به گزارش آسیانیوز، محمدرحیم اخوت، داستاننویس معاصر و خالق رمان تحسینشده «نامها و سایهها»، صبح شنبه، ۲۳ بهمن، در ۷۶ سالگی درگذشت.
نخستین اثر اخوت با عنوان «تعلیق» در سال ۱۳۷۸ منتشر شد و سپس، با رمان معروف «نامها و سایهها» چندین جایزه معتبر ادبی ایران از جمله «مهرگان» و «یلدا» را از آن خود کرد.
محمدرحیم اخوت، متولد آذر ۱۳۲۴، از نویسندگان و مترجمان نامدار اصفهان است. او چاپ نخستین نوشتههای خود را در سال ۱۳۴۶ خورشیدی از مجله فردوسی آغاز کرد.
اخوت با داستان کوتاه «در دلم بود» و «نیمه سرگردان من» از مجموعه داستانی «نیمه سرگردان ما»، موفق به کسب جایزه بهترین مجموعه داستان سال ۱۳۸۱ از بنیاد گلشیری شد.
او همچنین در سال ۱۳۸۱ کتاب «شکارچی خرگوش»، تالیف سیلویا پلات و تد هیوز، از غولهای ادبیات جهان، را با همکاری حمید فرازنده ترجمه کرد و به چاپ رساند.
وزارت فرهنگ و ارشاد در دیماه ۱۳۸۵ اعلام کرد که رمان بلند «نامه سرمدی»، نوشته محمدرحیم اخوت، قابل انتشار نیست. او این کتاب را در سال ۱۳۸۴ برای انتشار به نشر آگاه سپرده بود.
«نامه سرمدی» سرانجام بیش از یک دهه بعد در سال ۱۳۹۷ خورشیدی بدون اعمال ممیزی و سانسور منتشر شد.
آقای اخوت زندگینامه خود را در قالب۵۰۰ صفحه با عنوان «کودکی، جوانی و پیری» نوشته است. او پیش از این در مصاحبهای با ایبنا، خبرگزاری کتاب ایران، گفته بود که «گمانم چاپ این کتاب به بعد از مرگ من موکول میشود».
در بخشی از سرگذشت خودنوشت او آمده است:
«سال ۱۳۵۷، سالی سرنوشتساز برای مردم ایران و من بود. یکی دو سال بعد، از تدریس هم محروم شدم. بعد، از آموزش و پرورش بازنشستهام کردند. با یاران «جُنگ اصفهان» ــ که با برخی از آنها آشنا بودم و برخی را دورادور میشناختم ــ پیوند خوردم؛ و سرگردانیام در کوچه پسکوچههای شعر و داستان و نمایشنامه و کاریکاتور و مقالههای پراکنده سر و سامانی یافت. جلیل دوستخواه، احمد میرعلایی، هوشنگ گلشیری، در این میان نقش کارسازتری داشتند.»
از دیگر آثار منتشر شده این نویسنده اصفهانی میتوان به مجموعه داستان کوتاه «پاییز بود» و سه رمان «تماشا»، «نمیشود» و «مشکل آقای فطانت» اشاره کرد.
کتابهای او با فاصلههای زمانی طولانی منتشر میشد که بخشی به وسواس او در نوشتن و بازنویسی کتابها برمیگذشت و بخشی به انتظار چاپ کتابهایش تا جایی که خود اخوت گاه از این انتظار خسته شده و به قول خودش خلقش تنگ میشد. در اینباره به ایسنا گفته بود: «من کتابهای زیادی را در انتظار انتشار دارم. وقتی میخواهم دربارهشان حرف بزنم، خلقم تنگ میشود. اما من اساسا آدم خوشبینی هستم و امیدوارم این سد و بندهایی که همه کارها را به بنبست کشیده، از بین برود، به هرحال نشر باید کار خودش را بکند و نمیتواند متوقف شود. کسی که مینویسد، با امید چاپ کردن اثرش آن را مینویسد. ما برای خودمان که نمینویسیم.»
او درباره ممیزی کتاب هم میگفت: «هیچوقت به ممیزی و حذف بخشی از نوشتههایم تن ندادهام چون هیچگاه با ممیزی کنار نیامدهام و معتقدم اگر قرار باشد آثارم با جرح و تعدیل بسیار اجازه چاپ بگیرند همان بهتر که آنها را چاپ نکنم. من جزء آن دسته نیستم که بخواهم به هر قیمتی کتابم را چاپ کنم بنابراین اگر قرار باشد چاپ کتابم با تغییر و حذف همراه باشد آن را چاپ نمیکنم زیرا من به عنوان نویسنده مدعی هستم با وسواس جزییات کتابم را مینویسم و به کرات بر روی آن کار میکنم و آن را چندبار میخوانم، به همین خاطر تغییر دادنش برایم بسیار سخت است و حاضرم از چاپ کتابم چشم بپوشم اما آن را تغییر ندهم.»/