دکتر سامان حیدری گوران مدیر پروژه دگرگشت انسان در زاگرس از موزه نئاندرتال آلمان و هیئتمدیره بنیاد پژوهشهای پارینهسنگی دیار مهر در مصاحبهای ابعاد این یافته را شرح داد.
اخیراً خبری در خصوص کشفیات پارینهسنگی زاگرس مربوط به کشف سوزن استخوانی و مدارکی دال بر تهیه پوشاک از خز گرگ از منبع پژوهشگاه میراث فرهنگی منتشر شد که بازتاب وسیعی در محافل علمی داشته است. بفرمایید این کشفیات چگونه صورت یافته است؟
س.حیدریگوران: بله این خبر بر اساس کشفیات باستانشناسی از یک مجموعه غار و پناهگاه صخرهای به نام "خاتون سرای ۵ " در بخش مرکزی استان کرمانشاه است. این مکان در سال ۱۳۸۹ شمسی و در جریان پروژه شناسایی و مستند نگاری غارها و پناهگاههای صخرهای استان کرمانشاه از سوی من و همکارانم تحت پوشش و حمایت سازمان میراث فرهنگی، روی داده است. در جریان این بررسیها، بیش از ۲۶۰ غار و پناهگاه صخرهای همراه با مواد فرهنگی در شش شهرستان استان کرمانشاه کشف گردید. مجموعه غار و پناهگاه صخرهای "خاتون سرای ۵" نیز جزو همین بررسیها بود و با مطالعه مواد فرهنگی بهدستآمده از این مکان مشخص شد که در دوره اواخر پارینهسنگی نوین (Upper Palaeolithic) و یا اوایل فراپارینهسنگی (Epipaleoloithc) مورداستفاده انسان بوده است. با توجه به بزرگی و ویژگیهای منحصربهفرد و همچنین تخریبها و کاوشهایی که گاه و بی گاه توسط افراد سودجو در این مکان روی میدهد من درخواستی برای کار مستند نگاری و نقشه برداری این مکان به سازمان میراث فرهنگی استان کرمانشاه ارائه دادم و خوشبختانه این درخواست در دستور کار قرار گرفت. در جریان نقشهبرداری و مستند نگاری این مکان در تاریخ اردیبهشت ۱۴۰۰، دو قطعه استخوان مهم از محل کاوشهای غیرمجاز و بر روی دیواره ترانشه کشف گردید.
س.آسیابانی: لطفاً درباره ویژگیهای این دو قطعه استخوان توضیح دهید؟
س.حیدریگوران: این کشفیات شامل یک قطعه سوزن از جنس استخوان (زند زبرین Ulna) و بند انگشت(Proximal phalanx) یک گرگ (Canis Lupus) است. سوزن استخوانی مربوطه بر روی یک قطعه استخوان بلند ساخته شده و آنهم احتمالاً مربوط به حیوانی در خانواده گرگ سانان است. طول این یافته ۳۹، ضخامت آن در بیشترین حالت ۶ و نوک آن نیز ۱٫۳ میلیمتر است. بر روی بند انگشت گرگ نیز اثر برش (Cutmark) عمیقی که با ابزار سنگی روی داده، دیده میشود.
س.آسیابانی: مهمترین دلایل که شمارا به این نتیجه رسانید که مردمان پارینهسنگی در خاتون سرای ۵ احتمالاً کار دوخت و دوز بر روی پوست گرگ انجام دادهاند کدام ها هستند؟
س.حیدریگوران: برای پاسخ این پرسش شما نمیتوان تنها به خود یافتهها اکتفا کرد و میبایست با کنار هم قرار دادن مجموعهای از شواهد که بهظاهر رابطه مستقیمی با هم ندارند به این پرسش پاسخ داد. به همین خاطر میبایست چند موضوع اساسی روشن شود. اول محل کشف این یافتههاست، در مرحله بعد لایهای است که مواد از آن به دست آمده است و سر آخر معنایی که دستافزارهای سنگی، سوزن استخوانی و استخوان گرگ در کنار هم پیدا میکنند. مجموعه غار و پناهگاه صخرهای خاتون سرای ۵ در ارتفاع ۱۶۰۰ متری از سطح دریا واقع است و به نسبت بسیاری از غارها و پناهگاههای صخرهای دیگر در استان کرمانشاه یک مکان مرتفع محسوب میشود. این مکان علاوه بر خاتون سرا نام محلی دیگری دارد به نام " نا وحه وش" که به معنی درون حصار است؛ چراکه این مجموعه پدیدهای زمینشناسی به شکل یک فضای حصار مانند است که در اثر تخریب و فرسایش سامانه کارستی (Karstic erosional system) به وجود آمده است. به لحاظ ظاهری سه غار با اندازههای مختلف در انتهای عقب نشسته ی این حصار شکل گرفتهاند و بهنوعی بهصورت طبیعی یک محوطه بزرگ زیستی برای انسان