آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
اگر شرطبندی در جمهوری اسلامی آزاد بود من هر داشتم و نداشتم روی این شرطبندی میکردم
که اولاً مذاکره صورت میگیرد و ثانیاً این که در نهایت به توافق منجر خواهد شد.
چرا که معتقدم دو طرف اصلی یعنی رهبر ایران و رئیسجمهور آمریکا نمیخواهند کار به
رودررویی بکشد. اگر شرطبندی در جمهوری اسلامی آزاد
بود من هر داشتم و نداشتم روی این شرطبندی میکردم که اولاً مذاکره صورت میگیرد
و ثانیاً این که در نهایت به توافق منجر خواهد شد. چراکه معتقدم دو طرف اصلی یعنی
رهبر ایران و رئیسجمهور آمریکا نمیخواهند کار به رودررویی بکشد. تنها کسانی که
میخواهند کار به درگیری بکشد و مذاکرات به نتیجه نرسد، نتانیاهو، تندروهای
آمریکایی، اپوزیسیون جمهوری اسلامی، نیروهای سلطنتطلب و آن دسته از ایرانیانی
هستند که امیدوار بودند درگیری به وجود بیاید و از رهگذر آن گشایشی ایجاد شود. اگر
هم بهزعم آنان این درگیری به سقوط سیستم منجر نشد، فضا کمی باز شود.
این گروه آخر
از ایرانیان نمیدانند این درگیری بهای سنگینی برای زیرساختهای ایران از نیروگاهها تا نفت و گاز و پتروشیمی دارد. بعد از آن آسیبها
دیگر فرقی نمیکند چه کسی بر سر کار باشد. جز دهها سال خرابی چیزی به بار نمیآورد.
با توجه به اینکه طرفین اصلی نمیخواهند درگیری اتفاق بیفتد، دو طرف مقداری از
خواستههایشان کوتاه خواهند آمد و کار به توافق میکشد.
بعید
است مذاکرات عمان به نتیجه نرسد
اقلیتی
که در کشور همچنان بر آمریکاستیزی اصرار می کنند در واقع می خواهند این پیام را به
قدرت بدهند که ما وفاداریم؛ به تعبیر او «شورای نگهبان ما را ببین». اعتقاد این فعال سیاسی آن است که پیش
از ترامپ تندروهای ایران جانی برای برجام باقی نگذاشته بودند و ترامپ فقط تیر خلاص
را به آن شلیک کرد. به گفته زیباکلام نتانیاهو میخواهد گره ایران را با
چنگ و دندان باز کند، اما ترامپ جلوی او گرفته است. ما در
کشور یک جریان ضد آمریکایی داریم که در حقیقت همسو و همجهت با ایدئولوژی کلان
جمهوری اسلامی بوده اند. ایدئولوژی آمریکاستیزی، ایدئولوژی بنیادی جمهوری اسلامی
بعد از ۲۲ بهمن
۵۷ بوده
و به جهانبینی و گفتمان اصلی انقلاب اسلامی تبدیل شد. اما ظرف ۴۶ سال گذشته به
تدریج بخشی از اقشار و لایههای تحصیلکرده جامعه از آمریکاستیزی فاصله گرفتهاند. اما یک گروه و جریانی همچنان به
آمریکاستیزی وفادار مانده است، سوالی که به میان میآید، آن است که انگیزه این
گروه اقلیت چیست؟ آیا این گروه اقلیت چه در مجلس، چه در جاهای مختلف آیا واقعا به
آمریکاستیزی اعتقاد دارند یا اینکه آمریکاستیزی اسباب و ابزاری است که آنها را
به قدرت متصل میکند؟ به بیان سادهتر، اگر آمریکاستیزی نباشد، این گروه تندرو
چگونه میخواهند به قدرت همچنان متصل باقی بماند؟
برخی تندروها «مرگ بر آمریکا» را
برای شورای نگهبان میگویند
متاسفانه ما
دستگاه حقیقتیاب و حقیقتسنج نداریم که به افراد وصل کنیم و ببینیم که آیا این
افراد وقتی «مرگ بر آمریکا» میگویند مثل دهه ۶۰ یا ۷۰ واقعا به آن
باور دارند یا آنکه برای آنها فقط یک ابزار است. این مثل تحریم هاست که عده ای
