رویکردهای مشترک حقوق معلولیت، حقوق زنان و برابری جنسیتی هنوز به طور متمرکز زندگی زنان دارای معلولیت را مورد نظر قرار نداده است. نهاد زنان سازمان ملل هنگام مشاورهها به این نتیجه رسیده است که این زنان در مسیر عدالتخواهی با موانع مضاعفی روبرو میشوند.
خشونت علیه زنان دارای معلولیت به ندرت گزارش میشود و هنگامی هم که گزارش میشوند، موانع متعددی اجرای عدالت را تهدید میکند؛ همچنین به نظر میرسد مسئولان اجرای قانون، ابزار و تجهیزات لازم برای مقابله با خشونت علیه این زنان را ندارند.
«مارین کروس میکر» در کتابش با عنوان «درهای قفل شده، سوءاستفادههای جنسی بنیادی» نوشته است: «قدرت و عوامل دیگری وجود دارد که خطرات سوءاستفاده را برای افراد دارای معلولیت افزایش میدهد.
به عنوان مثال، اگر این افراد به طور مداوم در مراقبت شخصی، مانند استحمام و لباس پوشیدن کمک دریافت کنند و یا اینکه ارزیابیهای بدنی و درمانهای معمولی شامل لمس را زیاد تجربه کنند، ممکن است نسبت به لمس شدن بیحس و بیتفاوت شوند.
حتی در درمانهای نظارتشده هم، افراد دارای معلولیت در معرض خطر بیشتری هستند؛ چرا که نمیدانند آیا میتوانند به لمسهای دردناک یا مشکوک به سوءاستفاده جنسی نه بگویند؟ به عنوان مثال یک زن دارای معلولیت، نمیداند در تماس با راننده اتوبوس که خود را دوست میخواند ولی از مرزها عبور میکند و خواستار بوسه است و او را نوازش جنسی میکند باید چه برخوردی کند.»
نابینایان عموما مورد لمسهای ناخواسته و حرفهای درگوشی جنسی قرار میگیرند و ناشنوایان شاهد حرکات جنسی با زبان اشاره و یا «لب زدن» آزارگرانند. آنطور که ائتلاف کالیفرنیا علیه تجاوز جنسی (CALCASA) در توصیهنامهای که برای مراکز بحران تجاوز در آمریکا تهیه کرده نوشته، اگر فرد مبتلا به ناتوانی ذهنی و شناختی در سنین پایین مورد آزار قرار گیرد و هیچ کس مداخله نکند، این سوءاستفاده میتواند تا بزرگسالی ادامه یابد.
آزار و اذیت جنسی در بازار کار و دانشگاهها، تحقق حقوق اساسی از جمله حق اشتغال در محیطی بدون خشونت و حق تحصیل را تضعیف میکند.
با نقض چنین حقوقی، بسیاری از زنان دارای معلولیت دسترسی کامل به دنیای کار یا تحصیل ندارند. محیطهای کاری و دانشگاهها موظف به جلوگیری از آزار جنسی هستند و باید آگاه باشند که تبعیض ساختاری مانع احساس اطمینان و امنیت زنان در راستای گزارش آزار جنسی میشود./