اصل سخن این است که اقتصاد ما بهلحاظ نهادی عقب است زمانی که شخصیتی بهنام ابوالحسن ابتهاج سازمان برنامه را تاسیس میکند؛ بعد از مدتی کنار گذاشته میشود؟ اما چرا ؟
برای اینکه او نمی خواهد دربار در برنامهها دخالت کند. شاگردان ابتهاج بعد قانون 1354 سازمان و برنامه را میگذرانند که اجازه دخالت در اقتصاد را نمیدهد و استقلال سازمان برنامه تضمین میشود.
بی هیچ تعارفی باید گفت که آینده اقتصاد ایران ، اگر اقتصادش دولتی و سیاست زده باشد اصلا امیدوار کننده نیست اگر در طول این سالها فعالیت دولتها در جهت پسانداز و سرمایهگذاری و ابداع و اختراع و فعالیت سالم اقتصادی انجام می شد ما نیز شاهد فعالیتهای مؤثر اقتصادی و رشد و توسعه اقتصادی در کشور خود بودیم ، توسعه اقتصادی که منحر به تولید ملی در تمام زمینه ها می شد و دیگر هیچ تحریمی نمی توانست اقتصاد ایران را فلج نماید!
عواملی همچون عدم استقلال بانک مرکزی، فقدان انظباط مالی و پولی و از همه مهمتر اقتصاد نفتی همگی از مشکلات اصلی و ساختاری اقتصاد ایران است و تنها ایجاد شفافیت در اقتصاد، ایجاد زمینه رقابت سالم میان بنگاهها و از بین بردن انحصار میتواند راهکاری ممکن و اجراشدنی برای برون رفت از بحرانهای اقتصادی حتی در دوران تحریم ایجاد نماید.
سخن آخر اینکه دولتمردان گرامی برای یکبار هم که شده به نظرات کارشناسان اقتصادی گوش دهند و آن اینکه نجات مردم و نجات اقتصاد ایران با اقتصاد کوپنی و سهمیه بندی انجام نمی شود بلکه
در شرایط کنونی بهترین سیاست، آزادسازی اقتصاد ملی، تعلیق فعالیت همه سازمانهای سرکوبگر بازار، باز کردن راه برای فعالان اقتصادی از طریق برداشتن ممنوعیتهای صادرات و واردات، حذف کلیه نرخهای دستوری ارز و تمرکز دولت بر دیپلماسی اقتصادی سازنده و کاهش حداکثری تنشهای سیاسی است.