از آن نفع میبرند و در نتیجه دورزدن تحریمها منافعی عاید آنها میشود. بنابراین
به واسطه منافع خودشان است که آمریکاستیزی میکنند. اتفاقا من روز چهارشنبه به نطقهای
پیش از دستور نمایندگان گوش میکردم، خیلی از آنها میگویند که نکند یک وقت با
آمریکا مذاکره کنیم و اهداف و آرمانهای انقلاب را روز شنبه قربانی کنیم. با خودم
میگفتم آیا این نمایندگان در ایران زندگی نمیکنند؟ آیا مشکلات حوزههای انتخابیه
این نمایندگان دشمنی با آمریکا است؟ آیا یک کلام از حرفهای اینها مورد تایید
مردم در حوزههای انتخابیه شان است؟ پس چرا اینگونه بر طبل آمریکاستیزی میکوبند؟
آنها میخواهند بگویند مسئولان مملکت! شورای نگهبان! ما را ببینید که ما شعار
«مرگ بر آمریکا» سرمیدهیم. متاسفانه، «مرگ بر آمریکا» گفتن، ابزاری برای درقدرت
باقی ماندن شده است. البته همانطور که گفتم ما دستگاه حقیقتیاب نداریم و ممکن است
بعضی از اینها واقعا همچنان هم به «مرگ بر آمریکا» و آمریکاستیزی باور داشته باشند
اما برای من خیلی دشوار است که قبول کنم که این ها فقط از روی اعتقاد دارند این
شعارها را سر میدهند.
خیلی از افراد داخل نظام واقعیتها
را میبینند
در نظام هم
افرادی هستند که «مرگ بر آمریکا» میگویند اما مسلما میتوان گفت خیلی از کسانی که
در داخل نظام مثل مجلس، سپاه، شورای عالی امنیت ملی و ... مسئولیتهای مهم دارند
متوجه شده اند ... بالاخره آنها هم در این مملکت زندگی میکنند، تحصیلکرده
هستند، فرزند دانشجو یا کمسنوسال و جوان دارند و نمیتوانند واقعیتها را نبینند.
وقتی نمایندهای میآید و اینگونه قرص و محکم شعار می دهد، من دلم میخواهد از آن
نماینده بپرسم که آیا چنددرصد از مردم حوزه انتخابی شما، آیا پنج درصد آنها هم
حرفهای شما را قبول دارند؟ آیا ۱۰ درصد آنها هم حرفهای شما را قبول
دارند؟ اما چنانکه گفتم این حرفها را میزند که بگوید من انقلابی و وفادار هستم.
شاید اگر به طور خصوصی از او بپرسیم خودش هم بگوید کاش این شعار دادن ها تمام شود.
بنابراین به خاطر باقی ماندن در قدرت شروع میکند به گفتن چیزهایی که خود او هم
خیلی به آن اعتقاد ندارد.
براندازان از فشار ترامپ به جمهوری اسلامی استقبال میکنند
الان خیلی از
ایرانیها به تدریج متوجه تفاوت اوباما و ترامپ میشوند. البته آنهایی که خواهان
سرنگونی نظام هستند، به شدت با افرادی مثل اوباما مخالفاند و از حضور ترامپ و
فشاری که بر روی جمهوری اسلامی میآورد ابراز مسرت میکنند چرا که چه بسا درگیری
نظامی رخ دهد.
ترامپ به ایران اجازه غنی سازی
بالای سه و نیم درصد نمیدهد
در مورد
مذاکرات پیشرو فکر میکنم که در وهله اول حول برنامه هستهای خواهد بود. اگر در
مورد هستهای توافق حاصل شود، بعد به سراغ موشکها خواهند رفت. مساله گروههای
نیابتی دیگر عملا منتفی شده است. اگر درباره
موضوع هستهای ایران و آمریکا به توافق برسند، بعدا به سراغ موشک خواهند رفت. من
معتقد هستم که در همان ابتدا سراغ این دو نخواهند رفت. چون بحث هستهای برای غرب،
آمریکا و اسرائیل خیلی مهمتر است. فکر میکنم در نهایت ترامپ موافقت خواهد کرد که
ایران از حق غنیسازی سهونیم درصد برخوردار شود. اما امکان غنی سازی بالای سهونیم
درصد نخواهد بود.
