در تقویم ایران، دهم تیرماه، براساس مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز صنعت و معدن نامیده شدهاست. اکنون که چهل سالگی جمهوری اسلامی ایران را پشت سر گذاشته و در گام دوم انقلاب و سالی که متبرک به نام رونق تولید گردید، در روزی که قرار است پس از ۳۶۴ روز کار و تلاش در طول یک سال از سربازان جنگ اقتصادی تجلیل گردد، خارج از لطف نیست که نیم نگاهی به حال و روز صاحبان صنایع و این زنان و مردان روز های سخت داشته باشیم.
بر هیچ کس پوشیده نیست که در سالهای اخیر کارآفرینان و صنعت گران کشور با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده و تیرهای بلا از زمین و آسمان بر آنان نازل گردیده است.
وقتی دشمنان ایران از پس قدرت نظامی کشور عزیزمان بر نیامدند، طبیعی است برای رسیدن به اهداف شومشان می بایست اقتصاد کشور را نشانه روند. که در این سالها با تمام قدرت براین کار اهتمام و با ظالمانه ترین تحریم ها عرصه را بر اقتصاد کشور تنگ نموده اند. که البته دشمن هستند و از دشمن نیز غیر از این انتظاری نیست. با این مقدمه و ذکر این شعر قصد دارم از کسانی که وظیفه دارند و داشتند که در مقابل این تحریم ها از سربازان جنگ اقتصادی محافظت کنند درد و دل و در روزی که برای ما کارآفرینان است خواستار منع از تجلیل نمایشی گردیده و در میدان عمل شاهد حمایت از صنعتگران مظلوم ایران باشم.
هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
از دوست بپرسید چرا می شکند
اولین پرسش این است، سالها است که رهبری معظم بر اولویت امور اقتصادی پافشاری و هرسال را با نام گذاری معنی دار و مختص اشتغال ، تولید ، کالای ایرانی و ... تبیین می نمایند! پس چرا نتیجه این رهنمودها بر مسئولین امر تاثیری ندارد و چرا شاهد تعطیلی دومینو وار کارخانجات کشور هستیم مگر نباید در یک جنگ اقتصادی همه گوش به فرمان فرمانده خود باشند. واکاوی این مسئله حیاتی و مهم چه چیز را آشکار می سازد. برای مبارزه بااین جنگ تحمیل شده اقتصادی کدام ابزار در دسترس نیست؟
فرماندهی جنگ که آماده است ، سربازان جان بر کف نیز که در میدان عمل هستند ، مهمات و ابزار لازم نیز به قدر کفایت موجود است پس چرا درجا می زنیم. حکایت ما مثل فردی است که قصد دارد بیماری سرطان را با توسل به بهترین داروها و مصرف غذاهای مورد نیاز برای سلامتی برطرف کند ولی هر روز حالش بدتر و ضعیف تر می گردد و به دلیل تاخیر در معالجه ،گرانترین داروها وحتی شیمی درمانی نیز پاسخ نمی دهد. آری صنعت کشور دچار سرطان وخیمی گردیده است که باید درمانش کرد. البته دلسوزان نظام و کارآفرینان و صاحبان کسب و کار و در راس همه فرماندهی این جنگ مهم وجود این بیماری مهلک را سالهاست که فریاد می کشند. ولی گویا درمان کنندگان این درد مسخ شده اند و یا این بیماری برایشان محل سودآوری است. و به تعبیری نان آنها در بیماری صنعت است.
بدون حاشیه و از سر درد و به عنوان صاحب درد این پیام را به فرماندهی این جنگ خانمانسوز مخابره می کنم. اقتصاد کشور دچار چندین سرطان بدخیم گردیده و شاکله صنعت کشور دیگر توان تحمل این درد را ندارد.