به وجود آمده است. این مجموعه غار و پناهگاه صخرهای در دامنه کوهی بسیار مرتفع قرار دارد و بهنوعی مشخص میکند ساکنان این مکان گرایش به جمعآوری منابع مواد غذایی گیاهی و جانوری خود از بخشهای مرتفع چشمانداز داشتهاند تا مناطق هموار و میانکوهی. حال از این مکان این دو قطعه استخوان یعنی سوزن استخوانی و انگشت گرگ که بر روی آن اثر برش سنگ دیده میشود کشف شده است. جدای از اینکه سوزن استخوانی، آشکارا یک وسیله برای دوخت و دوز محسوب میشود، نکته کلیدی در اینجا وجود اثر بریدگی بهوسیله ابزار سنگی بر روی استخوان فالانژ گرگ است. اثر بریدگی حاصل از ابزار سنگی در دنیای پارینهسنگی برای باستان شناسان یک نشانه بسیار حائز اهمیت بوده و در خود اطلاعات بسیار ارزشمندی را دارد. انسانهای گذشته برای اینکه بتوانند پوست و گوشت را از اسکلت حیوان جدا کنند تقریباً همان مراحلی را طی میکردند که قصابان امروزی برای جداسازی پوست و گوشت انجام میدهند و بیشتر تفاوت در ابزار بکار گرفته شده است تا روش قصابی. انسانهای اولیه با وارد کردن فشار و گاها ضربه به رباطها و تاندونها که ماهیچهها را به استخوان متصل میکنند، گوشت را از استخوان جدا میکردند و خوشبختانه این عمل موجب ایجاد بریدگی بر روی استخوان حیوانات میشده و امروزه ما میتوانیم این محل ضربه را به شکل بریدگی بر روی استخوان مشاهده کنیم. اولین برداشت انسان شناسان در این رابطه این است که استخوان موردنظر حاصل فعالیت قصابی انسان بوده و لاشه حیوان شکار شده بهوسیله انسان به غار یا پناهگاه آورده شده است. وجود این بریدگیها اطلاعات دیگری نظیر نوع ابزار سنگی و چگونگی بهکارگیری آن برای عمل جداسازی را مشخص میسازد. در مطالعات فراوانی که در این رابطه در مناطق مختلف دنیا بهعملآمده اثر بریدگی بر روی انگشت دست و پای حیوانها و بهخصوص حیواناتی که دارای پوست مرغوب هستند نشانه مهمی از این است که استحصال پوست آنها برای تهیه پوشاک و چادر انجام میشده است. حال با در کنار هم قرار گرفتن این شواهد یعنی موقعیت غار و پناهگاه صخره خاتون سرای ۵ در منطقه و قرارگیری سوزن استخوانی و انگشت گرگ در لایه اواخر پارینهسنگی این فرضیه تقویت میشود که بهاحتمال فراوان مردمان این مکان پوست گرگ را بهمنظور تهیه پوشاک جدا کردهاند. شیار حاصل از بریدگی بر روی استخوان انگشت بسیار عمیق است و آشکار میکند که فردی عمداً و با هدفی خاص این ضربه را به انگشت وارد کرده است. مطالعات تجربی نشان میدهد که برای استحصال درست و کامل پوست حیوانات میبایست عملیات جداسازی را از دست و پای حیوان شروع کرد و پس از آن به بخشهای بالاتنه رسید. در ضمن پوست گرگ بسیار ارزشمند بوده و تمامی بخشهای آن میتوانسته برای مصارف مختلف مورداستفاده قرار گیرد منجمله پوست دستها و پاهای آن. با توجه به ابعاد و اندازه استخوان فالانژ بنظر میرسد که متعلق به یک گرگ بالغ باشد و این موضوع نیز میتواند موضوع استحصال عمدی پوست را تقویت کند. هرچند این احتمال را هم نباید نادیده گرفت که در دوره یادشده تغذیه از گوشت حیوانهای گوشتخوار نیز رواج داشته است. بطور ضمنی این احتمال را نیز میتوان مطرح کرد که استفاده از پوست گرگ با رفتارها و مناسک شمانیزم ارتباط داشته باشد.
س.آسیابانی: این کشفیات از چه اهمیتی در دنیای باستانشناسی برخوردار هستند؟
س.حیدریگوران: قبل از اینکه مستقیماً به پرسش شما بپردازم میبایستی مطرح کنم که تحقیقات گستردهای که در رابطه با الگوی اثر ابزار سنگی بر روی استخوانهای سگسانان و گربهسانان در اروپا به انجام رسیده نشان میدهد که در دورهای مصادف با اوج یخچالی که کره زمین وارد یک فاز بسیار سرد شده است، گرایش به شکار این نوع حیوانها بیشتر شده است.