نتانیاهو در خواب هم نمی دید ترامپ
بگوید با ایران مذاکره می کنیم
قطعا برجام
مزیتهای خیلی بیشتری برای جمهوری اسلامی داشت. اما من از اینجا با تندروها دچار
اختلاف نظر میشوم؛ من معتقدم که ترامپ نبود که برجام را ازبین برد، بلکه تندروهای
خود ما برجام را ازبین بردند. ترامپ تیر خلاص را بر شقیقه برجام شلیک کرد.
توافق برجام
تیر ۱۳۹۴ به
ثمر نشست و ترامپ اردیبهشت ۹۷ از آن خارج شد. در آن سه سال تندروها
چیزی از برجام در داخل کشور باقی نگذاشته بودند. بعد از برجام صدها کمپانی غربی به
ایران آمدند چون فکر میکردند گشایشی اتفاق افتاده است، به این ترتیب فضایی به
وجود آمده که ایران دارد به سمت و سوی تنشزدایی با غرب میرود. اما تندروها نشان
دادند که سخت در اشتباه هستید. بنابراین طولی نکشید که آن کمپانیها یکی یکی ایران
را ترک کردند. بنابراین خیلی چیزی از برجام باقی نمانده بود و ترامپ نهایتا تیر
خلاص را شلیک کرد. ترامپ
یک تاجر و یک آدم اقتصادی است. او متوجه شده بود که هیچ چیز عوض نشده. یقینا اگر
ترامپ به موفقیت برجام امید داشت از برجام خارج نمیشد. ترامپ زمانی از برجام خارج
شد که هیچ امیدی دیگر به برجام نبود، که برجام بتواند یک تغییر جدی بوجود آورد. همان بلایی که سر زلنسکی در کاخ سفید
آمد، خیلی محترمانه بر سر نتانیاهو آمد این آخرین فرصت
است. روز دوشنبه که آقای ترامپ اعلام کرد که ما داریم با ایران مذاکره میکنیم و
میخواهیم شنبه با آنها مذاکره کنیم نتانیاهو غافلگیر شد. من معتقدم که همان
بلایی که سر زلنسکی در کاخ سفید آمد، خیلی محترمانه بر سر نتانیاهو آمد.
نتانیاهو میخواهد گره ایران را با
چنگ و دندان باز کند، اما ترامپ جلوی او گرفته است
او
کاملا غافلگیر شد و در خواب هم نمیدید که ترامپ بگوید که ما داریم با ایران
مذاکره میکنیم. در حقیقت، ترامپ جلوی نتانیاهو را گرفته است. همان طور که اوباما
به اسرائیل میگفت به ایران و تاسیسات هستهای اش حمله نکنید، شاید ما این گره را
بتوانیم با دست باز کنیم؛ ترامپ به نتانیاهو میگوید اصراری نداشته باش، گرهای که
میشود با دست باز کرد را با دندان باز کنی. شاید ما بتوانیم گره هستهای ایران را
با دست باز کنیم. در حالی که نتانیاهو میخواهد این گره را با چنگ و دندان پاره و
باز کند، ترامپ جلوی او گرفته است. بنابراین اگر
مذاکرات عمان بههم بخورد یا به جایی نرسد - که من خیلی بعید میدانم و معتقدم که
توافق صورت خواهد گرفت – آن وقت
نوبت نتانیاهو است. آن وقت نوبت تندروهای آمریکا و مارک روبیو است که گره را با دندان
باز کنند.