اولین درد این بدن رنجور ظلم بی حد و حصر بانک هاست ، و پوشیده نیست که هیچ تولید کننده ای توان پرداخت تسهیلات ۲۰ تا ۳۰ درصدی اسمی و در عمل با تجمیع جرایم و بهره مرکب (ربای دوران جاهلی و برده داری) ۳۰۰ درصدی را نداشته و اصلا در تولید چنین سودی وجود ندارد. مگر اینکه عده ای گرگ صفت با پوشش کارآفرینی و صنعت و در شلوغی بازاربا استفاده از رانت و تخلفات برخی از همین بانکی ها به موفقیتی که نمونه اش در پرونده خاوری ها و بانک سرمایه و... مشهود است ، برسند ودر لباس کارآفرینی باعث بدنامی سربازان واقعی و شناسنامه دار این جنگ اقتصادی شوند و با غارت ادوات مورد نیاز سربازان جان برکف علاوه بر خیانت و تحمیل شکست بر کارآفرینان واقعی به دلیل خالی بودن اسلحه هایشان، از طرفی همان مهمات را در مسیر اهداف دشمنان قسم خورده انقلاب بکار بسته و با سوداگری و سفته بازی در تمامی عرصه ها، راه معیشت را بر مردم تنگ می سازند. وبعد فریاد دزد را بگیرید سر می دهند که نمونه اش همین افسانه بدهکاران بانکی است که تبهکاران و مافیای زدوبند و اختاپوس رانت و تطمیع که هر پایش محفلی را درگیر نموده است، تمام منابع کشور را بلعیده اند و در لوای نام مقدس کارآفرینی و تولید سنگر گرفته اند. و زور هیچ کس هم به آنان نمی رسد حتی هیولای بانکی که آنان را پرورش داده است! ولی همین هیولای بانکی برای موجه جلوه دادن تخلفات خود ، در بوق کرنا می کنند که به دنبال وصول مطالبات خود از بدهکاران بانکی هستند و خنده دار این است که طلبکاران بانکی یعنی کارآفرینان و صنعتگران واقعی و شناسنامه دار را که تمام زندگیشان توسط بانکها به یغما رفته است
را بدهکار بانکی خطاب می کنند. باید بدانیم در همین شلوغی اوضاع کشور، بانکها با سواستفاده و تخلف از قوانین آمره پولی و بانکی و از محل زیان همین سربازان جنگ اقتصادی و با توسل به زور، منافع ذینفعان ابر بدهکاران بانکی را فراهم آوردند.و این غارتگران بیت المال که اقتصاد ایران را به گروگان گرفته اند با همین غنائم حاصل از، ربای بانکی قیمت ارز ، سکه ، مسکن و خودرو را به سقف آسمان نزدیک تا خرید حداقل مایحتاج ضروری هر ایرانی به رویا مبدل گردد. این غده سرطانی بدخیم که تنها بازمانده رژیم طاغوت است که استحاله نشده و همچنان می تازد در این شرایط سخت که همه مردم در حال پرداخت هزینه ایستادگی در مقابل دشمنان هستند متاسفانه با تخلف از قوانین و صوری سازی قراردادهای بانکی و عدم مشارکت واقعی و دریافت بهره و بهره مرکب از پول به جای سود از کار و مشارکت، باعث تعطیلی اکثر کارخانجات ایران گردیده و با خطرناک نمودن ریسک سرمایه گذاری در تولید کشور، هر سرمایه گذار داخلی و خارجی را در خصوص ورود سرمایه به حوزه تولید در ایران بی انگیزه نموده اند. و وقتی تولید بخوبی انجام نمی شود پای واردات با ارز ۴۲۰۰ تومانی برای کالاهایی به ایران باز می شود که قطعا اشتغال آن برای جوانان ایرانی نخواهد بود.
