آسیانیوز - در همان دوران و بر اساس آمارها خط فقر به بیش از ۲۵ میلیون نفر رسیده بود. اما با گذشت زمان نه تنها فکری به حال نیازمندان نشد، بلکه تداوم فقر مطلق به دیگر طیفهای جامعه نیز رسید. از طرفی ادعاهایی که از سوی دولت بهعنوان رفع فقر و ایجاد اشتغال مطرح میشود، به نظر میآید برای به انحراف کشیدن افکار عمومی بیان میشود و اینگونه سخنان بیپایه زدن با واقعیتهایی که در جامعه وجود دارد کاملا در تناقض است. بهطوری که در طی سالهای اخیر یک سوم جمعیت کشور به زیر خط مطلق فقر کشانده شدهاند و حتی در دوره زمانی نزدیک به سه سال گذشته در حدود ۲ برابر افزایش پیدا کرده است و بر طبق آمارها از هر سه ایرانی، یک نفر به معنای مطلق، فقیر است.
هماکنون جمعیت زیر خط فقر در ایران به بیش از ۳۰ میلیون نفر یعنی به بیشتر از ۳۵ درصد رسیده است، بهطوری که اجرای برنامههای اقتصادی دولت نه تنها وضعیت اقتصادی را بهتر نکرد، بلکه باعث آن شد تا برخی از اقشار جامعه اقدام به مهاجرت به حاشیه شهرها کنند. این موضوع نشان از آن دارد یک فاجعه در حال رخ دادن است و زنگ خطری هم برای افزایش آمار فساد، اعتیاد و دیگر آسیبهای اجتماعی خواهد بود. از آنجایی که خط فقر به لحاظ ترکیب خانوارها و مناطق جغرافیایی با یکدیگر متفاوت است و با توجه به شرایط تورمی در سه دهه اخیر نمیتوان میزان خط فقر را بهدرستی محاسبه کرد. از سوی دیگر شکاف بین میزان درآمد فقرا و خط فقر به اندازهای گسترش پیدا کرده است که نشان از سقوط جامعهای داردکه روند نگرانکننده فاصله طبقاتی آن حتی طبقه متوسط را هم به سمت خط فقر بیشتر کشانده است.
بر اساس گزارش مرکز آمار، نزدیک به ۸۹ درصد فقرای ایران را شاغلین سابق، بازنشستگان و شاغلین فعلی تشکیل میدهند که سطح درآمدشان به نسبت تورم و گرانی بسیار کمتر است. افزون بر این از سال ۱۳۹۷به بعد میانگین تورم انواع خوراکیها، حمل و نقل، مسکن و غیره بهصورت قابلتوجهی افزایش یافته و چنین وضعیتی شرایط بسیار سختی را برای طبقات متوسط جامعه بهوجود آورده است. همچنین به گزازش مرکز آمار شمار بیکاران کشور در حدود ۵/۲ میلیون نفر بوده است و باید گفت، نرخ بیکاری به نسبت تعداد بیکاران با افراد فعال کشور محاسبه میشود. بر اساس آمارها کسانی که شاغل هستند یا بهدنبال شغل میگردند نزدیک به ۲۵ میلیون و ۹۶۲ هزار نفر است که ۳/۹۰ درصد شاغل و ۷/۹ درصد بیکارند و باید گفت، نسبت شاغلان کشور از ۲۴ میلیون و ۷۵۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۸ به حدود ۲۳ میلیون و ۴۳۶ هزار نفر در اواخر سال گذشته کاهش داشته که این آمار نشان میدهد، دولت هیچ اقدامی برای ایجاد اشتغال انجام نداده است.
باید در نظر داشته باشیم در جامعه توسعهنیافته مانند ایران، آنچه نجاتدهنده مردم از فقر و فلاکت است. ایجاد اشتغال مناسب، جلوگیری از مناسبات رانتی و نظارت بر عملکرد نهادها و دستگاههایی میباشد که فعالیت اقتصادی میکنند. اما فعالیت آنها هیچ تأثیری در اقتصاد کشور ندارد. همچنین تا زمانی که دولت قادر نباشد با فقر، فساد و تبعیض مقابله کند و منابع مالی کشور را در بخشهای مختلف صنعتی و کشاورزی اختصاص ندهد.
اشتغالی ایجاد نمیشود تا از این طرق بتوان فقر را برطرف کرد. درحالیکه به نسبت افزایش تورم، شمار افراد بیکار و خط فقر رو به افزایش است، رییسجمهور سخن از تدوین سندی برای کاهش فقر میکند. البته ابراهیم رئیسی باید این موضوع را در نظر بگیرد، بسیاری از مشکلاتی که با آن مواجه هستیم تنها با روش دستوری یا ارائه سندی حل نمیشود. بلکه میبایست دولت برای زیرساختهای اقتصادی برنامههای مشخصی داشته باشد.
اما با ساختاری که در مدیریت دولت وجود دارد، دسترسی به وعدههای دادهشده و همچنین بهبود وضعیت فعلی اقتصادی که بخش مهم آن مربوط به سیاست خارجی میشود، امکانپذیر نیست. به این علت که بعضی از مدیران برای رفع مشکلات اقتصادی و سیاسی دارای تجربه کافی نیستند. از اینرو مشاهد میشود، در کشورمان دچار مشکلات زیادی هستیم که تاکنون هیچ راهکار مناسبی برای آن ارائه نشده است. در نتیجه جای تعجب ندارد اگر همهساله به آمارهای افراد بیکار، فقر، تورم و بسیاری از مشکلات دیگر افزوده شود.
از طرفی رییسجمهور گفته است،که دولتش بهدنبال کاهش فقر می باشد و با بهبود شرایط اقتصادی و همکاری نهادهای حمایتی تصمیم دارد برای رفع فقر مطلق اقداماتی انجام دهد. اکنون که دولت پذیرفته که فقر در اقتصاد ایران وجود دارد، آن هم در شرایطی که با نبود رشد اقتصادی وضعیت مردم بدتر از گذشته شده است، هنوز مشخص نیست این سند چگونه اجرا خواهد شد و چه تغییری بر وضعیت رفاهی مردم، اشتغال و کاهش فقر خواهد گذاشت و آیا این وعده نیز مانند دیگر وعدهای دولت تنها درحرف باقی میماند یا خیر؟