واعظی:
عصبانیت تندروها نشان دهنده جدیت مذاکرات ایران و آمریکاست
پروسه دیپلماتیک پذیرش نامه ترامپ و پاسخی که از سوی حاکمیت داده
شد نشان از آن دارد که سیاست های دقیق حسب برنامه ریزی به کار گرفته شده و دیدیم
که سیاست اتخاذی نظام که می تواند بخش عظیمی
از توطئه ها را خنثی کند، منجر به شکلگیری مقدمات مذاکره شنبه شده و این یک تصمیم عقلایی، سازنده و بر محور
اعتدال از سوی نظام بود. وی با اشاره به اظهارات سرلشکر
باقری گفت: «اظهارات اخیر سرلشکر باقری در پیام نوروزی و اظهارات ایشان در خصوص
تبادل پیام با آمریکا نیز نشانگر این است که کلیت نظام تصمیم گرفته تا موضوع هسته
ای و رفع تحریم ها از طریق مذاکره و دیپلماسی حل و فصل گردد. رژیم صهیونیستی مخالف توافق است چون
همواره در دوران جنگ غزه به دنبال رویارویی نظامی آمریکا با ایران بود و همیشه
شکست خورده ؛ در سفر دو روز قبل نخست وزیر رژیم صهیونی به واشنگتن در ارتباط با
ایران هم به هدفش نرسید.
سیاست
اتخاذی نظام منجر به شکل گیری مقدمات مذاکره روز شنبه شده است
پروسه
دیپلماتیک پذیرش نامه ترامپ و پاسخی که از سوی حاکمیت داده شد نشان از آن دارد که
سیاست های دقیق حسب برنامه ریزی به کار گرفته شده و دیدیم که سیاست اتخاذی نظام که می تواند بخش عظیمی از توطئه ها را خنثی کند،
منجر به شکلگیری مقدمات مذاکره شنبه شده و این یک
تصمیم عقلایی، سازنده و بر محور اعتدال از سوی نظام بود. با همه اوصاف، مذاکره پیش رو موافقان و مخالفانی نیز دارد. دیدیم که اقتصاد کشور به واسطه
خبر مثبت در پیش بودن مذاکرات عکسالعمل مثبتی نشان داد؛ شاخص بورس با رقم قابل
توجهی مثبت و قیمت ارز هم چند هزار تومان کاهش یافت. جملگی اینها علائمی هستند که از مذاکره برای رفع تحریم
ها استقبال می شود. آنچه که تصمیم گیری شده و نظامیان
مقتدر کشور هم در اتخاذ آن تدبیر حضور داشتند، سیاست کلان قوه عاقله نظام بوده است.
قرار
نیست در مذاکره عقب نشینی کنیم یا حقوق خود را نادیده بگیریم
در این
میان، عدهای تندرو هم که در گذشته همواره هزینه سازی کرده اند و اکنون هم میخواهند
با این سیاست های اتخاذ شده مخالفت و کارشکنی کنند؛ حاضرند. نظام و مردم نباید به آنان اجازه دهد تا در روند مذاکرات خلل و هزینه ایجاد
کنند. عقلای کشور از مردم تا نخبگان و مسئولین، علاقهمندند موضوعاتی که مستقیما
به منافع و امنیت ملی مربوط است، از طریق روش های مسالمت آمیز سیاسی و دیپلماتیک
حل و فصل گردد. باید
تاکید کرد که قرار نیست در مذاکره عقبنشینی کنیم یا حقوق خود را نادیده بگیریم.
درست است که ایران در راستای صلح طلبی مسیر دیپلماسی را ترجیح میدهد، اما به وقت
ضرور می داند که چگونه و کجا به بهترین نحو از تمامیت ارضی و ملت سرفراز ایران
دفاع کند. طرف های مقابل به این نتیجه
رسیده اند که ایران در بیش از ۴۰ سال گذشته در برابر اقسام تهدیدها به شکل کاملا عزتمندانه
ایستاده است. ما خواهان صلح هستیم، اما هرگز آنچه منافع و امنیت ملی را تامین
نکند،نمیپذیریم.
آنچه روزنامه کیهان نوشت، حرف مخربی بود که به هیچ وجه در سیاست کشور
جایی ندارد
به طور
مثال، آنچه روزنامه کیهان نوشت، حرف مخربی بود که به
هیچ وجه در سیاست کشور جایی ندارد و ممکن است هم ردیفان و همفکران جریان کیهان مواضع
غیر سازندهای داشته باشند، اما ضروری است تا حاکمیت و دولت بدان توجه نکرده و صرفا منافع ملی را در نظر بگیرند. مردم
آگاه ایران در انتخابات تیرماه ۱۴۰۳، انتخاب خود را کردند و به رقیبی که
تند و اندیشه هایش از عوامل اصلی ناترازی ها و وضعیت موجود کشور است رأی ندادند.