جوان ایرانی یا باید در دانشگاه به حفظیات بپردازدند و با دادن عناوین غیر واقعی به عنوان کارشناس و کارشناسی ارشد به جای لیسانس و فوق لیسانس ، پس از فارغ التحصیلی با توقع و انتظار کار در شان این به اصطلاح کارشناسان، دچار سرخوردگی و به جمع بیکاران کشور افزوده شوند. چرا که دشمنان و تحریم کنندگان داخلی با سناریو دقیقی اول سطح انتظار آنان را افزایش و از طرفی تمام صنایعی را که این فارغ التحصیلان می بایست در آن مشغول به کار شوند را از قبل تعطیل کرده اند و در نهایت تحصیلکردگان ما یا باید به کولبری که البته از بیکاری به مراتب بهتر است ویا متاسفانه به دلیل مشکلات معیشتی به بزه و ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی روی آورند که نتیجه آن کاملا در کشور مشهود است که این بی نظمی عمومی نیز از آثار گروگان گیران اقتصادی است و نشان می دهد دو درصد از مردم ایران اکثر منابع کشور را دردست دارند و بانکها نیز خدمتگزار آنان هستند
و عملا رسالت این بانکها که باید در خدمت مردم و تولید و اشتغال کشور باشند به کلی به دست فراموشی سپرده شده است. همه تخلفات ذکر شده با موانع دیگری چون بیمه، مالیات، ارزش افزوده و بوروکراسی پیچیده سازمانها و اداره جات دولتی ، به واقع هفت خان رستم را در پیش روی کسب و کارهای داخلی قرار داده و روزی نیست که ستادهای جدیدی برای رفع موانع در سطح استانها و کشور برای این مهم طراحی نشود که خروجی همه این ستادها در خصوص مشکلات واحد های صنعتی نهایتا پیچیدن نسخه ای واحد که با هزاران منت و رفت و آمد حاصل می گردد و آن اینست که تسهیلات متورم شده قبلی که ناشی از دهها تخلف بانکی از قوانین آمره است که اکثر آنها صوری و طبق عملیات ربوی ایجاد گردیده است را با اخذ ده درصد از مطالبات متورم شده را استمهال و اینبار شاهرگ صاحب صنعت نیز قطع می گردد. خلاصه اینکه به هر قیمتی که هست بانک های صهیونیستی و ستون پنجم دشمنان ایران باید به سود برسند و اگر تمام مردم ایران هم زیر شکنجه بانکها بمیرند و اموالشان غیر قانونی مزایده و حراج گردد و به خاطر طلب نداشته و صوری و مجرمانه ممنوع الخروج گردند ولی ستادهای رفع موانع ما همچنان با استمهال به نفع بانک و به ضرر تولید کننده ، پرونده های زیر دستشان را از سر باز می کنند.
ولی هیچ کس نمی پرسد تولید کننده ، این بهره مرکب و ناشی از ربا را چگونه باید تامین کند؟هیچ کس نمی پرسد مگر بانک و تولید کننده شریک نبودند؟ و مگر قرارداد مشارکت بینشان حاکم نبوده است؟ پس چرا اموال تولید کننده حراج می شود؟ چرا هیچ نهادی به جای استمهال بدهی موهوم و تیر خلاص زدن به پیکر بی جان تولید و صنعتگر مظلوم و بی پناه به تخلفات بانکها قبل از طرح دعوی در مراجع قضایی ورود نمی کند؟
چرا کسی از خود صاحب درد ، دردش را نمی پرسد ، چرا بانکها به تذکرات و فتاوای مراجع گوش نمی کنند ، چرا علیرغم خشم رهبری معظم در خصوص بنگاهداری بانکها این بنگاهداران مورد خطاب معظم له همچنان در حال سوداگری ارز، سکه و انواع ساخت وسازها از جمله مگا مال ها هستند.
و هزاران چراهای دیگر که گوش شنوایی برایش وجود ندارد مگر اینکه با رویکرد جدید قوه قضائیه و حمایت قضایی، همه قربانیان ربای بانکی به قانون پناه برده و احقاق حقوق خود را مطالبه نمایند که در این صورت گره ای که به دست باز می شد را به دندان گرفته و در این میان و تا رهایی صید از پنجه هیولای بانکی ، دشمنان زخم خورده و ناتوان در مقابل سرداران سرافراز کشورمان از طریق جیره خواران اقتصادی به تضعیف ایران و ایرانی بپردازند.
ودر زمانی که ما درگیر احقاق حقوق خود از گروگان گیران اقتصادی هستیم ، دشمن نیز بیکار ننشسته و بواسطه مشتی زیاده طلب ، ندای عدم مدیریت مدیران انقلابی کشور را در بوق و کرنا نموده و با تلقین عدم توانایی اداره کشور باعث هزینه برای مردان و شیر زنان سرافراز کشور مان خواهند شد. به همین روی در روز صنعت و معدن که مختص ما کارآفرینان است یک بار دیگر و با صدای بلند فریاد می زنیم که آمریکا و دیگر دشمنان ایران هیچ غلطی نمی توانند بکنند ، ولی بانکها هر کار غلطی را که امکان انجامش بود را درایران انجام داده اند و با بستن بال و پر پرواز کارآفرینان و صاحبان کسب و کار با دستبند بهره مرکب (بخوانید ربای دوران جاهلی و برده داری) همان طوری که سردار بزرگ کشورمان سردار حاجی زاده فرمودند عملا نقش ستون پنجم دشمن را بعهده دارند. که اگر اینگونه باشد باید بگوئیم، هرچه فریاد دارید بر سر بانکها بکشید.