تاکنون قدیمیترین مدارکی که از سوزنهای استخوانی در اختیار داشتیم مربوط به چهار بخش از اوراسیا، شامل غرب اروپا، منطقه کوهستانی آلتایی در سیبری و قفقاز در شمال کشور چین (در مکانهایی باستانی در شمال فلات تبت) بودند. قدیمیترین سوزن نیز در سیبری یافت شده که قدمت آن به حدود چهل هزار سال پیش میرسد. این سن سنجی با روش رادیو کربن تعیینشده و نسبت دقیق است. به نظر میرسد که از این تاریخ به بعد بوده که این وسیله در میان جوامع هوموساپینس رواج یافته است. مدارک انسانشناسی مشخص کرده است که رابطهای مستقیم بین شرایط اقلیمی دوران سرد اواخر دوره پلیستوسن و پیدایش این وسیله وجود دارد که نشان از سازگاری انسان مدرن با شرایط جدید محیط دارد. هرچند باید اشاره کنم که قبلاً مدارک قدیمیتری از وجود سوزن استخوانی در جنوب قاره آفریقا بدست آمده بود؛ اما این یافتهها برای سرزمین ایران و برای اواخر دوره پارینهسنگی نوین و یا اوایل دوره فراپارینهسنگی بیسابقه است و از این روی کشف بسیار مهمی محسوب میشود.
س.آسیابانی: آیا در ایران یا مناطق همجوار شواهد باستانی شبیه به خاتون سرای ۵ را داشتهایم؟
س.حیدریگوران: همانطور که احتمالاً علاقهمندان اطلاع دارند تعداد کاوشها و یافتههای دوران پارینهسنگی ایران به نسبت وسعت و تعداد محوطههای شناساییشده بسیار اندک هستند، اما بنا بر تشکیلات زمینشناسی و شرایط اقلیمی در این منطقه ما شاهد استقرارگاههای انسانی در دورههای مختلف هستیم. مطمئناً این تعداد فراوان مکان سکونتی انسانی در دوره پلیستوسن میتواند در خود اطلاعات بسیار مهم و کلیدی داشته باشد و جواب پرسش شما مثبت است و در بسیاری از غارها و پناهگاههای صخرهای در این منطقه دیده میشود.
س.آسیابانی: آیا برای مطالعه بیشتر این یافتهها و کاوش در مجموعه غار و پناهگاه صخرهای خاتون سرای ۵ برنامهای دارید؟
س.حیدریگوران: بله اتفاقاً هماینک تمرکز ما بر روی مستند نگاری فتوگرامتری از مجموعه غار و پناهگاه صخرهای خاتون سرای ۵ است تا به کمک آن پیچیدگی و ارتباط فضایی بین اجزای سکونتی این مجموعه را بهتر بفهمیم و بتوانیم نحوه استفاده انسانها را از این مکان بازسازی نماییم. طبیعتاً تعیین تاریخ دقیق یافته فرهنگی سوزن استخوانی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که امیدوارم با به دست آوردن مواد ارگانیک مناسب این بررسی نیز صورت یابد.
س.آسیابانی: تا آنجا که اطلاع دارم شما بیش از یک دهه است که تحقیقات خود را بهصورت متمرکز در کرمانشاه انجام دادهاید. میتوانید بهصورت خلاصه اهداف خود را از این نوع تحقیقات در کرمانشاه و بهطور کلی زاگرس بفرمایید؟
س.حیدریگوران: این پرسش شما را میتوانم از دو جنبه پاسخ دهم. اول اینکه در حال حاضر تحقیقات پارینهسنگی در دنیای باستانشناسی بسیار گسترده شده است و دانشمندان در جایجای دنیا مشغول کار و تحقیق هستند تا هر چه بیشتر زوایای پنهان روند دگرگشت انسان را روشن نمایند. از این روی تحقیقات پارینهسنگی در زاگرس و کرمانشاه نیز را میتوان بخشی از این حرکت جهانی دانست. از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی فلات ایران بهطور کلی و بخصوص زاگرس بهگونهای است که ضرورت این نوع تحقیقات را ایجاب میکند. این منطقه بهگونهای در مرکز حوادث انسانشناسی واقع است و کشفیاتی اینچنینی در مقیاس جهانی نیز مؤثر هستند.
س.آسیابانی: و سخن آخر:
س.حیدریگوران: سر آخر لازم است برای حمایت بیدریغ آقای دکتر جبار گوهری رئیس محترم سازمان میراث فرهنگی استان کرمانشاه و سرکار خانم دکتر طهماسبی رئیس بخش موزهها و اموال غیرمنقول این سازمان تشکر کنم. همچنین بسیار علاقهمندم از آقایان افشار سپهری، نعمت حریری و فرامرز عزیزی تشکر کنم که بدون حضور آنها این مطالعه به انجام نمیرسید./