این تصمیم بر این اساس بود که با آرامش زندگی کنند و به همین دلیل مسیر بازگشت به
رفاه از طریق تنش زدایی و تعامل سازنده داخلی و بین المللی را برگزیدند.
کرباسچی: اگر نظام اراده
مذاکره با آمریکا را نداشت، پاسخ نامه ترامپ را نمی داد
کرباسچی
معتقد است اراده جمهوری اسلامی به شکل گیری مذاکرات کنونی بوده است و پاسخ به نامه
ترامپ نشاندهنده اراده برای حل مسائل است.
این چهره شاخص اصلاح طلب بر نقش مهم وزارت خارجه و دیپلماتهای
باتجربه تأکید دارد و میگوید مردم خواهان آرامش و حل بحرانها هستند، درحالیکه
برخی جریانها به دلایل منافع شخصی یا تفکر انقلابیگری دائم، با آرامسازی اوضاع
مخالفاند.
مذاکره ایران و آمریکا
باید به نتیجه برسد نه اینکه مثل دوران جلیلی هیچ اتفاقی نیفتد
گفتند که
در مذاکره مواظب باشید، جوانب مختلف را رعایت کنید. این حرف بدی نیست. اما باید
دید با چه مقصودی میگویند. اگر واقعا دنبال این هستند که گرفتاری برای مملکت درست
شود و مذاکره نشود و همینگونه این وضعیت بحرانی «اقتصادی» و «روانی» مردم ادامه پیدا
کند، خلاف است؛ اما اگر منظور واقعا این باشد که تیم مذاکرهکننده دقت داشته باشند
در تنظیم مطالب و در صحبتها حرف بدی نیست. شاید نگاه آن ها به همین تیمی است که
قبلا زمان آقای جلیلی و زمان آقای رئیسی بود و مدام میرفتند و برمیگشتند و هیچ
اتفاقی نمیافتاد؛ فقط میرفتند آنجا و وقت جلسه بعدی را تعیین میکردند. نباید
اینگونه باشد، مذاکره باید طوری باشد که به نتیجه برسد.
اگر مجموعه نظام برای
مذاکره به نتیجه رسیده باشد مخالفت ها تاثیری ندارد
به نظرم این
حرفها تاثیر چندانی ندارد. اگر مجموعه نظام به این نتیجه رسیده باشند - که
امیدواریم برای حل مسائل کشور به این تصمیم رسیده باشند که بعد از این همه سال
مقداری اعصاب مردم آرامتر شود – این حرفها خیلی تاثیرگذار نیست. همیشه یک
عدهای باید از اینگونه نقها بزنند. اشکالی هم ندارد؛ بالاخره سلیقههای خود را
مطرح میکنند. اما در آخر مردم و اکثریت تصمیم میگیرند و تکلیف اینها هم بالاخره
روشن میشود که چقدر مردم با اینها هستند.
