" بخش نظامی ما دهه ها است که تحریم شده ، اما آیا ما الآن به لحاظ نظامی یک کشور عقب مانده و منفعل هستیم ؟ آیا توان ما در تولید تسلیحات نظامی ناکار آمد است ؟ خیر . در واقع با وجود تحریم ها یکی از بهترین عملکردها در کشور را صنایع دفاع ما داشته است . حتی می توانیم تسلیحات مان را بفروشیم و کسی نمی تواند مانعی برای ما باشد ؛ بنا بر این وقتی بازار این محصولات دفاعی را که بسیارهم حساس هستند توانستیم حفظ کنیم ، قطعاً در بحث دیگر محصولات تجاری هم می توانیم این کاررا انجام دهیم ."
این سخنان ارزشمند را نه یک کارشناس و مقام ارشد نظامی بلکه " رئیس سازمان توسعه ی تجارت ایران " درلابلای مصاحبه ی بسیار طولانی شان با روزنامه شرق مطرح فرموده اند .(9/4/98)
حقیقت قضیه این است که تا کنون نشنیده بودیم که ج. ا. ایران که از صادرات نفت خام خود با موانع جدی روبرو است ؛ دست به فروش تسلیحات نظامی زده باشد و از این بابت توانسته باشد ــ با وجود مخوف ترین باندهای فروش اسلحه در سطح جهانی ــ نه تنها بازاری برای خودش خلق کند بلکه در حفظ آن نیزکوشا باشد و کسی هم جلودارش نباشد !
حتماً ایشان که به قول خودشان چند ماهی قبل از پایان سال گذشته به این سمت گمارده شدند از چیزهائی خبر دارند که ما کاملاً بی اطلاع هستیم .
حال به فرض این که گفته ی ایشان مقرون به صحت باشد که بعید به نظر می رسد در موقعیت پس از انقلاب تا کنون صادرات اسلحه بتواند مبانی قانونی ورسمی داشته باشد؛ این صادرات ناشی از تلاش چهل ساله ی حاکمیت ج.ا.ایران محسوب می شود که شدیداً جنبه ی ماهوی و اعتقادی دارد وتحت هیچ شرایطی جنبه ی تجاری نداشته وندارد .
به فرض محال اگر چنین صادراتی هم در کار باشد نتیجه ی ده ها سال حضور فعال در منطقه است و صرف وقت ها ، انرژی ها ، انواع خطر کردن ها و فدا کاری ها و رشادت ها ودر نهایت چه بسیار شهادت ها .
هزینه های مادی ومعنوی بسیاری در چهل سال اخیر صرف این شده است تا نظام ج. ا. ایران " الآن به لحاظ نظامی یک کشور عقب مانده ی منفعل نباشد " .
سئوال این جاست وقتی نامبرده اذعان می فرمایند از کل تشکیلات 500 نفره ی تحت الامرشان صرفاً 20 نفر رای زن در خارج از کشور فعالیت می کنند ؛ این چه مقایسه ای است که حتی بر زبان می آورند ؟
مقایسه ی سازمانی که به قول خودشان هنوز " هوویت " منسجم وتعریف شده ای ندارد واز کمبود بودجه اختصاصی شدیداً در تعب است با مراکز عظیم نظامی با بودجه های الی ماشاء الله چه وجه تسمیه و تثنیه ای با یکدیگر دارند ؟
بازرگانان گله می کنند که حتی از بازارهای 15 کشور همسایه مان (!)اطلاعات به روز و قابل استنادی در دست نیست و وی در پاسخ "وعده ی فردای شان می دهد "؛ تازه بعد از چهل سال ابرازمی کنند " در حال ایجاد مدرسه ای صادراتی هستیم " ولی باز هم ادعا می فرمایند : "امروزه ما در بهار صادرات و تولید داخل قرار داریم "!
ایشان در این مصاحبه مفصل شان آن قدر از این شاخ به آن شاخ پریده اند و از هر بابی درب سخن گشوده اند و آسمان به ریسمان دوخته اند که خواننده ی نگون بخت حیران و انگشت به دهان می ماند که بالاخره مثلاً :
ــ در روند سیاستگذاری ها درامر ثبت سفارش ها چه اشکالات اساسی وجود داشته که منجر به بازده 50 (!) در صدی شده است و بعداً مجبور شده اند آنرا استانی کنند؟
ــ چرا وبر اساس چه محاسباتی در بدو امر گفته شده برای هر نوع وارداتی ارز بانکی موجود است ؛ که در ادامه ی این سیاست به مشکلات جدی برخورده اند ؟
ــ چرا اگر می دانستند 1میلیون ارز تر جیحی در مدت یک سال نسبت به بهای ارز در بازار آزاد 5ــ 10 میلیارد تومان سود داشته به توزیع آن اقدام نموده اند ؟
... ونهایتاً چرا برای دهها سوال دیکر که بدون جواب به امان خدا رها شده اند ، هزاران بهانه از کم کاری های سایر نهاد ها از اتاق اصناف وبازرگانی گرفته تا بانک مرکزی را ردیف می فرمایند تا سازمان خودرا از زیر بار پاسخگوئی از مسئولیت های سنگین و هنگفتش نجات دهد ؟