سه شنبه / ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ / ۱۱:۴۴
کد خبر: 13862
گزارشگر: 213
۱۷۳۹
۰
۰
۹۱
یادداشت/علی زنداکبری

از صفر تا صد چهارشنبه سوری؛ جشن پیشواز بهار/رویای دخترها و پسرها در سه شنبه آخر سال!

از صفر تا صد چهارشنبه سوری؛ جشن پیشواز بهار/رویای دخترها و پسرها در سه شنبه آخر سال!
چهارشنبه سوری ریشه در آئین باستان دارد، جشنی کهن برای استقبال از بهار و مراسمی که در شب سه شنبه آخر سال برگزار می شود و خیلی ها تحقق آرزومندیشان را در این شب به سنت ها گره می زنند.

به گزارش آسیانیوز، علی زنداکبری: چهارشنبه سوری ریشه در آئین باستان دارد، جشنی کهن برای استقبال از بهار، مراسمی که در شب سه شنبه آخر سال برگزار می شود و طی آن ایرانیان با برافروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رفتند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خواندند.

مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان ایشان و به اشکال دیگر در میان اقوام آریائی رواج دارد، چهارشنبه از روزهای هفته و"سور" در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای "جشن"،"مهمانی" و "سرخ" معنا شده است..بر خلاف گفته مورخان جشن سور از رسومات اصیل ایرانی بوده و منشا خارجی ندارد.

همچنین پیوند دادن آن به زرتشتیان امری اشتباه است چراکه از دوران دور اقوام آریائی نسبت به آتش نگرشی خاص خودشان را داشتند. آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته های بسیار کهن تاکنون این آداب مرسوم بوده است.

 

بوته افروزی

گونه ای از مراسمهای جشن سور از قرار ذیل است بوته گذاری یا بوته افروزی در ایران باستان رسم بود که قبل از گذر آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گیاهان خشکیده و از بین رفته را که به فراخور زمان فراهم کرده بودند بر روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در بعضی محلات و یا روستاها، گذرگاه های اصلی در سه، پنج یا هفت به اصطلاح "گله"، کپه نموده و مقارن با غروب آفتاب و حرکت آسمان به سوی تاریکی، اهالی منزل از بزرگترها تا کوچکترها، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم آمده و بوته ها را به نشان خشکیدگی بدیها آتش می زنند.

در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و رنج و محنت را از خود زدوده و سلامت و سرخی و شادی را به سرور زندگی خود ببخشند.

که البته شعر دعاگون آن به صورت کوتاه و کامل بدین صورت است و باید توجه داشت که خواندن آن نه بصورت تفننی که به صورت نوعی تمنا برای اجابت بوده است زردی من از تو ، سرخی تو از من غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا
ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده

  مردمان قدیم خاکستر چهارشنبه سوری را نحس می دانسته اند، چراکه هنگامه پریدن از روی آن، زردی و بیماری و بدیهای خود را از طریقت سرایت بدی، همچون بیماریهای واگیردار که در آن زمان مشهود بوده به آتش می دهند و در عوض، سرخی و شادابی و پاکی را از آتش به خود منتقل می کنند.

پس از مراسم، بزرگ مرد یا زن خانه، بانوئی از بانوان خانه را که به علتی همچون کار نیکی در آن سال و یا زحمتی در آن روز برگزیده تا خاکستر را جمع نموده و در آب روانی به نشانه بردن پلیدی توسط روشنائی تخلیه کند و یا در نقاطی که آب روانی نبوده در ظرف بسته ای یا کیسه ای ریخته در دور دستی چال نماید. سپس در بازگشت درب خانه را کوفته و به ساکنان خانه خبر می دهد که از عروسی می آید و تندرستی و شادی را برای خانواده به ارمغان آورده است.

در این هنگام اهالی خانه در را به رویش گشوده و او بدین گونه همراه خود صحت وشادمانی را برای یک مراسم کوزه شکنی هر خانواده و یا مردم یک محل یا آبادی پس از بوته افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به علامت شور چشمی و شور بختی، و یک سکه به نشانه تنگدستی و کم روزی، در کوزه ای سفالین انداخته و درب آنرا با خمیر یا پارچه ای می بستند و سپس هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند (چنانچه از قدیم اسپند چنین کنند) و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام خانه برده و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: "درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه" و باور داشتند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی، چشم بد، نحسی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند.

فال گوش نشینی:
فال گوش ایستادن به شکلی که حرفهای دیگران را بدون اطلاعشان گو یک رسم بوده که مثلا سرنوشت ما از باب گفتگوی فلانی در این شب شکل می گیرد. زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن داشته یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می رفته و در سر گذری که چهارسو هم می خواندنش ایستاده و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران می شنیدند، برآمدن حاجت و آرزوی خود را برآورده می پنداشتند. ولی اگر سخنان تلخ و زشت و بدشگون و اندوه زا می شنیدند، رسیدن به مراد و آرزوی خود را در سال نو ممکن نمی دانستند.

قاشق زنی:
قاشق زنی در ابتدا مخصوص زنان و دختران بود که آرزوها و حاجتهائی داشتند اما بعدها مردان و پسرها نیز برای خود شیرینی و لودگی چادری بر سر خود کرده به درب منزل آشنایان و دوستان و یا نامز خود می رفتند. در رسم قاشق زنی زنان و دختران آرزودار و حاجتمند، قاشقی با کاسه ای مسین برداشته و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند و در
برابر هفت خانه می ایستند و بدون گفتار پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داند قاشق زنان نذر و خواهشی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذاردند. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نمی آوردند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید می شدند.

آش چهارشنبه سوری:
"آش ابودردا" یا "آش بیمار" از جمله آشهائی بودند که برای بهبود بیماران خود طبخ نموده کمی به بیمار خورانده و مابقی را برای شفا بین فقیران پخش می نمودند. عده ای نیز برای برآوردن حاجات خود این آشها را می پختند.
رفته رفته چون جشن سوری همچنان در ایام سرد برگزار می شد تهیه "آش رشته" و صرف چای و نبات بعد از صرف آن نیز مرسوم گشت و از آن استقبال شد.

تقسیم آجیل چهارشنبه سوری:
زنان "آجیل چهارشنبه سوری" را برای برآورده شدن خواسته ها و حاجتهایشان از دکانی که روبروی قبله قرار داشت تهیه نموده و پاک کرده و در پاکتهائی بین مردم تقسیم می کردند. 

این آجیل همان آجیل هفت مغزی است که امروزه نیز بیشتر به عنوان تنقلات استفاده می شود. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن نقل می شده است. امروزه، آجیل جشن سوری جنبه نذرانه ندارد و به عنوان تفنن مصرف می شود. جشن سوری جشنی است از ایام باستان که موجبات شادی، آرامش و برکات را برای مردمان روزگار خویش داشته و در اثر انحرافات مختلف به برنامه ای برای ایجاد صداهای کاذب و ترس و خسارات به مردم تبدیل شده، این بر عهده مردمان هر زمانه است که جشن سوری را به جایگاه ارزشمند ملی خود و داشته های فرهنگی و اخلاق مدارانه اش بازگرداند./

آسیانیوز
https://www.asianewsiran.com/u/9pd
اخبار مرتبط
سخنگوی سازمان اورژانس کشور از تعداد مصدومان و جانباختگان چهارشنبه سوری تا نیمه شب خبر داد.
براساس رویدادهای اساطیری داستان فرار جوانان از دست ضحاک به کوه ها و پیروزی کاوه در نبرد با ضحاک در غروب سه شنبه آخر سال روی داد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید