سینما در حال حاضر نه تنها نوعی رسانه ارتباط جمعی، بلکه در عین حال رسانه ای هنری است. این چیزی است که آن را هم از هنرهای دیگر که هیچ یک، خود رسانه جمعی نیستند و هم از رسانه های دیگر که هیچکدام به خودی خود هنر نیستند، جدا می کند.
به دلیل همین ویژگی است که سینما در ارتباط با مخاطب قدرت و توانایی مضاعف پیدا می کند. هنر با احساسات و عواطف انسانها سروکار دارد و بر اندیشه و رفتار و کردار آنها به طور غیرمستقیم تأثیر میگذارد.
صنایع فرهنگی نقش مهمی را در افزایش اشتغال، رشد اقتصادی، تقویت هویت ملی و دستیابی به توسعه پایدار ایفا میکنند. سینما نیز به عنوان یکی از اجزای صنایع فرهنگی میتواند، موجب رونق و تقویت هنر- صنعت و هنرهای وابسته به آن شده و ثروت، اعتبار و اشتغال زیادی را برای این هنر-صنعت فراهم نماید.
با توجه به گسترش روزافزون علوم و فناوری ، طی چند دهه گذشته، حجم تولید فیلم های سینمایی و ظرفیت سالن های سینما در سطح جهان همواره رو به افزایش بوده است و بر اساس بررسی ها و تخمین های مراکز تخصصی، این روند رو به افزایش خواهد بود.
صنعت سینما شامل فرهنگ اقتصاد و ابعاد دیگر است که بهم کاملاً آمیخته شدهاند و هر بعدی به بعد دیگر پیوند خورده است.
در جریان هر فعالیت تولیدی بازدهی سود و زیان حائز اهمیت است. فیلم به عنوان یک فرآورده و محصول تولیدی نمی تواند در هیچ مقطعی از شکل گیری و تولید و عرضه خود، به مسائل اقتصادی بی اعتنایی نشان دهد؛ در حالی که سینمایی که بیمار است هم از لحاظ فرهنگی و هم از لحاظ اقتصادی مشکل دارد و در واقع یک سینمای خوب اقتصاد خوبی هم خواهد داشت.
در سینما نیز مانند بسیاری از کالاهای عمومی، هزینه های ثابت بیشتری نسبت به هزینه های متغیر دارند. در دوره تولید یک فیلم، حجم عظیمی از سرمایه به صورت تجهیزات، لوازم فنی و نیروی انسانی بکار گرفته میشود.
تولید فیلم، نخستین بار توسط بخش خصوصی به انگیزه نفع شخصی صورت گرفت. در تمام کشورهای دنیا، بیشترین و موفق ترین تولیدات سینمایی توسط صاحبان سرمایه های کلان و آن هم به انگیزه سود اقتصادی انجام شده است و در مواردی که دولت ها خواسته اند متولی تولید فیلم در کشور خود باشند، با شکست مواجه شدهاند. هم اینک نیز در اکثر کشورها، هر دخالت دولت در امر تولید فیلم، فقط جنبه سیاستگذاری و تأمین اهداف فرهنگی کلان کشور را دارد.
بودجهای که دولت به موضوعات زیربنایی به ویژه صنعت در کشور اختصاص میدهد به شکل کافی به بخش فرهنگ اختصاص پیدا نمیکند بنابراین همیشه از یک ضعف در بخش بودجه صنایع خلاق به ویژه سینما رنج میبریم.
همچنین در تدوین برنامههای توسعه ای کشور به سهم بالقوه سینما طی سالهای گذشته به درستی توجه نشده است.کل گردش مالی سینمای ایران با بودجه یک فیلم سینمایی متوسط در هالیوود یا بالیوود برابر است برخی منتقدان معتقدند این حاصل تزریق نگاه دولتی است.
دولت باید شرایطی را فراهم بیاورد که استعدادها فرصت بروز و عرصه فعالیت بیابند و تولیدکننده به طور بدیهی از مواهب مادی و معنوی هنر خود و امکانات و تسهیلات موجود بهره مند گردد.
بازاریابی یک فن و هنر مجزا برای معرفی آثار سینمایی محسوب میشود که در این مسئله ضعف داریم. شرکت های پخش نیز سرمایه کافی ندارند. این موضوع خود در پخش آثار سینمایی ما در بخش بین الملل ایجاد مشکل می کند.
سرمایه گذار همیشه با ریسک بسیار بزرگی روبرو خواهد بود. ممکن است یک فیلم در مرحله اکران با توفیق تجاری مواجه شود و صدها برابر هزینه تولید را نصیب سرمایه گذار آن کند و نیز ممکن است که فیلم با توفیق تجاری مواجه نشود و حتی هزینه تولید اولیه را نیز جبران نکند. بنابراین دامنه ریسک سرمایه گذاری در این صنعت بسیار بالاست. در واقع متغیرهای حاکم بر بازار سینما باعث میشود تا هرگونه پیشبینی ثابت درباره این صنعت و بازار محال باشد.
علیرغم بار هنری بسیاری از فیلم ها در ایران و سینمای فاخری که داریم متاسفانه اقتصاد سینما حلقه مفقوده ای بوده است که در طول این سال ها همواره مورد غفلت قرار گرفته و این یکی از مهمترین ضعف های سینمای ماست./
تهیه کننده سینما و عضو هیات مدیره جامعه تهیه کنندگان سینمای ایران
اقتصاد سینما حلقه مغفول/نبود همیشگی بودجه برای فرهنگ؛ رکود سینما با تزریق نگاه دولتی
سینما در حال حاضر نه تنها نوعی رسانه ارتباط جمعی، بلکه در عین حال رسانه ای هنری است. این چیزی است که آن را هم از هنرهای دیگر که هیچ یک، خود رسانه جمعی نیستند و هم از رسانه های دیگر که هیچکدام به خودی خود هنر نیستند، جدا می کند؛ در حالی که بودجهای که دولت به موضوعات زیربنایی اختصاص میدهد به شکل کافی به بخش فرهنگ اختصاص پیدا نمیکند، بنابراین همیشه از یک ضعف در بخش بودجه صنایع خلاق به ویژه سینما رنج میبریم.