاست نیز تلاش کرد و می خواست به تهیدستی مردم پایان دهد و با آن کار به کشور خود خدمت کند. این نویسنده در انتخابات کشورش رقیب آلبرتو فوجیموری رئیس جمهور پیشین پرو بود. در گستره ادبیات نیز وارگاس یوسا برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
نمایشنامه فاوست اثر گوته، شاهکار ادبیات آلمان، در قالب روایتی فلسفی و عمیق، تلاش انسان برای کشف معنا و مقابله با وسوسه‌های شیطانی را به تصویر می‌کشد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید