آسیانیوز - جبهه ملی ایران، میراث ارزشمند معنوی دکتر محمد مصدق یکی از آن استثناهاست که هفت دهه استمرار داشته و سه نخستوزیر هم از درون آن بیرون آمدهاند: دکتر مصدق، دکتر شاپور بختیار و مهندس مهدی بازرگان؛ اینان شخصیتهای عصر پهلوی بودند.
پس از انقلاب هم چهرههای درخشانی به جبهه ملی اعتبار دادهاند که یکی از آنان دکتر هرمیداس باوند، دیپلمات صادق و سرشناس و استاد محبوب و پرتوان روابط بینالملل در دانشگاههای متعدد از جمله دانشگاه تهران، شهید بهشتی، امام صادق و آزاد بود که روز یکشنبه ۲۱ آبان در تهران چهره در نقاب خاک کشید. مردی از تبار دکتر غلامحسین صدیقی، اللهیار صالح، عزالدین کاظمی، علی اردلان و پرویز ورجاوند با کارنامهای درخشان.
البته اکنون سالهاست که جبهه ملی با محدودیتهای تحمیلی حاکمیت روبهروست و با تکیه بر اسلامیت به ملیگرایان که بدون دشمنی با ادیان معتقد به جدایی دین از حکومتاند، فرصت فعالیت نمیدهد. لذا جبهه ملی از جهت کمی و تعداد اعضای فعال رونق و روایی پیشین را ندارد. اما همچنان به همت چهرههای شاخصی مانند دکتر هرمیداس باوند سر پا نگاه داشته شده و شعله کمفروغ آن خاموش نشده است.
بین اعضای یک حزب یا یک جبهه همیشه اختلافنظرهایی وجود داشته و یک حزب با وجود فراکسیون توانسته و میتواند کلیات و اصول مرامنامه را در عین اختلافنظرها و مخالفت با راهکارها حفظ کند. در چند سال اخیر اختلافها در جبهه ملی به تشکیل دو شورای موازی بهعنوان سامان پنجم و ششم انجامید که بیانگر اختلافنظر جدی اگر نه در اصول، در فروع مبارزه سیاسی زیر چتر واحد جبهه ملی است.
باوند سخنگو و عضو هیأت رهبری شورای پنجم بود که همین سمت را در سامان ششم حفظ کرد، اما هنگامی که در مصاحبهای سخن از انشعاب به میان آوردند، با حفظ اصول گفت که بین دو شورای پنجم و ششم، تضادی وجود ندارد. با توجه به همین رویکرد از سوی چهرههای شاخصی مانند باوند لزوم هماهنگی و رفع اختلاف بین دو شورا، مقبول اکثریت اعضا و هواداران جبهه ملی بوده است و پیوسته مذاکراتی برای ایجاد وفاق و اتحاد بین دو شورا و در نهایت تشکیل کنگره و انجام انتخابات مطرح است.
چند سال پیش، هنگامی که من عضو هیأت رهبری و اجرایی سامان پنجم و مسئول تشکیلات آن بودم، برای وفاق بین جبهه ملی پنجم و ششم، با حسننیت کمیسیونی بهعنوان هیأت مصلحه تشکیل شد مرکب از سه نفر: دکتر هرمیداس باوند به نمایندگی سامان ششم، من که در آن تاریخ، عضو هیأت اجرایی و رهبری سامان پنجم بودم، به نمایندگی سامان پنجم و مرحوم خسرو سیف دبیرکل حزب ملت ایران و جانشین جاویدنام داریوش فروهر به نمایندگی احزاب همسو با جبهه ملی. آقای ضیا مصباح عضو کوشا و تاثیرگذار سامان پنجم هم دبیر این هیأت مصلحه و کمیسیون داوری بلکه مبتکر و پیشنهاددهنده اصلی آن، ولی بدون حق رأی بودند.
به منظور ایجاد وفاق جلسه هیأت مصلحه با حضور سه تن آقایان عضو کمیسیون یعنی باوند، مصباح و بنده در خانه ما تشکیل شد. مرحوم خسرو سیف که عازم فرانسه بود و مکرر همراه دکتر ناصر تکمیل همایون به دفتر من میآمد، به من نمایندگی داد که در جهت جلوگیری از تشتت و تفرق و ایجاد اتحاد و اتفاق، رأی او موافق رأی من باشد.
برای رفع اختلاف بین دو سامان و ایجاد ائتلاف آقایان مهندس کورش زعیم از سامان ششم و دکتر سیدحسین موسویان از سامان پنجم که بیشترین زاویه را با هم داشتند، به جلسه هیأت مصلحه برای همفکری و رایزنی نسبت به تشکیل کنگره و تجدید انتخابات دعوت شدند.
مهندس زعیم همراه دکتر باوند در جلسه حاضر شد، ولی دکتر موسویان از سامان پنجم با پیشبینی نتیجه نیامد. ما درصدد بودیم محترمانه نیامدن آقای موسویان را بهعنوان تخلف انضباطی و نیز بهعنوان بیاحترامی و بیاعتنایی به همراهان تذکر دهیم که ایشان پیشدستی کرد و به احتمال اینکه اگر بین پنجم و ششم، ائتلاف شود، ریاست شورا در انتخابات بعدی به ایشان نمیرسد و یقیناً آقای دکتر باوند (و شاید من) بیش از ایشان رای میآوریم، با تمهیداتی عضویت مرا که فعالترین عضو هیأت رهبری اجرایی و مسئول تشکیلات جبهه ملی پنجم بودم و شورای مرکزی در دفتر من تشکیل میشد، به اتهام تخلف انضباطی یعنی دادن بیانیه مشترک با سرلشکر ناصر فربد علیه ترامپ مورد ایراد قرار داد و عضویتم در هیأت مصلحه برای رفع اختلاف با سامان ششم (متشکل از دکتر باوند، دکتر رشیدی، مهندس زعیم و آقای جمال درودی) باعث شد که شورای مرکزی پنجم (به ریاست آقای موسویان) عضویتم در هیأت رهبری اجرایی سامان پنجم را لغو کند.
من پس از این حرکت سامان ششم، اول به فکر تأسیس یک نهاد جدید افتادم و زنجیره هماندیشان ملی (هما) را به اتفاق دکتر خلیل خلیلیپور، تأسیس کردم و همزمان بهرغم اعتقاد به لزوم اتحاد، ناچار به جبهه ملی سامان ششم پیوستم و افتان و خیزان با همه فشارهای بیرونی و بی مهریهای درونی، اکنون همچنان در مقام ریاست هیأت اجرایی جبهه ملی شورای ششم در این سنگر ملی ایستادهام. جالب است که آقای ضیا مصباح هم که پیگیر این مسائل برای ایجاد وحدت و جلوگیری از انشعاب بود، از سامان پنجم لغو عضویت شده است.
از طرف دیگر تعدادی از اعضای هر دو شورا با دیدارهای فردی با دوستان شورای معارض خود در جهت اتحاد مجدد هر دو شورا رایزنیهایی کردهاند. کسانی دیگر از جمله آقای عبدالعلی حسینیون هم که عضو هیچکدام از دو شورا نیستند، برای تشکیل کنگرهای فراتر از هر دو شورا مساعی جمیله خود را به کار گرفتهاند. همه این اقدامات با تصویب و تأیید دکتر باوند انجام میشد که مدار کار او بر حفظ وحدت و احتراز از انشعاب و انشقاق بود.
ذکر این خاطرات به بهانه ذکر جمیل دکتر باوند برای روشن شدن اقدامات جمعی و سابقه کوششهای نیکاندیشان در ایجاد وحدت رویه در جبهه ملی مفید است. برای ثبت در تاریخ و از آنجا که اجل خبر نمیکند، تأکید میکنم که بنده هم بر این باورم که ادامه اختلاف در بین اعضای دو شورا، به نفع ملت و نفع جبهه ملی نیست و لذا از جهت اصولی، مذاکره برای وفاق و وحدت دو شورا را توصیه میکنم و دیگر بار یاد دکتر باوند را گرامی میدارم که هم در شورای مرکزی جبهه ملی و هم در شورای علمی مجله حافظ برای من همکاری پیشکسوت، صادق و مطمئن بود و حضورش برای انسجام و همبستگی و رفع نقار و اختلاف بین اعضا تاثیرگذار بود.
درگذشت او را در مرحله اول به همسر شایسته و دختران فرهیختهاش پرلا و سمیرا باوند و در مرتبه دوم به اعضای جبهه ملی در هر دو سامان پنجم و ششم و دست آخر به جامعه علوم سیاسی و حقوق بینالملل و روابط بینالملل ایران تسلیت میگویم. روانش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد که نماد انسجام و اعتبار جبهه ملی ایران بود.