اگر نظام اراده مذاکره
را نداشت کار به اینجا نمیرسید که نامه ترامپ را پاسخ دهد
اگر اراده نداشت که به اینجا منتهی نمیشد
که جواب نامه را بدهند. نمیدانم مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکرات چقدر در ماهیت
آن تاثیرگذار باشد، اما به هرحال با اصل مذاکره موافقت شده است. همین تبادل نظر،
مذاکره و بیرون آمدن از فازهای امنیتی و نظامی تاثیرگذار است. همین امروز یک آرامش
و به اصطلاح یک اعتمادی در بازار سرمایه و مبادلات ارز و طلا ایجاد شد که نشان میدهد
بسیاری از مشکلات ناشی از جو روانی جامعه است. حالا درست است که اینها یقه آقای
همتی بیچاره را گرفتند، او هم مقداری در دفاع از خود کوتاه آمد و آقای پزشکیان هم
مقداری عنایت لازم را نداشت، اما معلوم است که با دو تا جمله که آن سمت دنیا گفته
میشود و یک توییت در ایران ناگهان ۱۰-۱۵ درصد دلار و طلا پایین میآیند و
بازار سرمایه یک جانی میگیرد. این نشان میدهد که بسیاری
از معضلات اقتصادی و گرفتاری های ما روانی است. درواقع، بخش عمدهای از این مسائل
مربوط به همین تشنجی است که یک عده دوست دارند دائما همین شعارها را در مجلس و
جاهای دیگر بدهند. اما از نظر مردم که میخواهند به آیندهشان اعتماد و زندگی آرامی
داشته باشند این وضعیت مطلوب نیست. به هرحال، مجموعه نظام به این نتیجه رسیده که
از این وضعیت عبور کنند. اگر طرف مقابل هم مقداری خوی بلندپروازی و استکباری را
کنار بگذارد، و به این فکر کند که در ایران زمینههای مختلفی برای سرمایهگذاری و
رشد و توسعه وجود دارد و فضای آرامتری در این منطقه ایجاد شود، به نفع همه است.
انشاالله به نتیجه برسد؛ این فضا خیلی میتواند به زندگی مردم کمک کند.
منتجب نیا: پشت پرده
مخالفت تندروها با مذاکره ایران و آمریکا علی رغم تایید رهبری
ضرورت های اجتماعی و سیاسی ما را وادار می کند تا قائل به شرایط
شده و سماجتی درباره مسائل نداشته باشیم. اصل مذاکره چه کشور آمریکا باشد یا کشورهای
دیگر، اصل مذاکره یک امر قابل قبول عقلا است. در تاریخ اسلام به ویژه در زمان
پیامبر(ص)، امیرالمومنین(ع) و ائمه اطهار، با کفار و مشرکان مذاکره می کردند و
پیروز هم می شدند که برکاتی هم داشت.
مسئولان ما از مذاکره
مستقیم بابت اینکه بگویند پای میز مقامات آمریکایی نشستند، ابا دارند
کتاب
هایی مانند الاحتجاج طبرسی یا کتاب های تاریخی معصومین(ع)
پر از محاجه، مناظره، گفت و گو و مذاکرات با دشمنان و کفار است. علما هم در طول تاریخ
با غیرمسلمانان، شیعیان با سایر مذاهب گفت و گو کردند و این موضوع هیچ مسئله ای
نداشت. اصل مذاکره قابل قبول و کار عقلایی است. اگر طرفی از مذاکره احساس کند که
طرف مقابلش، می خواهد حرف خودش را تحمیل کند و تابع حقیقت نیست، این دیگر مذاکره
نیست و تسلیم در برابر او است. این فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: بنابراین، اصل
مذاکره یک امر قابل قبول است و نباید این اصل را نقض کرد. نکته دوم درباره مباحث
مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکرات است. به هر دلیلی مسئولان ما از مذاکره مستقیم
بابت اینکه بگویند پای میز مقامات آمریکایی نشستند، ابا دارند. این کار به نظر من
صحیح نیست، وقتی اصل مذاکره را پذیرفته و لازم دانسته ایم، چرا از مذاکره مستقیم
شانه خالی کرده یا پای وساطت یک کشور بزرگ یا کوچک دیگر در میان باشد؟ بنابر گفته
منتجب نیا، چه رئیس جمهور و چه هیأت مذاکره کننده باید مجاز باشند که با هیأت
مذاکره کننده آمریکایی حرف بزنند تا موضوع جلسه را با مقامات عالی نظام در میان
بگذارند. اگر مقامات عالی نظام نپذیرفتند، عملی نمی شود و مشکلی نیست.
