ضعف عملکرد اقتصاد ایران در مقایسه با کشورهایی با شرایط مشابه فقط و فقط تحریم ها نیست؛ بلکه بیشتر از تصمیمات خلقالساعه و غیر کارشناسی دولتمردان منشا می گیردمیباشد و به بیان ساده تر شرایط اقتصادی ایران به سمت و سویی هدایت می شود که روز به روز قوانین بی ثبات تر و سرمایه گذاران و تولیدکنندگان و صنعتگران با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند.
در شرایط فعلی فعالان اقتصادی چارچوب و منطقی برای ادامه فعالیت ندارند و مجبور می شوند خودشان را هر چه زودتر از این مهلکه بیرون بکشند تا دچار آسیب نشوند و در مقابل افراد فرصت طلبی که از اطلاعات رانتی بهره مند هستند تلاش می کنند تا با سود جستن از این فضای متشنج و تصویب قوانین جدید به آنچه می خواهند برسند که می توان به مواردی چون تصمیمات خلق الساعه در بورس همانند خرید و فروش روزانه و تغییرات لحظه ای در قوانین ترخیص کالاها در گمرک و صدها مورد دیگر اشاره کرد.
علت اصلی تصمیمات خلق الساعه بدلیل بی انضباطی دولت است و بی انظباطی های دولت در طول این سال ها موضوع جدیدی نیست.کافی است به هزینه های دولت از سال 85 به بعد توجه کنید و در نهایت در می یابید که دولت بیشتر از آنچه اجازه هزینه داشته است، هزینه کرده است و با وجودی که می بایست بودجه جاری اش را سالی پنج درصد رشد دهد و از وابستگی به نفت سالیانه 10 درصد بکاهد این گونه عمل نکرده است و این بی انضباطی ها هرساله بیشتر شده است. حال سوال اینجاست که چرا در طول این سالها مجلس چشم هایش را بسته است و در قوانین بودجه بعدی هم دست دولت را بیش از قبل باز گذاشته است و در نهایت هزینه های جاری کشور رشد بیش از ٢٠٠ درصدی داشته است.
سوال دیگر اینکه بانک مرکزی چگونه می تواند ادعا کند که توانسته است مشکل بازار ارز را رفع کند؛ وقتی که هر روز و هر هفته و هر ماه تصمیمات خلق الساعه گرفته می شود و دولت واردات و صادرات را لحظه ای ممنوع می کند و نرخ ارز را با نوسان همراه می سازد چگونه می توان ادعا کرد که سیاست های پولی و مالی کشور از ثبات برخوردار است؟
کشوری که مدعی می شود که در زمان تحریم های نفتی، مبنای حرکت هایش بر اساس توسعه مولفه صادرات است بازارهای صادراتی خود را به راحتی از دست نمی دهد. وقتی که صادر کننده ای با رایزنی های فراوان توانسته است بازار صادراتی کشورهای دیگر را کشف کند، وقتی با تصمیمات خلق الساعه صادرات ممنوع می شود با خود فکر کرده ایم که به چه وضعیتی دچار می شود. مطمئنا این فرد دیگر اعتمادی به سیستم نخواهد داشت.
و سخن آخر اینکه حتی با آمدن جو بایدن و از بین رفتن تحریم ها نیز اگر سیستم سیاست گذاری کشور تغییر پیدا نکند و تصمیمات خلق الساعه ادامه داشته باشد مشکلات کشور حل نخواهد شد و اوضاع اقتصاد ایران همین آش است و همین کاسه./