مذاکره مستقیم حتما به
این معنا نیست که آقای ترامپ با آقای پزشکیان صحبت کند
وی با
اشاره به آغاز مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا از شنبه گفت: اینکه گفتند روز
شنبه، هیأت ایرانی با هیأت آمریکایی مذاکره می کنند، کار خوبی است. البته به نظر
من مذاکره مستقیم است. مذاکره مستقیم حتما به این معنا نیست که آقای ترامپ با آقای
پزشکیان صحبت کند. وقتی ما پذیرفتیم یک هیأتی از ایران با یک هیأت دیگر آمریکایی
نشسته و صحبت کند، مستقیم است. اگر این سطح به نتیجه نرسیده و گفتند باید در سطح
عالی تری باشد، آن زمان باید فکر شود که آیا مقامات عالی اجرایی حاضر هستند پای
میز مذاکره بنشینند یا باید به وسیله واسطه این اقدام انجام شود. بنابراین، من به
این موضوع انتقاد دارم و نباید به موضوع مذاکره غیرمستقیم تکیه کرد.
این هیأتی که برای مذاکره می رود، باید هیأتی قوی و قدرتمند باشد.
باید بر همه اوضاع مسلط بوده و تاحدودی هم اختیار داشته باشد که در زمان مذاکره دستش
نلرزد، بتواند قول بدهد و با مقامات ایران هماهنگ باشد. البته تا به الآن که می خواهند برای مذاکره بروند، پیشرفت بوده و
امیدواریم طرف مقابل هم تمرد نکند تا به یک جمع بندی برسیم. طبیعتا اولین موضوعی
که در مذاکره مطرح می شود، بحث دستیابی ایران به سلاح اتمی است. ما بارها اعلام
کردیم که خواهان آن نیستیم، سلاح اتمی خلاف شرع بوده و رهبری هم فتوا دادند.
بنابراین اولین گام برداشته شده و باید بر آن تاکید شود.
مخالفان مذاکره هم می
دانند که این موضوع با نظر رهبری امکان پذیر است
فعال
سیاسی اصلاح طلب با اشاره کارشکنی تندروها و مخالفان مذاکره با آمریکا گفت: هیچ شک
و تردیدی نیست که در مسئله ای با این اهمیتی، بدون نظر مقام معظم رهبری، نمی تواند
از سوی دولت، وزارت خارجه یا تیم مذاکره کننده پیگیری شود. حتی افراد تندرو و
مخالفان مذاکره هم می دانند که این موضوع با نظر و تایید رهبری امکان پذیر است نه
نظر دولت یا وزیر امور خارجه. وی با طرح این سوال که چرا تندروها با علم به این
موضوع کارشکنی می کنند، تصریح کرد: بنده اعتقاد دارم که این افراد یکدست نیستند.
برخی از آنان دچار یک اشتباه اعتقادی شدند و فکر می کنند که وقتی گفتیم مرگ بر
آمریکا یا با آمریکا مذاکره نمی کنیم، باید در این راه تمام کشور را نابود کنیم.
این موضوع را جریان های آموزشی و تئوریسین های منحرف همین جریان به این افراد القا
کردند که اسلام و نظام چنین است و باید با دنیا در جنگ باشیم.
تندروها، مارهایی هستند
که در آستین ما پرورش یافته و افعی شدند
منتجب
نیا گفت: عده ای هم هستند که مریض بوده و با اصل نظام مشکل دارند اما نمی توانند
صریحا بر روی نظام شمشیر ببندند. به همین خاطر، با تصمیماتی که به تایید رهبری
رسیده را زیر سوال برده و کارشکنی می کنند. وی با بیان اینکه ریشه این جریانات
همان تفکر ارتجاعی انجمن حجتیه است، گفت: این ها ما و نظام را طاغوتی می دانند و
تلاش می کنند تا نظام را به حداقل ترین اقتدار برسانند و ایده های خودشان را
عملیاتی کنند. بعید نیست تندروها صاحب نظریه دوم باشند. اما نباید نگران بود زیرا
رهبری در موضوع مذاکره سر سوزنی کوتاه نمی آیند، ایشان آگاه به مسائل هستند. این
افراد هم می دانند که رهبری در جریان ماجرا قرار دارد. یک تقابلی میان این جریان
با رهبری، انقلاب، امام (ره) و مردم است. تا به الآن میدان خالی در اختیار آنان
قرار داده شده و رشد کردند. این افراد مارهایی هستند که در آستین ما پرورش یافته و
افعی شدند. آنها میدان دار شده و در نظام نفوذ کردند. باید با این افراد مقابله
کرد و کار را به دست مردم و عقلا بسپارند.